سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۶
عبدالكريمی از مواجهه توتالیتر با متن سخن گفت

نشست رونمایی و بررسی کتاب «جلال پژوهی» دیروز دوشنبه 17 بهمن ماه برگزار شد. عبدالکریمی، یکی از نویسندگان این کتاب، انقطاع تاریخی را برابر با انحطاط انسانی دانست و گفت نسل‌های مختلف باید متن را از جنبه‌های مختلف بررسی کنند زیرا مواجهه توتالیتر با متن، انسان‌ها را به برهوت می‌کشاند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اين نشست با حضور محمود بشیری، قاسم پورحسن و بیژن عبدالكریمی عصر دیروز (دوشنبه 17 بهمن) در سرای اهل قلم برگزار شد.  كتاب «جلال پژوهي» پيش از اين در اختتامیه چهارمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد رونمایی شده بود.

محمود بشیری صحبت‌هایش را در این جلسه با توصیف محتوای این کتاب آغاز کرد و گفت: در این مجموعه، 16 مقاله از استادان دانشگاه‌های مختلف ایران آورده شده و این مقالات در کنار هم یک کتاب را شکل داده‌اند. 

وی سپس بخشی از یکی از اشعار مهدی اخوان ثالث را خواند که در ابتدای کتاب آمده و گفت: بین اندیشه‌های جلال و اخوان نسبتی مستقیم وجود دارد و به همین دلیل این شعر را در ابتدای کتاب آوردم. اخوان به لحاظ اندیشه و نگاه وسیع و جهانی چهره‌ای شاخص است و در عین حال بسیار ملی‌گرا است؛ جلال هم چنین ویژگی‌هایی داشت.

وی در ادامه از چرایی لزوم صحبت از آل‌احمد و دلایل نوشتن از او گفت: یکی از کارهای جلال پیش‌گویی است، مثلا پیش‌گویی انقلاب. او در رمان «نون و القلم» در قالب روایتی داستانی می‌گوید اگر با روحانیت همراه شوید در آینده ایران می‌توانید نقش داشته باشید زیرا آینده از آنِ روحانیون است.

بشیری در ادامه گفت: کتاب «نون و القلم» برداشتی از یک واقعه تاریخی است که در دوره صفویه اتفاق افتاد و دو نفر از این واقعه تاریخی استفاده داستانی کرده‌اند؛ یکی میرزا فتحعلی آخوندزاده كه داستان‌نویسی در ایران به معنی دقیق کلمه با او آغاز می‌شود و در داستانش با عنوان «یوسفی ترکش‌دوز» یا «ستارگان فریب‌خورده» که در سال 1358 چاپ شد، از این حادثه بهره می‌گیرد. شخص دوم آل‌احمد بود که در جهتی مخالف، این واقعه را به کار می‌گیرد زیرا آخوندزاده در تلاش بود نقش روحانیون را به لحاظ اجتماعی کم‌رنگ کند.

این استاد دانشگاه به عنوان رمان «نون و القلم» نیز پرداخت و گفت: نان و قلم با هم ارتباط دارند و جلال با برگزیدن این عنوان در صدد بود بگوید اگر قبلا هم از نوشتن برای کسب درآمد استفاده می‌کرده دیگر اینطور نیست و تعهدی در نوشتن این داستان دارد. از سوی دیگر وی به استناد آیه قرآن سوگند یاد می‌کند که آن چه می‌نویسد عین حقیقت است.

پورحسن، استاد رشته فلسفه، یکی دیگر از نویسندگان این کتاب است و مقاله‌ای در واکاوی «خسی در میقات» نوشته. وی در ابتدای صحبت‌هایش به مساله زمان و «پل ریکور»، فیلسوف فرانسوی اشاره کرد و گفت: ریکور مهمترین فیلسوفی است که فلسفه و ادبیات را به هم وصل کرده و در تحقیقاتم از همین منظر آل احمد برای من مهم بود.

وی درباره آل احمد و کتاب «خسی در میقات» گفت: در میان تمام سفرنامه‌هایی که درباره حج و کعبه نوشته شده، سفرنامه‌های آل‌احمد و ناصر خسرو به دلایل متعددی بی‌بدیل هستند. هر دو تقریبا با نگاهی رمزی، باطنی و عرفانی به موضوع می‌نگرند.

پورحسن صحبت‌هایش را درباره کتاب «خسی در میقات» چنین ادامه داد: این كتاب با سایر آثار جلال، که یا مستندنگاری هستند یا گزارش‌نویسی، قابل مقایسه نیست. «خسی در میقات» آمیزه‌ای از چهار رویکرد است و مهمترین مساله در شناختش سبک کتاب است.

وی زندگی آل احمد را به چهار دوره تقسیم کرد و گفت: نوشته‌های او در این سبک به دوره چهارم زندگی‌اش بازمی‌گردد که از سن 32 سالگی تا زمان مرگش را شامل می‌شود.

وی در توضیح چرایی استفاده آل احمد از واژه «خس» گفت: این موضوع در مجموعه سه مرحله آل‌احمد به دوره سوم باز می‌گردد. در بخش نخست و دوم حج، او همان «من دانا» را در نوشته‌‌هایش دارد در حالی که مرحله سوم کاملا متفاوت است. او در مرحله سوم خس را به کار می‌گیرد و بارها از واژه‌هایی چون «بیداری»، «بازگشت» و «جست‌وجو» استفاده می‌کند.

این استاد فلسفه حجم عبارات، رویکردها و اصطلاحات را در این کتاب زیاد دانست و گفت: این سفرنامه را نمی‌شود از یک وجه خواند و آل‌احمد در حالی كه از درد و رنج سخن می‌گوید معتقد است در حال ارایه راه حلی است؛ راه‌حل‌هایی كه در وضعیت فعلی به درد می‌خورند.

پورحسن معتقد است آل‌احمد فیلسوف نیست و در باب بحث زمان، به خصوص در نگاه بنیادین هایدگر، درک عمیقی ندارد. او در این‌باره گفت: با این حال بر اثر مجالست با احمد فردید این فهم را پیدا کرده. این نکات در ذهن آل احمد شاید فهم نشده باشد اما آن‌ها را شنیده و به کار برده.

وی در ادامه به مفهوم «میقات» و «خس» پرداخت و گفت: میقات به این معنی است که من در این آیین زمان تقویمی نمی‌بینم و این کلمه تنها یک آرایه ادبی برای عنوان کتاب نبوده. «خس» یعنی من فکر می‌کردم کسی هستم و بعد از بازگشت از زیارت فهمیدم هیچ نیستم.

بیژن عبدالکریمی سخن گفتن از برخی شخصیت‌ها را در روزگار ما دشوار دانست و در این راستا از علی شریعتی و آل‌احمد نام برد و گفت: دلیل این موضوع این است که روزگار ما با گذشته بسیار تغییر کرده و افق معنایی ما با چند دهه گذشته تغییرات بنیادینی دارد و شکاف فرهنگی بزرگی ایجاد شده است.

وی به تضاد میان عالم سنت و عالم مدرن تاکید کرد و گفت: شکاف بعدی، فاصله میان آدم مدرن و آدم پست مدرن است در حالی هنوز نتوانسته‌ایم با شکاف اول کنار بیاییم.

وی با بیان مفهوم «ارتباط» گفت: زمانه ما زمانه سوتفاهم‌ها است و افراد دست و پا می‌زنند که مفهومی را روشن کنند و به دیگری منتقل كنند اما در باتلاق سوتفاهم‌ها به پیش می‌روند. شریعتی و جلال متعلق به دوره‌ تاریخی دیگری هستند و جوانان ما نسبت به آنچه متعلق به گذشته است خشمگین‌اند و صحبت از جلال و شریعتی برای آن‌ها بوی کهنگی می‌دهد.

به اعتقاد عبدالکریمی در عصر حاضر راهی جز تفکر و حرکت در مسیر روشن وجود ندارد و انسان‌ها برای تفکر نیاز به سنت دارند. وی در این‌باره گفت: با قطع ارتباط با گذشته نمی‌توانیم کارها را به پیش ببریم. جلال هم بخشی از تاریخ ما است و باید آثارش مطالعه شوند.

وی تفکرات جلال را در «پیام روشنفکرانه»، «مبارزه با غرب‌زدگی» و «رجوع به سنت» خلاصه کرد و افزود: باید نسل جدید را دعوت کنیم که پیوند خود را با سنت قطع نکنند زیرا هر انقطاع تاریخی با انحطاط همراه است. تفکر بدون دیالوگ و سنت شکل نمی‌گیرد و باید از اشتباهات و تجربیات گذشتگان درس بگیریم. ما باید بکوشیم متن را بهتر از نویسنده متن بفهمیم و حرف‌های ناگفته را درک کنیم. مواجهه توتالیتر با متن انسان‌ها را به برهوت می‌کشاند. 

مقالات این كتاب با نگاهی آكادمیک به آثار و اندیشه‌های آل احمد پرداخته‌ و آثار مختلفش را بررسی كرده‌اند.

نشست رونمایی از کتاب «جلال‌پژوهی» دیروز، دوشنبه 17 بهمن ماه در سرای اهل قلم برگزار شد. مجموعه مقالات «جلال‌پژوهی»، آذر امسال (1390)،‌ از سوی انتشارات خانه کتاب به بازار کتاب آمده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها