پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۸:۰۸
لطفاً از اين دختر خوب نگهداری كنيد!

«ليام» و «مكس» در يكي از روزهاي تابستاني مشغول كندن زمين براي پيدا كردن گنج هستند اما وقتي يك زاغچه توجه‌شان را جلب مي‌كند، به جاي گنج يك بچه پيدا مي‌كنند. بچه‌اي كه كنارش يك يادداشت و يك شيشه پول است و زندگي ليام را براي همشه تغيير مي‌دهد.

ايبنا نوجوان: «تابستان زاغچه» اثر «ديويد آلموند»، نويسنده‌ي برنده‌ي جايزه‌ي اندرسن 2010 است. او در اين كتاب و در پس ماجراي پيدا شدن كودكي توسط دو نوجوان، به موضوعاتي مانند دخالت غرب در جنگ عراق، رفتارهاي خشونت‌آميز برخي نوجوانان، حساسیت‌های دوره‌ي بلوغ و نقش راه‌هاي تربيت در شخصيت نوجوانان مي‌پردازد. 

داستان كتاب از جايي آغاز مي‌شود كه ليام و مكس مشغول كندن زمين براي يافتن گنج هستند اما بعد از بي‌ثمر بودن اين كار دنبال زاغچه‌اي مي‌روند كه حسابي در اطراف آن‌ها سر و صدا مي‌كند: «زاغچه براي آخرين بار قارقار مي‌كند و صاف توي آسمان بالا مي‌پرد و مي‌رود.
نمي‌توانيم جلو خنده‌مان را بگيريم. قلبم تاپ تاپ مي‌كند.
مكس مي‌گويد: «خيلي خريم!»
مي‌گويم: «مي‌دانم. فقط يك پرنده‌ي مسخره بود.»
مكس مي‌گويد: «فكر كرده كه ما تعقيبش مي‌كنيم.»
اما بعد دهان‌مان را مي‌بنديم چون از جايي توي راك‌هال، صداي ضعيفي مي‌آيد.
نمي‌توانيم برگرديم. نمي‌توانيم فرار كنيم. از بين قلوه‌سنگ‌ها و تپاله‌ي گوسفندان به طرف صداي گريه مي‌رويم و او را روي توده‌اي خرده‌سنگ مي‌بينيم؛ يك بچه است، پيچيده شده در پتويي قهوه‌اي توي يك سبد. يادداشتي هم با دست خطي شتاب‌زده به پتويش سنجاق شده است: «لطفاً از اين دختر خوب نگهداري كنيد. او هم بنده‌ي
خداست!»
در كنار او، يك شيشه‌ي مربا قرار دارد، پر از اسكناس و سكه
...» 

حالا با پيدا شدن اين بچه، سرنوشت ليام هم تغيير مي‌كند. بعد از اين‌كه خانواده‌ي ليام بچه را به پليس تحويل مي‌دهند، خانواده‌اي او را به فرزندي مي‌پذيرند و نامش را «آليسون» مي‌گذارند، خانواده‌اي كه شش ـ هفت فرزندخوانده‌ي ديگر هم دارند و خود را در برابر آن‌ها مسوول مي‌دانند اما حالا مادر ليام مي‌خواهد او را به عنوان فرزندخوانده بپذيرد: «چند روز بعد، با مادر توي آشپزخانه هستم و او تلفن مي‌كند تا بفهمد چگونه مي‌تواند كارهاي مربوط به آليسون را راست و ريس كند.
مادر مي‌گويد: فيلومنا! من چطور مي‌توانم مسووليت مادرخواندگي را به عهده بگيرم؟
فيلومنا مي‌خندد. مي‌گويد: راستش واقعاً از شنيدن اين حرف تعجب نمي‌كنم. خب! بايد ورقه‌هاي مربوطه را طوري پر كني كه بقيه را تحت‌تاثير قرار دهي ولي اصل قضيه برمي‌گردد به احساس مسووليت و داشتن علاقه
.» 

به اين ترتيب آليسون وارد خانواده‌ي ليام مي‌شود و ديويد آلموند هم در حين روايت قصه‌ي اين دختر كوچولو در خانواده‌ي جديد به موضوعات ديگري مانند نقد جنگ مي‌پردازد: «اخبار مربوط به عراق و گم شدن گرگ آرمسترانگ را تماشا مي‌كنيم. اجساد يا در سراسر بازارهاي بمباران شده پخش هستند يا از اتوبوس‌هاي خراب و ويران به زحمت بيرون كشيده مي‌شوند. والدين فريادكنان كودكان كشته شده‌ي خود را در بغل دارند. بچه‌ها را لاي پتو و داخل سبدها مي‌گذارند. مردان و زنان در ميان قلوه‌سنگ‌هاي به خون آغشته چنگ مي‌اندازند و پي عزيزان خود مي‌گردند كه در زير آن‌ها هستند. پدر رو به صفحه‌ي تلويزيون نعره مي‌زند: «سربازها را بكشيد بيرون! بلر! بوش! بمب‌اندازهاي انتحاري! تروريست‌ها!» با خشم توي هوا مشت مي‌كوبد. مي‌گويد: همه‌شان وحشي‌اند! همه مثل هم‌اند
 
رفتار خشونت‌آميز برخي نوجوانان كه نيز كه تحت‌تاثير رسانه‌ها هستند، از ديگر موضوعاتي است كه آلموند در اين داستان به آن پرداخته است: «جنگ‌بازي‌هاي پايان‌ناپذير داريم. در آن‌ها غرق مي‌شوم. وحشي و وحشي‌تر مي‌شوم. بزرگ‌تر مي‌شوم. قوي‌تر مي‌شوم. موهايم را بلند مي‌كنم. بعضي وقت‌ها فروشنده‌ي مرگ را كمر مي‌بندم و بيرون مي‌روم. شاخه‌هاي درختان را قطع مي‌كنيم. تير و كمان و نيز و شمشير مي‌سازيم. در هواي داغ با بالاتنه‌هاي لخت مي‌جنگيم و مبارزه مي‌كنيم و به هم حمله‌ور مي‌شويم. در بالاي سرمان جت‌هايي در ارتفاع پايين غرش مي‌كنند. گوش‌هايمان را نمي‌گيريم. فرياد مي‌زنيم و به آن‌ها ناسزا مي‌گوييم...» 

ليام روز به روز خشن‌تر مي‌شود و كار به جايي مي‌كشد كه با چاقويي كه هميشه همراهش است يكي از دوستانش را زخمي مي‌كند اما همه چيز همين‌طور باقي نمي‌ماند. ليام مثل همه‌ي انسان‌هاي ديگر تغيير مي‌كند و در تابستانی که دوستی‌ها در بوته‌ی آزمایش قرار می‌گیرند و مرز میان خوب و بد مبهم می‌شود چيزهاي جديدي مي‌آموزد.
به قول آلموند او مي‌آموزد كه «باید آن قسمت از وجودمان را که وحشی نیست پرورش دهیم، باید به فرشته وجودمان کمک کنیم تا بر دیو وجودمان غلبه کند
شايد به اين ترتيب بتوان دنياي صلح‌آميزي را در آينده متصور شد. 

«تابستان زاغچه» اثر ديويد آلموند را «شهلا انتظاريان» ترجمه كرده است.
اين كتاب را انتشارات قطره با قيمت 6500 تومان منتشر كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها