چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۱
عباسی‌داکانی: «حلاج» قهرمان عرفان ایران است

هفتمین نشست «در حضور مولانا: شرح مثنوی شریف»، با سخنرانی پرویز عباسی داکانی، مولاناشناس و پژوهشگر برگزار شد. در این نشست داکانی «حلاج» را به دلیل این‌که فاصله‌ای میان خود و خداوند قایل نبود، یعنی به غیر از خدا، وجود چیزی را قبول نداشت، قهرمان عرفان ایران دانست.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) داکانی در هفتمین نشست «در حضور مولانا» به نبود فاصله میان انسان و خداوند از دید عارفان اشاره کرد و گفت: عرفان می‌گوید جز خدا نسیت. انسان در عرفان همه و هیچ است و این یک تضاد شگفت‌انگیز است.

وی در ادامه به عرفان حلاج پرداخت و گفت: چون او میان انسان و خداوند فاصله‌ای قایل نبود گفت «انا الحق».

داکانی در ادامه این بحث به بیان تمثیلی پرداخت و گفت: «روزی چند خفاش، آفتاب‌پرستی را پیش پادشاه‌شان بردند و گفتند: پادشاها این آفتاب‌پرست می‌گوید من خورشید را می‌بینم. پادشاه گفت: این یاوه‌گو را بکشید و این شد که او در راه خورشید فنا شد.» پس اگر نور هست ظلمتی وجود ندارد؛ ظلمت در نگاه ماست.

اين سخنران، در ادامه به برخی آفت‌های آدمی اشاه کرد و گفت: محدود بودن عقل و بی‌حد بودن آرزو از بزرگترین آفت‌های انسان است؛ مولانا می‌گوید ما برای مبارزه با نفس دو راه داریم؛ یک کنترل آرزو و دیگری کنترل خواسته.

وی توضیح داد: «می‌خواهم‌ها» فراوانند، اما یک مشترک دارند و آن «من» است. «من» است که می‌خواهد. پس این «من» است که باید کنترل شود.

داکانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: مولانا هستی را در دل نیستی می‌داند و نیستی را در دل هستی. مولانا معبر را مرگ می‌داند.

وی اضافه کرد: روزی قطب‌الدین شیرازی به نزد مولانا رفت و گفت: بردن در چیست؟ مولانا گفت: بردن در مردن است، تا نمردی، نبردی.

داکانی برای درک بهتر این موضوع مثالی آورد: بچه هنگامی که به دنیا می‌آید می‌ترسد و گریه می‌کند چون از آن دنیای تنگ و تاریک مرده است اما وقتی به دنیایی فراخ‌تر پا می‌گذارد مرگ را نکو می‌داند. مرگ از این دنیا هم همین‌گونه است.

این نشست، دیروز، 16 اسفند ساعت 16 در سرای اهل قلم برگزار شد و تا ساعت 18 ادامه داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها