دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۶
تلاشم اين بود كه بچه‌ها با كتاب انس بگيرند

علی نادی اول شهریور 1360 به عنوان مربی فرهنگی سیار روستایی در کانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان زابل استخدام شد و دوازده سال بعد به خراسان رفت و از آن پس باز هم در خدمت کودکان روستایی بود. او درباره‌ي دوران خدمتش گفت: تلاشم اين بود كه بچه‌ها با كتاب انس بگيرند.

ايبنا نوجوان: نادی سی سال هر روز صبح «مرغک» کانون را میهمان آسمان روستا می‌کرد. گرمای تابستان‌، سردی زمستان و جاده‌هاي خطرناك و دشوار‌، مانعی برای حضورش در روستا نبود.، ساده و بی‌ریا روی خاک می‌نشست‌، دست نوازش بر سر کودکان می‌‌کشید و با اندک امکانات، لذت کاردستی را به آ‌ن‌ها هدیه می‌داد‌، آن‌ها را همسفر قصه‌ها می‌کرد و با لبخند‌های کودکانه‌شان خستگی را فراموش می‌کرد.
حضور در زلزله‌ي زیرکوه قاین‌، سیل نکا‌، سیل شمال خراسان‌ و زلزله‌ي بم نیز از خاطرات فراموش نشدنی اوست.

علی نادی همان کسی است که با حضورش در زلزله‌ي بم و با شنیدن نامش، کام بچه‌ها شیرین می‌شد‌، بچه‌ها می‌خندیدند و او دل شاد بود از این‌که کودکان با نامش می‌خندند و برای لحظاتی، غم آوارگی و یتیمی را از یاد می‌برند. او حالا چند ماهی است بازنشسته شده است.

اين كتاب‌دار و مربي كانون درباره‌ي شرایط کاری کتاب‌خانه‌ي سیار روستایی در سی سال پیش توضيح داد: «در آن زمان مربی سیار لقب کتاب‌رسان روستا را داشت، ماشین لندروری با 4 صندوق فلزی سیار و 800 جلد کتاب در اختیارم بود که هفته‌ای یک‌بار در یک روستا حضور داشتم. کم کم شورای روستا، مکانی را در اختیارم گذاشت که پایگاه سیار را در آن محل تشکیل دادم.»

نادي افزود: «پس از عضو‌گیری و مدتی حضور در روستا از بین کودکان و نوجوانان گروه سنی «ج» و «د» پنج عضو انتخاب می‌شدند. آن‌ها به مدت چهار ماه آموزش‌های لازم را فرا می‌گرفتند و در پایان ماه چهارم دو نفر انتخاب و به عنوان کتاب‌دار یا رابط فرهنگی معرفی می‌شدند.
دوچرخه‌ای به امانت در اختیار رابط فرهنگی قرار می‌گرفت با کوله‌باری از کتاب که امانت کتاب ده روستای مجاور را بر عهده داشت. در صورتی که عمل‌کرد او مورد قبول بود پس از شش ماه دوچرخه‌ي رایگان به او اهدا می‌شد.»

او ويژگي‌هاي يك مربی كتاب‌خانه‌ي سیار روستایی را اين‌گونه برشمرد: «مربی كتاب‌خانه‌ي سیار بودن بسیار با ارزش است‌، چون اين مربي هر روز به دیدار بچه‌هایی می‌رود که برای آمدنش لحظه‌شماری می‌کنند و مربی سیار زمانی موفق است که بتواند با محبت و سادگی در قلب کودکان جایگاهی برای خود پیدا کند‌، مربی سیار باید خودش را ارزیابی کند و بترسد از روزی که بچه‌ها به حال امروز و دیروز او افسوس بخورند.»

نادي بزرگ‌ترين دست‌آوردش را در طول دوران كارش، خدمت به پاک‌ترین و صادق‌ترین موجودات هستی دانست و در اين‌باره اظهار كرد: «من امروز به خود می‌بالم که سی سال برای بچه‌های روستایی قدم برداشتم‌، با شادی آن‌ها شاد شدم و کنار آن‌ها با غم‌شان اشک ریختم تا شاید من هم به سهم خودم برای آن‌ها کاری کرده باشم.»

او ادامه داد: «مهم‌ترين کار ما در کتاب‌خانه‌ي روستایی، کتاب و کتاب‌خوانی بود‌، با اجرای مسابقات مختلف از بچه‌ها دعوت می‌شد با مطالعه‌ي کتاب‌، در خلاصه‌گویی و خلاصه‌نویسی کتاب شرکت کنند. با توجه به این‌که کودکان و نوجوانان روستایی به آسانی به کتاب‌خانه دسترسی نداشتند‌، تمام تلاشم این بود که بچه‌ها با کتاب بیش‌تر انس بگیرند‌، حتی اگر کتابی در اختیارم نبود‌، آن را از کتاب‌فروشی‌های شهر تهیه می‌کردم و به بچه‌ها می‌رساندم.»

خاطرات اين كتاب‌دار با سابقه هم ردي از غم و كتاب دارد. او يكي از غمگين‌ترين خاطراتش را اين‌گونه بيان كرد: «در یکی از روستاها بودم و بچه‌ها کتاب‌های امانتی را برگشت می‌دادند‌، عضوی آمد و یک کتاب به من داد. به کارتش نگاه کردم و از او پرسیدم: «کتاب دیگر را نخواندی؟» گفت: «آقا راستش را بگویم؟» گفتم: «بله! بگو.» پسر نوجوان شروع به گریه
کرد و گفت: «آقا توی طویله کنار مادرم بودم که گاو نصف کتاب شما را خورد. خجالت کشیدم که کتاب را برگردانم و همچنان گریه می‌کرد.» او را دلداری دادم و گفتم: «همان کتاب را بیاور.» دوان‌، دوان رفت و دقایقی بعد با کتابی که نصف آن توسط گاو خورده شده بود آمد . او را بوسیدم و برای صداقتش به او آفرین گفتم. وقتی او رفت چشمان خودم برای آن همه صداقت، اشک‌بار شد.»

نادي به يادماندني‌ترين كتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را كتاب «دوستان جنگل شاد»، نوشته‌ي محمدعلی آزادیخواه دانست.

منبع گفت‌وگو: فاطمه آدینی، کارشناس روابط عمومی کانون استان خراسان جنوبی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها