پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب با نگاهی به 6 كتاب آیتالله خامنهای پیش از سال ۵۷، جزییاتی را درباره آنها منتشر کرد.-
در بررسی مكتوبات و سخنرانیهای آیتالله خامنهای میتوان چهار دوره زمانی را در نظر گرفت. دوره اول این مكتوبات مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیتهای مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. دوره دوم از هنگام پیروزی انقلاب تا شروع كار ایشان در مسند ریاستجمهوری را شامل میشود. در این دوره ایشان سخنرانیهای بسیاری در محافل گوناگون و خصوصاً در دانشگاهها و مساجد و دیگر مجامع اسلامی انجام دادهاند. دوره سوم مربوط است به دوران ریاستجمهوری ایشان و دوره چهارم نیز متعلق به دوران رهبری ایشان است كه از روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ تا كنون ادامه دارد. حجم سخنرانیها و پیامهای ایشان تنها در سالهای مربوط به رهبری به اندازهای است كه اگر تمام آنها را در قطع وزیری چاپ كنیم، چیزی در حدود بیستودو هزار صفحه خواهد شد؛ یعنی ۲۲ جلد كتاب هزار صفحهای.
لذا در این گفتار بنا را بر این گذاردهایم كه تنها اشارهای داشته باشیم به برخی كتابهای ترجمهشده یا تألیفشدهی ایشان در دورهی اول، یعنی از ابتدای فعالیتها تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران كتابهای «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع كنونی حوزه علمیهی مشهد»، «صلح امام حسن علیهالسلام»، «طرح كلی اندیشههای اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مكتوبات دیگر را به نشر سپردند. هركدام از این آثار در چهارچوب كلی اندیشهی ایشان، پاسخگوی بعضی نیازهای آن روزگار بوده است.
در اینجا به معرفی مختصر این كتابها میپردازیم، اما پیش از آن به ویژگیهایی اشاره میكنیم كه در آثار ایشان وجود دارد. اولین ویژگی، ابتنای این آثار بر اندیشهی اسلامی-دینی است. یعنی در تمام سخنرانیهای ایشان، یك مورد هم نمیتوان یافت كه كلمهای از معارف دینی در آن نباشد؛ حتی مطالبی كه درباره اقتصاد، كشاورزی، ادبیات و شعر است.
ویژگی دوم آثار ایشان، انعكاس اطلاعات گسترده علمی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است. این نكته مورد تصدیق تمامی كسانی است كه با سخنان ایشان سر و كار داشته و دارند.
ویژگی سوم، برخورداری این آثار از تحلیل دقیق و همهجانبه نسبت به رویدادهای تاریخی جهان و بهویژه جهان اسلام است.
ویژگی چهارم، گستردگی حوزههای مختلف اندیشهای در آثار ایشان است. بحثهای فقهی، اجتماعی، ادبی و سیاسی و دیگر مباحث، همگی در گستره آثار ایشان برجسته و نمایان است.
ویژگی پنجم، وجود آیندهنگری و پیشبینی وضعیت جهان و تاریخ انقلاب اسلامی در این آثار است. مثلاً اولین باری كه ایشان تعبیر «بیداری اسلامی» را به معنی بهپاخاستن جهان اسلام به كار بردهاند، مربوط به سال ۱۳۶۸ است. جدای از آن، ایشان به مناسبتهای مختلف این رویداد را پیشبینی كرده و البته برای آن شرایطی را لازم شمرده بودند.
آینده در قلمرو اسلام
در سال ۱۳۴۵ حضرت آقا در سن بیستوهفت سالگی ترجمه كتاب «المستقبل لهذا الدین» از سید قطب را با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» منتشر كردند. این كتاب در شرایطی انتشار یافت كه سه سال از حوادث سال ۱۳۴۲ گذشته بود. لذا طبیعتاً شروع ترجمه مربوط به بعد از این حوادث بوده است. این كتاب نشان میدهد كه خط مشی ایشان در فعالیتهای فكری و فرهنگی بعد از حوادث سال ۴۲ چگونه بوده است. ایشان در مقدمه كتاب نیز چنین نوشتهاند: «برای ما جای تردید نیست كه اسلام با قدرت و نفوذ طبیعی خود بالاخره بر اورنگ حكمرانی جهان خواهد نشست.» یعنی همانوقت هم شك نداشتهاند كه اسلام بالاخره بر نظام جهانی حاكم خواهد شد و قدرتهای مهاجم را خواهناخواه مجبور به عقبنشینی خواهد كرد. البته در ادامه آوردهاند كه تحقق این آینده شرایطی دارد، یكی آنكه تمام بشریت اسلام را بشناسد و از مقررات سازنده آن آگاه شود.
ایشان در قسمت «سخن مترجم» كتاب به تحلیلی پرداختهاند كه تا امروز همواره در تحلیلهای ایشان وجود دارد و آن اینكه یكی از دلایل عقبماندگی و انحطاط مسلمانان را نقشهای استعمار برای غارت منابع جهان اسلام برشمردهاند. در این باره اشاره میكنند كه استعمار پس از انقلاب صنعتی با توجه به نیازی كه به منابع اقتصادی داشته، چه نقشههایی كشیده و چه تهاجمهایی به كشورهای دیگر كرده است. همچنین بیان میكنند كه یك نیرو در كشورهای اسلامی مانع حركت استعمار بود و آن اسلام بود. برنامه آنها برای برداشتن این مانع چه بود؟ دو اقدام را در دستور كار داشتند: «مبارزه با مصلحان و علما» و «تغییر دادن این اسلام به یك اسلام بیخاصیت»، یعنی به تعبیر حضرت امام رحمهالله همان اسلام آمریكایی: «بنابراین بهترین تدبیر آن بود كه ظواهر و تشریفات چشمگیر و پر سر و صدای اسلام را حفظ كنند، ولی جنبه انقلابی دین و تعالیمی را كه موجودیت واقعی دین بسته به آنهاست و جامعه اسلامی را بر سر راه تجاوزات آنان قرار میدهد، از دین بگیرند و دین را به صورت موجودی بیتأثیر و مهمل و بیتفاوت نسبت به خود درآورند.»
ایشان سپس نوشتهاند: «این تدبیر ماهرانه به مرحله عمل درآمد. روزبهروز بر جلوه تشریفات دینی افزوده شد. مساجد و محافل وابسته به دین، پررونقتر گشت. مردم به اقامه شعائر و ظواهر دلبستهتر شدند، ولی بهموازات این اقبال عمومی، روح و حقیقت احكام دینی از میان آنان رخت بربست، اصول اسلامی فراموش شد و آتشفشان دین كه انفجارش جهانی را تكان میداد، به سردی و خاموشی گرایید.» و «پیروان همان دینی كه قرآنش فریاد میزند «لَن یَجعلَ اللهُ لِلكافِرینَ عَلی المُسلِمینَ سَبیلاً» (نساء، ۱۴۱) [...] دروازههای فكر را به روی مهاجمین غربی و دیدگان را به سوی دروازههای غرب گشودند و آنان را الهامبخش فكر و عمل قرار دادند.» این تحلیل ایشان از وضعیت امت اسلامی و استعمار در سخنان و آثار تمامی سالها حتی تا امروز به چشم میخورد.
اما قسمت بعدی مقدمهی كتاب به این پرسش پاسخ میدهد كه وظیفه ما در قبال این توطئه چیست؟ ایشان معتقدند كه ما باید «واقعیت دین را به جامعه خود بشناسانیم و بار دیگر این قدرت معنوی و آسمانی را در دست گیریم. باید با مجاهدتی خستگیناپذیر و با تحمل هر نوع محرومیت و ناكامی، به مردم بفهمانیم كه این شیئ مهمل و بیخاصیت، دین نیست.» اینها مطالبی است كه آیتالله خامنهای در مقدمه كتاب آینده در قلمرو اسلام در سال ۴۵ نوشتهاند. مطالبی كه بعدها خط آن را در كتاب «طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن» پیگیری كرده و ادامه دادهاند.
مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان
كتاب بعدی ایشان كه در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است، ترجمه و تألیفی است تحت عنوان «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان». این كتاب كه بیش از ۳۰۰ صفحه است، در واقع بیان یك نمونه از نقشآفرینی مسلمانان در سرنوشت خودشان و در جهت همان خط اندیشهای است كه در كتاب «آینده در قلمرو اسلام» وجود دارد. گویی ایشان خواستهاند یك مصداق واقعی از كارهایی را ارائه كنند كه مسلمانان باید انجامشان بدهند و انصافا هم نمونه خوبی است، زیرا نقش استعمار را آشكارا نشان میدهد. اینكه مثلاً كمپانی هند شرقی در هندوستان چه كارهایی كرده، بهدقت در این كتاب بحث شده است.
همچنین این كتاب بهخوبی نشان داده كه مسلمانان توانستند چه كار مهمی را انجام دهند و كشورشان را از سیطره انگلستان برهانند. جالب است بدانید كه بیش از نیمی از این كتاب تألیف است و خود ایشان در مقدمه كتاب نوشتهاند: «اینجانب هر چند ابتدا فقط عزم ترجمه این كتاب را داشتم، ولى پس از شروع، چون در برخى موارد، مطالب و یادداشتهایى متناسب با موضوع متن كتاب در اختیار بود و آوردن همه آنها در پاورقى، گذشته از اینكه رشته مطلب را در ذهن خواننده مىگسیخت، وضع صفحهبندى كتاب را از لحاظ توازن متن و حاشیه، بىقواره و ناخوشایند مىساخت، ترجیح دادم كه آن یادداشتها را نیز در متن بگنجانم و فقط آنچه را كه بهراستى حاشیه است، در پاورقى جاى دهم. بدین قرار كتاب از صورت ترجمه محض خارج گشته و عنوان «ترجمه و تألیف» گرفت.»
گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع كنونی حوزه علمیه مشهد
كتاب بعدی را ایشان به نام «گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع كنونی حوزه علمیه مشهد» در سال 46 نوشتند، اما منتشر نساختند. ممكن است شما در ابتدای برخورد با متن این كتاب از شیوه نوشتاری ایشان تعجب كنید. ماجرای نگارش و انتشار این كتاب هم در نوع خود جالب است. ایشان در مقدمه این كتاب اینگونه آوردهاند كه «اندیشه گردآوری یادداشتهایی كه به نگارش این جزوه انجامید، در سال ۱۳۴۶ ه.ش و با اصرار و پیگیری دوستی از دانشجویان مؤسسه علوم اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) پدید آمد. بخش تحقیقات دینی در آن مؤسسه به جستجوی چنین گزارشی برخاسته و چشم یكی از اعضا و دانشجویانش مرا در حوزه مشهد جسته و نشان كرده بود [...] و از طلب بازنمینشست. سرانجام هر چند كاری ناكرده و نامأنوس بود، پذیرفتم و به مطالعه و كنجكاوی پرداختم و این جزوه فراهم آمد.»
وقتی ایشان یادداشتهای خود را برای آن مؤسسه فرستاده بودند، از طریق شهید مطهری اطلاع یافتند كه رئیس آن مؤسسه از ایادی رژیم و متهم به وابستگی به جریانهای منحرف است. بنابراین تصمیم گرفتند كه كار را ادامه ندهند. در همین حین خبر رسیده بود كه اصلاً جزوه ارسالی شما مفقود شده و شما یك نسخه دیگر به ما بدهید. ایشان در این باره نوشتهاند: «من كه این كار را كمكی از غیب دانسته و از آن خرسند بودم، اكنون بهانه معقولی هم داشتم كه از ادامه كار سر باز زنم و به عذر نداشتن نسخهای دیگر –كه درست هم بود– بازنویسی و دوبارهكاری را نپذیرم و بدین ترتیب، كارِ انجامشده و اصل موضوع به دست فراموشی سپرده شد.»
از این ماجرا حدود ۱۸ سال گذشت تا اینكه در زمان رئیسجمهوری ایشان، جوانی به نهاد ریاستجمهوری مراجعه كرد و گفت: من سندی از ایشان دارم كه فقط به خودشان میدهم. چند برگ از كپی این سند را نیز به مسئولین دفتر داده بود و آنها هم آن برگهها را به دست آقا رساندند. آقا دیده بودند كه همان یادداشتها است. خود ایشان درباره آن روز اینگونه آوردهاند: «جوانِ فرهنگی و فاضلی كه ساعتی بعد با اصل نوشته نزد من آمد، آن را در كتابخانه مصادرهشده یكی از وابستگان رژیم گذشته یافته بود؛ همان رئیس سرسپردهی كذائی! (پس چرا وی مدعی شده بود كه آن را گم كرده است؟) و چون نام مرا بر آن دیده، غیرت انقلابیش اجازه نداده كه آن را بیش از این به غربت بگذارد.»
ایشان درباره محتوای موضوع این كتاب اینگونه نوشتهاند: «این اوراق رنجنامه خاموش قشری مظلوم و مستضعف است. قشری و جامعهای كه آن روز با همه تنگدستی و قناعت، یك لحظه از چشم انتقامجوی و بهانهطلب دستگاه جبار دور نبود. گویی همه توان و قدرت بازوی سیاستهای حاكم باید بر این موجود مستضعف و پاكدل و سرشار از صفا و ایمان آزموده میشد. [...] بر حوزه علمیه از همه سو باران بلا و محنت بر آن میبارید. فقر و نیاز مادی از یك سو، تحقیر و اهانت زمامداران و همه كسانی كه از فرهنگ دستآموز آنان تغذیه میشدند، از یكسو [...] میداننیافتن برای رشد و شكوفایی استعدادهایی كه گاه در حد اعجاب بود از یك سو و بالاخره فشار سیاسی موذیانه و بسیار سختگیرانه و گاه وحشیانه دستگاه از سویی دیگر.»
ایشان ادامه دادهاند: «كسی چه میدانست آن روز كه در حوزه و در این مدارس نیمهویران و تاریك و نمور چه میگذرد؟ از ظواهر امر خیلی كمتر از آنچه بود، دانسته میشد. نه فقرشان، نه درسشان و نه مبارزهشان چنان كه بود، شناخته نبود.» در واقع این كلمات انگیزه اصلی ایشان برای نگارش این كتاب بوده است.
صلح امام حسن علیهالسلام
كتاب «صلح امام حسن علیهالسلام» كه ترجمهای از كتاب «صلح الحسن» شیخ راضی آل یاسین است كه نخستین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر گردید. در این كتاب آقا گفتهاند كه صلح امام حسن علیهالسلام از نظر مبارزه و تأثیر، كم از قیام امام حسین علیهالسلام در عاشورا ندارد و سپس ادامه دادهاند كه چون بعضی افراد صلح امام حسن علیهالسلام را یك حالت محافظهكارانه و تخریبكننده و سازشكارانه تعبیر میكنند، من در آنجا نشان دادهام كه این خودش یك قیام است.
طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن
كتاب بعدی «طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن» است كه در سال ۵۴ انتشار یافت. حضرت آقا مقدمه این كتاب را اینگونه آغاز كردهاند: «طرح اسلام به صورت مسلكی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یكآهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یكی از فوریترین ضرورتهای تفكر مذهبی است.» ایشان سپس ادامه دادهاند كه: «مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیش از این به طور غالب، فاقد این دو ویژگی بس مهم بوده» و برای همین در مقایسه اسلام با مكاتب دیگر، اسلام به نظر ضعیف میآمده، چون مكاتب دیگر طرح و برنامه میدادند.
بنابراین ایشان این كتاب را در فضای پس از حوادث سال ۱۳۴۲ با یك باور یقینی به این نكته نوشتهاند كه اسلام باید به عنوان یك برنامه زندگی مورد توجه قرار بگیرد. پس باید همه كمبودها جبران شود و یكی از این كمبودها «طرح كلی برای این برنامه» است. ایشان در مقدمه این كتاب، گامهای عملیاتی برای تحقق این هدف را اینگونه تبیین كردهاند: «نخست آنكه معارف و دستگاه فكری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همه مكاتب اجتماعی، ناظر به تكالیف عملی و بهویژه زندگی اجتماعی باشد.» به این ترتیب، هرگونه جدایی دین از سیاست را بهكلی رد میكنند.
دوم «آنكه مسائل فكری اسلام به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یك واحد مورد مطالعه قرار گیرد.» این نكته ایشان بیانكننده ضعفی است كه در فضای فكری بسیاری از نویسندگان مذهبی آن روز وجود داشت. عناصری را از اسلام گزینش میكردند و روی آن كار میكردند، اما نمیتوانستند ربط این مسائل را به یكدیگر نشان دهند و اسلام را به صورت یك طرح جامع عرضه كنند. ایشان میگویند ما باید یك «طرح كلی و همهجانبهای از دین به صورت یك ایدئولوژی كامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان» استنتاج كنیم.
نكته بعدی ایشان، اشاره به برخی آسیبها در نظام اندیشهای متفكران و اندیشمندان است؛ اینكه برخی نویسندگان اسلامی آن زمان علیرغم آنكه به خاطر جنبههای مبارزهجویی و عدالتخواهی مورد توجه و عنایت حضرت آقا بودند، اما علاوه بر آموزههای اسلامی، تحت تأثیر سلایق و نظرهای شخصی هم بودند. ایشان این نكته را اینگونه میفرمایند: «آن كه در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارك و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقهها و نظرهای شخصی یا اندوختههای ذهن و فكر این و آن [...] تا حاصل كاوش و تحقیق، بهراستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن كاملترین و موثقترین سندی است كه میتوان به آن متكی شد كه «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن مایه روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبری ژرفپیما كه خود، ما را به آن فرمان داده است.»
ایشان در ادامه ذكر میكنند در این رساله كه خلاصهای از چند سخنرانی است، «كوشیده شد كه مهمترین پایههای فكری اسلام از سازندهترین و زندهترین ابعادش در خلال آیات رسا و روشن قرآن جستجو شود.» جایگاه این كتاب در میان كتابهای آیتالله خامنهای بسیار ویژه و مهم است. حتی تمامی سخنرانیها و بیانات امروزین ایشان در جایگاه رهبری نیز بیش و پیش از آنكه ناظر بر مسائل روزمره باشد، تماماً در چهارچوب همین طرح كلی است.
گفتاری در باب صبر
كتاب «گفتاری در باب صبر» در سال ۱۳۵۴ انتشار یافته و حاصل سخنرانیهای ایشان پیرامون موضوع صبر در مسجد كرامت مشهد است. در اولین صفحات كتاب آمده است كه برداشت عامیانه از صبر، تحمل ناگواریها است. ایشان گفتهاند كه این برداشت اشتباه است و سپس ادامه دادهاند كه این معنی «هنگامی كه در یك جامعه ستمكش، بیاراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط مطرح شود، بزرگترین وسیله برای ستمگران و مفسدان و بزرگترین عامل و مشوق عقبماندگی، انحطاط و فساد خواهد شد.»
سپس بیان كردهاند كه وقتی صبر را در آیات و روایات نگاه میكنیم، میبینیم دقیقاً عكس این معنی منظور است. صبر «در یك جامعه بدبخت، كلید همه خوشبختیها و سپیدبختیها به شمار میآید.» ایشان صبر را با استفاده از منابع دینی اینگونه تعریف میكنند: «مقاومت آدمی در راه تكامل، در برابر انگیزههای شرّآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین». سپس مثال میزنند كه یك گروه كوهنوردی در مسیر قله با موانع زیاد درونی مانند راحتطلبی، ترس، ناامیدی و موانع زیاد بیرونی مثل صخره و گرگ و خار و ارتفاع روبهرو است. كسی كه در این مسیر پر از دردسر مقاومت كند و به راه خود ادامه دهد، «صبر» داشته است.
توجه كنید كه این سخنان در چه سالی ایراد شده است، در سال ۱۳۵۴. یعنی این سخنرانیها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیتهای ساواك با هدف گسترش سركوبها، دستگیریها، شكنجهها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. در دورهای كه كمیته مشترك ضد خرابكاری فعالیت خود را گسترش داد و بسیاری معتقد شده بودند كه مبارزه دیگر هیچ فایدهای ندارد. ایشان اما در این كتاب معنایی فعال، مثبت و مبارزهجویانه و مقاومتطلبانه از صبر ارائه دادند.
فعالیت علمی در اوج مبارزه سیاسی
آنچه كه در بالا ذكر كردیم، تنها بخشی از كتابها و فعالیتهای علمی آیتالله خامنهای در آن دوران بود. جزوات و كتابهای دیگری نیز بودهاند؛ مانند «ادعانامهای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مكتوبات دیگری كه بسیار غنی و پربار هستند. این آثار یا بعضاً بازنشر نشده یا اصلاً انتشار نیافته است. حضرت آقا تمامی این فعالیتها را در حالی صورت دادهاند كه شش بار در همان زمان دستگیر شدند و به تبعید رفتند و یك زندگی مخفیانه و تحت تعقیب را تجربه كردند. ایشان در چنین شرایطی فعالیتهای علمی و اندیشهای را در كنار مبارزه پیگیری میكردند؛ در شرایطی كه خود ایشان میگویند: حتی در كتابخانه هم تحت نظر مأموران اوقاف مرتبط با ساواك بودند و یادداشتبرداری ایشان هم تحت نظر بود.»
همچنین پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب به تازگی و با بررسی یکی از کتاب های ایشان گزارشی را منتشر کرد که به این شرح است: «كتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» در اوایل سال ۱۳۴۷، توسط آیتالله سیدعلی خامنهای تألیف و ترجمه گشت و در تیر ماه همان سال نیز روانه بازار نشر شد. همانگونه كه مؤلفِ محقق در مقدمه اشاره كردهاند، نسخه اصلی این كتاب «كفاح المسلمین فی تحریر الهند» نام دارد كه توسط یكی از علمای وابسته به دانشگاه الأزهر به نام «عبدالمنعم النمر» نگاشته شده و محصول ۲۶ ماه سیر و سیاحت او در هند و مشاهده محققانه كتابخانهها و مراكز مبارزه در این كشور است. با این همه از آنرو كه آیتالله خامنهای در هنگام ترجمه این كتاب، یادداشتها و پژوهشهایی را برای بارورتر كردن این ترجمه در اختیار داشتهاند و به لحاظ اینكه اگر این نكات در پاورقی ذكر میشدند، موجب از هم گسیختگی و عدم توازن متن و حاشیه كتاب میشد، آنها را در متن كتاب گنجاندهاند. به همین دلیل نام ایشان بر جلد این اثر به عنوان مؤلف و مترجم ذكر شده است.
در تحلیل مكانت این اثر باید گفت كه تاریخ تدوین و محتوای آن، بیش از هر چیز، نوعی سنخیت بین موضوع اثر و شرایط اجتماعی آن روز ایران را نشان میدهد كه از جنبه تاریخی، درخور تأمل است. این كتاب حدود پنج سال پس از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و در شرایطی كه گروههای مبارزی پدید آمده و برخی متلاشی و دستگیر شده بودند و برخی دیگر در تدارك بارورتر كردن فكر و برنامه خود برای آینده بودند، به رشته تحریر در آمده است. در این دوره بسیاری از گروههای مبارز در حال مطالعه در تاریخ نهضت اسلامی در سایر كشورها و مبارزات مسلمانان و تعاملات آنها با جنبشهای ضد استعماری معاصر بودند. در واقع این اثر پاسخی به نیاز عناصر و جریانات مبارز برای مطالعه شیوههایی بود كه مسلمانان در شرایط گوناگون و كشورهای متفاوت برای مبارزه با استعمار در پیش گرفته بودند. اشارات مؤلف و مترجم اندیشمند در مقدمه كتاب نشان میدهد كه این نكته مطمح نظر ایشان بوده است، هرچند سانسور مانع از بیان آن شده است. همانگونه كه خود ایشان در مقدمه ذكر كردهاند، در نظر داشتهاند بر این كتاب دیباچهای مبسوط بنویسند، آنچنان كه درخور موضوع كتاب است، اما ذكر كردهاند كه شرایطی خاص، آن فسحت میدان را دریغ میدارد و بیمقدمگی این كتاب را ایجاب میكند.
انتشار این كتاب در محافل دینی، فكری و مبارزاتی آن دوره، بازتابی نمایان و نسبتاً گسترده داشت. بهطور مشخص این پژوهش مورد توجه تنی چند از اندیشمندان بزرگ اسلامی كشور قرار گرفت. به عنوان نمونه، استاد شهید آیتالله مطهری در حاشیهای كه بر صفحات اولیهی یكی از نسخ این كتاب نوشته، آورده است: در روزهای 27/۵/48 الی 1/۶/48، این كتاب كه از سوی مؤلف و مترجم اهدا شده است، در مشهد مطالعه شد. بسیار كتاب مفید و لازمی است و در موضوعاتی مانند این موضوع زیاد باید نوشته و به همین خوبی باید تجزیه و تحلیل شود. فجزاهالله عن الاسلام و المسلمین خیر الجزاء. مرتضی مطهری 1/۶/48.
در واقع برگزیدن پژوهش در تاریخ تعامل مسلمانان با نهضت رویارویی با استعمار انگلیس در هندوستان، انتخابی هوشمندانه بود، زیرا تنوع دینی و قومی نژادی موجود در این كشور، فرایند مبارزه را دشوارتر میسازد و با دشوارتر شدن مبارزه، شیوههای آن هم به تناسب، بسیار ظریفتر و دقیقتر خواهد بود و طبعاً ارائه الگوی تعامل مسلمانان با چنین حركت شكننده، دشوار و در عین حال پرتنوعی میتوانست در آن شرایط بس كارآمد باشد.
همانگونه كه اشاره رفت اين كتاب در سال 1347 توسط انتشارات آسيا در تهران و در چاپخانه مشعل آزادی به چاپ رسيد و پس از چندی چاپ دوم آن به بازار آمد. از آن پس، اين اثر ارزشمند و تاريخی تجديد چاپ نشد. شايد يكی از دلايل آن اراده مؤلف ارجمند به تكميل و تتميم اين اثر بود. از جمله ويژگیهای شكلی اين كتاب فهرست جامعی است كه در انتهای كتاب به چاپ رسيده و حاوی فهرست مطالب، نام اشخاص، ملتها، پيروان مذاهب، قبيلهها، سلسلهها و نيز فهرست واحدها و اماكن مذهبی و مدرسهها و فهرست كتابها، روزنامهها و مجلات و ايضاً فهرست آئينها، حزبها و مسلكها و در نهايت فهرست عكسها و مدارك و مآخذ آمده است كه نمونهای موفق از فهرستنگاری آثار تاريخی است.»
نظر شما