نشست «ادبيات داستاني و بازار لاتين» عصر سهشنبه (19ارديبهشت) در سالن بينالملل سراي اهل قلم برگزار شد. در اين نشست دكتر سعيد فيروزآبادي بر مخاطب سنجي براي ترجمه آثار به زبان آلماني تاكيد كرد و گفت: آثار ايراني براي جلب نظر مترجمان خارجي نيازمند نگاه و دغدغههاي جهانياند./
دكتر فيروزآبادي، در ابتداي اين نشست، به شرح پيشينه ترجمه آثار آلماني به زبان فارسي پرداخت و گفت: آشنايي عميق ايرانيان با آثار آلماني پس از جنگجهاني دوم اتفاق افتاد و در اين سالها بزرگعلوي، محمدعلي قزويني، دهخدا و ديگر بزرگان ادبيات معاصر ايران در محل انتشارات مجله كاوه در برلين گردهم ميآمدند و اندكي پس از آن آثار شيلر و استيون اسپيلبرگ را نيز به زبان فارسي ترجمه كردند. از سال 1332 كتابهايي از «برشت» و «هسه» درايران به صورت گسترده و گاه با ترجمههاي كاملا اشتباه منتشر ميشدند و حتي نمايشنامههايي با توجه به همين آثار به روي صحنه ميرفتند.
وي در ادامه سخنانش به ادبيات ايران پس از انقلاب اشاره كرد و گفت: پس از انقلاب اسلامي، علاقه به ترجمه آثار بعد از جنگ جهاني دركشور آلمان و نويسندگاني مانند «هاينريش بل» افزايش يافت و امروز شاهد ترجمه آثار با اختلاف يك يا دو سال پس از انتشاريم كه تتيجه توامان علم و تجربه است. البته دانشگاه به تنهايي نميتواند در انجام ترجمه مطلوب موثر باشد و تجربه در اين ميان از اهمينت بالايي برخوردار است. در اينباره بايد به افراد دورگه و دوزبانه توجه بيشتري كرد.
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، افزود: آلمانيها بيش از 380 سال سابقه ترجمه دارند و نخستين كتاب فارسي كه به زبان آلماني ترجمه شد، گلستان سعدي بود. اين كتاب در آلمان همان سرانجامي را پيدا كرد كه ابنبطوطه در خاطراتش از مردم چين نقل ميكرد؛ گفته بود شعري كه به تازگي از زبان سعدي نقل شده بود، از سوي دريانوردان چيني خوانده ميشد.
وي به علاقه آلمانيها به قالب غزل در شعر فارسي اشاره كرد و ادامه داد: آرزوي همه آلمانيزبانان ايناست كه در قالب غزل شعري بسرايند و در اين باره تلاشهاي زيادي نيز انجام دادهاند. حتي يكي از فيلسوفان آلماني زبان فارسي را زبان بهشت ميداند.
فيروزآبادي، با بيان اينكه همواره نهتنها در زبان آلماني بلكه در تمامي دنيا علاقه به ترجمه آثار كلاسيك ايراني بيش از علاقه به ترجمه آثار دوران معاصر بوده، گفت: ترجمه آثار كلاسيك ايراني همچنان در دنيا ادامه دارد و در اين باره آثار مولوي از اقبال بيشتري برخوردارند. كتاب «يكي بود يكي نبود» جمالزاده با آنكه از شيرينترين آثار ايراني است و ترجمه موفقي به زبان آلماني داشته، با استقبال چنداني در آلمان روبرو نشد. در مقابل كتاب «چشمهايش» بزرگ علوي كه بافت زندگي آلمان را بيان ميكرد، بيشتر مورد پسند آلمانيها قرار گرفت.
استاد دانشگاه تهران ادامهداد: در ميان نويسندگان معاصر ايراني تنها آثار محمود دولت آبادي همواره در زبان آلماني مورد توجه بوده است. با آنكه كتاب «جاي خالي سلوچ» محمود دولتآبادي با استقبال خوبي روبرو بود، اما به طور كلي ما نتوانستهايم در عرصه رمان جايگاه خوبي را در اروپا به خود اختصاص دهيم . البته براي داستانهاي نيمه بلند ايراني شرايط بهتري وجود دارد. مجموعه داستانهاي كوتاه صادق چوبك و داستانهاي صادق هدايت آثاري از اين دستاند.
وي در پايان گفت: براي جلب مخاطب در جهان نبايد درپي دغدغههاي شخصي بود و بايد در اينباره جهاني انديشيد و مخاطبان وسيعتري را به آثار ايراني جلب كرد.
نظر شما