ایبنا نوجوان: «اوی در سرزمین خونآشامها» نوشتهی «کرستن وایت» نویسندهی آمریکایی است.
او این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد که خیلی زود در میان کتابهای پر فروش نیویورک تایمز قرار گرفت.
نویسنده در «اوی در سرزمین خونآشامها» زندگی هیجان انگیز و عجیب دختر نوجوانی را روایت میکند که قادر است موجودات ماورءالطبیعی را از انسانهای عادی تشخیص دهد.
به خاطر همین ویژگی هم در مرکز شناسایی و خنثی کردن موجودات ماوراءالطبیعی کار میکند. البته اوی پیش از این در مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست بوده و اتفاقی راهش به این مرکز میافتد: «از منتظر ماندن برای پرستار جدیدم که بیاید و مرا به کتابخانه ببرد خسته شده بود. تصمیم گرفتم که خودم بروم اما گم شدم و ناگهان از یک قبرستان ساکت سردرآوردم. مردی خوشقیافه به من نزدیک شد. از من پرسید کمک نمیخواهم؟
یک جور عجیبی بود. انگار در آن واحد دو نفر است –آن مرد خوش قیافه و یک جسد رنگپریده در یک آن.
جیغ زدم و کمک خواستم اما انگار شانس با من یار بود.
IPCA (آژانس بازداشت موجودات ماوراالطبیعی در آمریکا) او را فرستاده بود. قبل از اینکه کاری بکند شروع به بازدید من کرد و در حین اینکه از ترس زهره ترک شده بودم او من را با خود به اینجا آورد. آنها به این نتیجه رسیدند که توانایی من در زمینهی دیدن طلسم ماوراالطبیعیها (چیزی که درون آنها وجود دارد) و تشخیص آنها منحصر به فرد است.
این به این معنا بود که هیچ انسانی روی زمین کاری که من قادر به انجام آن بودم را نمیتوانست انجام دهد...»
اما همین ویژگی منحصر به فرد او را از زندگی عادی یک نوجوان خارج کرده: «حقیقت این بود که اینجا مثل یک مخفیگاه بود. کل این مرکز زیر زمین بود. وقتی به دنیای خونآشامها و از این قبیل موجودات وارد میشوی، بیرون آمدنی در کار نیست. در واقع زندگی در این شرایط، گیر افتادن در موقعیتهای طاقتفرسا و ترسناک است.»
زندگی اوی آنقدر متفاوت است که حتی نمیتواند مانند دیگران به مدرسه برود: «در تصمیمم تردید کردم ولی چیزی را از دست نمیدادم. چند سالی میشد که اینجا بودم. میتوانستم خواستهام را بگویم.
«میخوام ببینم که... میدونین در مورد اینکه... من دوست دارم به مدرسه برم. مدرسهی آدمهای معمولی.»
راکل دوباره آهی کشید اما اینبار به نظر میرسید بیشتر از روی همدردی باشد. با صدایی حزنآلود گفت: میدونم چه حسیه که زندگی آدم تو این چیزهای بیهوده خلاصه بشه ولی اگه ما این کارو انجام ندیم کی انجام میده؟
اوی عزیزم تو نمیتونی به مدرسه بری.»
اوی همهی روزهای زندگیاش را در این مرکز میگذراند البته به غیر از زمانی که مشغول پیدا کردن یک موجود عجیب و از بین بردن آن است و همین باعث شده تا دچار روزمرگی شود. اما این وضعیت چندان دوام نمیآورد چرا که طی ماجرایی اوی متوجه میشود مسوولان مرکزی که در آن مشغول به کار است، او را هم در ردیف موجودات غیرعادی قرار دادهاند.
اوی در صدد پیدا کردن جنبههای غیرعادی زندگیاش برمیآید. او در ابتدا گمان میکند غیر از توانایی تشخیص موجودات ماوراءالطبیعی جنبهی عجیب دیگری ندارد اما ممکن است اشتباه کند!
ماجرای زندگی پر فراز و نشیب «اِوی» در کتاب «اوی در سرزمین خونآشامها»
را «مونا حسینی» ترجمه کرده است.
انتشارات قطره این کتاب ۳۱۲ صفحهای را با قیمت هفت هزار و ۵۰۰ تومان منتشر کرده است.
شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۵
نظرات