آسيبشناسي تاريخ فلسفههاي بومي در حوزه اسلامي(2)
صانعيدرهبيدي: كمشمار بودن تاريخ فلسفه امري بديهي است
منوچهر صانعيدرهبيدي، مدرس و مترجم فلسفه غرب گفت: نوشتن تاريخ فلسفه توسط مسلمانان، كاري نادر بود اما هيچگاه بيرونق نبود، بلكه متناسب با طرح مسايل فلسفه اسلامي رواج داشت. فلسفه اسلامي تنها به ذات باريتعالي ميپردازد و در چنين شرايطي كمبود نظريات جديد و كتابهاي تاريخ فلسفه امري بديهي قلمداد ميشود.-
مترجم كتاب «فرهنگ فلسفي» افزود: «حنا الفاخوري»، «ماجد فخري» و «م. م شريف» نيز از ديگر نويسندگان عربياند كه تاريخ فلسفههاي قابل توجهي را تدوين كردند.
صانعيدرهبيدي ادامه داد: من در حوزه فلسفه غرب تحصيل كرده و درس دادهام و بنابراين، ميتوانم درباره تاريخ فلسفههاي اسلامي بومي، از طريق مقايسه آنها با آثار غربي اظهارنظر كنم.
مترجم كتاب «درسهاي فلسفه اخلاق» تفاوت ذات فلسفه غرب و اسلامي را در تاريخ فلسفههاي اين دو حوزه نيز صادق دانست و گفت: نميتوان تاريخ فلسفه يكي از اين حوزهها را از ديگري قويتر دانست، بلكه تنها ميتوان براي درك بهتر آنها به تفاوتهايشان اشاره كرد. تاريخ فلسفههاي غربي ملموستر و عينيتر از نمونههاي آن در حوزه اسلامياند. اين تفاوت حتي در رساله «آلفاي بزرگ ارسطو» كه يكي از نخستين تاريخ فلسفههاي غربي قلمداد ميشود، مشهود است.
صانعيدرهبيدي افزود: اساسا مسايل فلسفه غرب غير از دوره قرون وسطي، سكولار، دنيوي و ناظر به مسايل زندگياند و لاجرم تاريخ فلسفهنويسان نيز از همين روش استفاده ميكنند و آثاري عيني درباره مسايل زندگي دنيوي مينويسند. اين در حالي است كه تاريخ فلسفههاي اسلامي شان الهي دارند و به چگونگي رسيدن انسان به خدا و درك حقايق الهي از سوي او ميپردازند. مسلمانان از منظر ارزشهاي اخلاقي و الهي تاريخ فلسفه نوشتند. آنان مقام فلاسفه را بر اساس درجه قرب الهيشان ارزيابي ميكردند.
وي با بيان اين كه «نوشتن تاريخ فلسفه از سوي مسلمانان هيچگاه بيرونق نبود، بلكه متناسب با طرح مسايل فلسفي رواج داشت» عنوان كرد: با وجود اين، تاريخ فلسفهنويسي در غرب رواج بيشتري دارد، زيرا فلسفه غرب به زندگي روزمره ميپردازد كه بسيار پراكنده و متعددند. اين فلسفه، تفكري كثرتگرا دارد. اين در حالي است كه ذات باريتعالي موضوع واحد فلسفه اسلامي است و به همين دليل است كه حدود هشتاد درصد آراي فلاسفه، تكرار مكررات است و تاريخ فلسفههاي اندكي نيز در اين حوزه وجود دارند.
مترجم كتاب «دين در محدوده عقل تنها» ادامه داد: مساله جديد در فضايي شكل ميگيرد كه موضوعات، متكثرند. وقتي زندگي تغيير ميكند، طبيعي است كه فلسفههاي ناظر به زندگي نيز پويا ميشوند اما ذات خداوند كه موضوع اصلي فلسفه اسلامي است، هيچگاه تغيير نميكند. بنابراين، فلسفه اسلامي و به تبع آن، تاريخ فلسفههاي اين حوزه، روندي تكراري دارند.
عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي افزود: راههاي درك حقايق الهي و ذات خداوند نيز همواره از راه عرفان و فقه امكانپذير بودهاند. بنابراين، مسايل فلسفه اسلامي اندكند، در حالي كه در غرب پاي فلسفه به تكنولوژي و پزشكي نيز باز شده و بديهي است كه آنان تاريخ فلسفهنويسي غنيتري دارند و از مهارت بيشتري نيز در اين كار برخوردارند، به گونهاي كه در حوزه اسلامي نيز تاريخ فلسفه مينويسند.
صانعيدرهبيدي در پايان گفت: فلسفه اسلامي از ابتدا تئولوژيك بود و كماكان نيز تئولوژيك است. فيلسوفان اسلامي امروز ايران نيز با همين روش به تفلسف(تعاطی فلسفه کردن و حکمت داشتن و مهارت در چیزی) ميپردازند.
نظر شما