سال گذشته با آغاز سال نو 510 رمان تازه بر پيشخان كتابفروشيهاي فرانسوي جاي گرفتند كه نامهاي بزرگي از ادبيات امروز فرانسه روي جلد برخي از آنها به چشم ميخورد. با اين حال آمار كمسابقه و اندك انتشار تنها 49 «رمان اول» نشان ميداد زمستان 2011 همچنان در دستان نويسندگان قديمي فرانسوي است. هر چند عید 2012 تنها با رشدي 10 درصدي به نسبت سال پیش در تعداد آثار نخست همراه بود و در مجموع 55 رمان اول همزمان با عید 2012 منتشر شدند.
زمستان 2011
نامهايي چون الكساندر ژاردن، فيليپ سولرز، جيمز الروي و جان ايروينگ از نويسندگان شاخص سال 2011 بودند. ابتداي 2011 كريستين آنگو دو سال پس از عرضه رمان «بازار دلدادگان» (سويل، 2009) رمان «كوچولوها» را از سوي نشر فلاماريون منتشر كرد. رمان تازه این نویسنده قصه طنزآميز طلاق پدر و مادر يك خانواده را از ديد فرزندانشان بازگو ميكند.
الكساندر ژاردن نيز در رمان اخيرش مانند ديگر آثارش خانواده خودش را در كانون روايت داستاني قرار داده است و در رمان تازه «آدمهاي خيلي خوب» (نشر گراسه) تجربيات شخصياش از زندگي واقعي ژان ژاردن (پدربزرگش) را به رشته تحرير درآورده است. نويسنده «رمان ژاردنها» (2005) همواره خاطرات سخت و درهمپيچيده زندگي خانوادگياش را در آثارش روايت كرده است. پاسكال ژاردن، پدر الكساندر ژاردن نيز از نويسندگان بنام فرانسوي است كه سال 1978 با انتشار رمان «آدمك ژوان» موفق به كسب جايزه بزرگ آكادمي زبان و ادبيات فرانسه آن سال شد.
نشر گاليمار ناشر هميشگي آثار فيليپ سولرز نيز رمان «گنج عشق» را در عید 2011 و در هفتههاي اخير رمان «تلألو» را در عید 2012 از اين نويسنده سرشناس فرانسوي عرضه كرده است. فيليپ سولرز نويسنده صاحب نام و دوست نزديك ژاك لاكان، لويي آلتوسر و رولان بارت چهرههاي نامدار فرانسوي قرن بيستم در حوزه نقد روانكاوانه و ساختارگرايي و همسر خانم ژوليا كريستوا (از 1967) ديگر چهره برجسته ساختارگرايي است.
از سوي دیگر نشر سويل قصه رمانتيك رمان «كتاب عشقهاي كوتاه جاودانه» اثر آندري مكين نويسنده روسي تبار فرانسوي زبان را منتشر كرد. آندري مكين سال 1995 با رمان «پيمان فرانسوي» گنكور و مديسي آن سال را برده بود.
ماتيو ليندون نيز در آغاز 2011 رمان «هر چه را دوست دارد ميخواهد بگويد» منتشر کرد و برنده جايزه مديسي سال را از سوي نشر P.O.L در دسترس كتابخوانان فرانسوي قرار داد. ليندون در اين اثر همه مردان زندگياش را يك جا گرد هم آورده و قصهاي از ميشل فوكو و ساموئل بكت تا ژروم ليندون پدر نويسندهاش و بنيانگذار نشر معتبر مينوي فرانسه را روايت كرده است.
نويسندگاني چون جيمز الروي و جان ايروينگ آمريكايي و جاناتان كو طنزپرداز بريتانيايي نيز چهرههاي سرشناس ادبيات غيرفرانسوي زمستان 2011 بودند. رمان «نفرين هيليكر» مانيفست عاشقانه جيمز الروي درباره زندگي ژنوا هيليكر مادر نويسنده و «زندگي بسيار خصوصي آقاي سيم» نوشته جاناتان كو ماجراهاي چهرهاي ساده و بدشانس به نام آقاي سيم كه عاشق صداي جي.پي.اس خودش است، در حوزه آثار ترجمه شده به زبان فرانسوي زمستان 2011 عرضه شدند. جان ايروينگ نيز پس از گذشت سالها از انتشار رمان «بار ديگر تو را خواهم يافت» (2006) با رمان تازه «شب آخر رودخانه پر پيچ و خم» (نشر سويل) به فرانسه قدم گذاشت که گريز پدر و پسري از دست يك پليس رواني در عمق طبيعت وحشي آمريكا، ماجراي اصلي آن را تشکیل می دهد.
تابستان 2011
ماههاي اوت و سپتامبر (مرداد و شهريور) 654 رمان تازه راهي بازار كتاب فرانسه شد تا تنور داغ پاييز ادبي هر سال مانند هميشه شعلهور باشد. بدون ترديد املي نوتومب بلژيكي كه هنوز سالي يك رمان عرضه ميكند، از نامهاي برجسته 2011 بود. «كشتن پدر» بيستمين اثر در بيستمين سال نويسندگي حرفهاي او بود كه مانند ساير آثارش از سوي نشر آلبين ميشل منتشر شد.
آمازون هفتهها قبل از شروع تابستان به دوستداران فعالترين و پراجراترين نمايشنامهنويس فرانسوي نيز قول داده بود تا از 17 اوت (26 مرداد) رمان «سيماي زن در آينه» نوشته اريك امانويل اشميت را در دسترس علاقه مندان نويسنده «خرده جنايتهاي زن و شوهري» و «مهمانسراي دو دنيا» قرار دهد. اين در حالي بود كه روز بعد يعني 18 اوت (27 مرداد) نيز «معادله آفريقايي» اثر جدید ياسمينا خضرا، نويسنده صاحب نام الجزايري تبار فرانسوي از سوي ژوئيار منتشر شد. آثاري چون «پرستوهاي كابل» و «آژيرهاي بغداد» همراه ديگر رمانهاي ياسمينا خضرا نيز از سوي نشر ژوئيارد در اختيار دوستداران ياسمينا خضرا قرار گرفتهاند. راوي كشمكش، برخوردها و سوء تفاهمهاي شرق و غرب در قصه تازهاش قصه گروگانگيري يك پزشك اروپايي در سومالي بحرانزده را روايت كرده و يك ارزيابي گذشته از صافي نگاه يك اروپايي درباره قاره آفريقا را بيان ميكند.
كتابخوانان فرانسوي تابستان 2011 در انتظار آثار طلايي ديگري هم بودند. «مانند يك روح» اثر ميشل اشنايدر كه 24 اوت (2 شهريور) در فرانسه عرضه شد، از جمله اين آثار بود. ميشل اشنايدر نويسنده و روانكاو فرانسوي سال 2003 با كتاب «مردگان خيالي» جايزه بخش تحليلي- غيرداستاني مديسي و سال 2006 با رمان «مريلين، آخرين سانس» موفق به كسب جايزه انترايه شده بود و از سال 2008 به دنبال مرگ برتران پوآرو دلپش ميشل اشنايدر به عضويت آكادمي زبان و ادبيات فرانسه درآمد.
اما بدون شك چهره سينماي اقتباسي و وزنه ادبيات سياسي 2011 فرانسه امانوئل كارر و رمان «ليمونوف» او بود. رمان «ليمونوف» تصويري هجوآميز از ادوارد ليمونوف، معترض روسي و بنيانگذار حزب ملي راديكال بولشويك روسي است كه در پايان سال هم در جمع پنج اثر پرفروش سال قرار گرفت و هم از سوي نيكلا ساركوزي براي مطالعه در تعطيلات نوئل 2012 به وزيران كابينه پيشنهاد شد. در ماههاي اخير نيز رمان «زندگيهايي جز زندگي من» اثر امانوئل كارر از سوي فيليپ لواره كارگردان فرانسوي در فهرست آثار اقتباسي جاي گرفت.
سال گذشته فردريك بايگبدر نويسنده خبرساز و پرحاشيه «رماني فرانسوي» برنده رنودوي 2009، به دنبال انتشار كتاب «آخرين دارايي پيش از تسويه حساب» (2010) اثر تحليلي تازهاي به نام «بيلان اول پس از آخرالزمان» را از سوي نشر گراسه عرضه كرد. او همچنين در سال 2011 سرگرم ساخت نخستين اثر سينمايياش بر اساس رمان «عشق سه سال طول ميكشد» نوشته خودش در سال 1997 بود كه همزمان با آغاز سال نوي ميلادي 2012 در سينماهاي فرانسه به نمايش درآمد.
سرانجام نوبت به دلفين دو ويگان ميرسد كه با اندكي فاصله گرفتن از رمان «99 فرانك» با اثر پراحساس اما بدون احساساتبازي تازهاي به نام «هيچ در برابر شب نميايستد» به پاييز ادبي 2011 فرانسه قدم گذاشت. آثار دو ويگان به رغم آنكه همواره در فهرست آثار منتخب گنكور، فمينا، مديسي و رنودو قرار گرفتهاند، هرگز جايزهاي در اين ابعاد براي او همراه نداشتهاند. با اين حال خوانندگان فرانسوي هميشه چشم انتظار آثار جديد او بودهاند كه او را همواره در زمره پرفروشترين نويسندگان سال قرار داده است.
«سرگشتگي مجازات» اثر لارنس تارديو، «جاي نگراني نيست» اثر بريژيت ژيرو، «يادگاريها» اثر ديويد فونكينوس، «حواصيل گرنيكا» اثر آنتوان چاپلين، «عشق زيباي انساني» اثر ليونل ترويو، «به پشت خزنده» اثر اريك فوتورينو و «كلو» اثر ماري داريوسك ديگر آثار برجسته تابستان 2011 بودند كه هر يك از نويسندگان آنها حاصل تلاش سال گذشته در عرصه نويسندگيشان را به نشر تابستاني 2011 رساندند.
مترجمان فرانسوي هم تابستان 2011 آثار برگزيدهاي از ادبيات جهان را به زبان فرانسه عرضه كردند. «سانست پارك» اثر پل آستر، «آزادي» اثر جاناتان فرانزن و «نابودي» اثر ديويد وان كه سال 2010 با رمان «جزيره سيچوان» موفق به كسب جايزه رمان خارجي مديسي شد، از آثار منتخب ادبيات آمريكايي سال 2011 فرانسه بودند.
سرانجام انتظار كتابخوانان فرانسوي علاقه مند به آثار موراكامي در تابستان 2011 به سر رسيد و دو جلد نخست سهگانه «Q841» برگرفته از نام رمان مشهور «1984» جورج اورول منتشر شد. بنا به اعلام نشر بلفوند (ناشر آثار موراكامي در فرانسه) سه ماه ديگر نيز جلد سوم اين مجموعه منتشر خواهد شد.
رمانهاي «كرسي كاديكس» و «گفتگوي مجانين» اثر آرتورو پرز-رورت نويسنده اسپانيايي نيز در زمره رمانهاي محبوب تابستان سال گذشته ميلادي در فرانسه بودند. برخلاف ميل پرز-رورت به نوشتن آثار جنايي پرتعليق و گرهافكنيهاي پيچيده او در آثار تازهاش موفق به ارايه سبكي تازه شده كه آنها را در رديف آثار بزرگ او قرار ميدهد.
آثار برگزيده 2011
ياسمينا خضرا و دلفين دو ويگان بلافاصله پس از انتشار آثارشان دو جايزه ادبي دريافت كردند و مانند هميشه خود را چون ديگر نويسندگان خبرساز در كانون توجه منتقدان و خوانندگان قرار دادند. «معادله آفريقايي» رمان تازه ياسمينا خضرا جايزه آنري گال و «هيچ در برابر شب نميايستد» نوشته دلفين دو ويگان جايزه شبكه توزيع كتاب و محصولات فرهنگي (افناك) را ابتداي ظهورشان بر پيشخان كتابفروشيهاي فرانسوي از آن خود ساختند.
جايزه ادبي آنري گال از سال 2004 تاكنون به اثري منحصر به فرد يا مجموع آثار يك نويسنده تعلق گرفته است. ياسمينا خضرا در «معادله آفريقايي» نگاه دگرگونشده يك اروپايي به قاره آفريقا را در محور ماجراي رمان قرار داده است. تضاد فرهنگي شرق و غرب در حال و هواي ديگر آثار ياسمينا خضرا چون «پرستوهاي كابل»، «اقدام» و «آژيرهاي بغداد» نيز به چشم ميخورد.
ماهها پيش از ورود رمان اخير دلفين دو ويگان به بازار نيز خبرهاي زيادي درباره انتشار رمان «هيچ در برابر شب نميايستد» نوشته دلفين دو ويگان به گوش ميرسيد و به محض انتشار آن هيأت داوران جايزه افناك آن را اثر شايسته پاييز ادبي 2011 معرفي كرد. كسب جايزه نشان ميداد بار ديگر دو ويگان اثري ارایه كرده است كه تنها در رسانهها پر سر و صدا نيست بلكه در محافل ادبي حرفهاي نيز حرفهاي بسياري دارد. در پايان سال نيز دو ويگان نويسنده پرفروشترين رمان 2011 لقب گرفت و در فهرست مجموع آثار فروخته شده نويسندگان فرانسوي جايگاه هفتم را كسب كرد. در هفتههاي بعد نيز سه جايزه بهترين رمان تلويزيون فرانسه، جايزه مجله تله راما و جايزه دبيرستانيهاي رنودو به او تعلق گرفت. این در حالی است که در سال 2009 رمان «ساعتهاي زيرزميني» دو ويگان جايزه كتابفروشيهاي فرانسه، جايزه بينالمللي روتاري و جايزه منتخب كتابخوانان كورس را دريافت كرده بود. در رمان اتوبيوگرافيك «هيچ در برابر شب نميايستد» قصهاي مبتني بر تجربه تلخ خودكشي مادر نويسنده در 61 سالگي بازگو شده است.
سرانجام فصل جوايز بزرگ ادبي فرانسه در ماههاي اكتبر و نوامبر (آبان و آذر) از راه رسيد و هيأت داوران هر يك از آنها نامزدهاي جايزه 2011 را از مجموعهاي بالغ بر 1100 رمان نشر زمستاني و تابستاني اعلام كردند. به طور كلي در فرانسه هشت جايزه ادبي، جوايز اصلي و برجسته سالانه رمان به شمار ميآيند كه در فصل پاييز (آخرين فصل سال ميلادي) به آثار برگزيده تعلق ميگيرند. اين جوايز عبارتند از: جايزه رمان گنكور، جايزه بزرگ آكادمي زبان و ادبيات فرانسه، جايزه رنودو، جايزه فمينا، جايزه مديسي، جايزه فلور، جايزه دسامبر و جايزه انترايه. اين جوايز چه از لحاظ قدمت چون جايزه صدساله گنكور و چه از لحاظ اعتبار ادبي براي نويسنده منحصر به فرد بوده و هر چند معمولا با ارایه جايزه نقدي همراه نيستند، اما روبان قرمزی که پس از بردن جایزه جلد رمان را تزیین می کند، فروشي صدها هزار نسخهاي براي برنده به همراه دارد.
شگفتي سال با اهداي گنكور رقم خورد!
اوايل ماه اوت (اواسط شهريور) اعضاي آكادمي گنكور به رسم هميشه در رستوران دروآن پاريس گرد آمدند و 15 نامزد دريافت جايزه گنكور 2011 را معرفی کردند. آثاري چون «ليمونوف» اثر امانوئل كارر، «هيچ در برابر شب نميايستد» اثر دلفين دو ويگان، «يادگاريها» اثر ديويد فونكينوس، «بازگشت به كيليبگز» اثر سرژ شالاندون و «شيوه فرانسوي جنگ» رمان اول نويسنده گمنامي به نام آلكسيس ژني در فهرست نامزدهاي گنكور 2011 جاي گرفتند. هر چند به باور بسياري از روزنامهنگاران و منتقدان رقابت اصلي گنكور را امانوئل كارر و ديويد فونكينوس رقم ميزدند هر دو نويسنده يكي پس از ديگري از راهيابي به مراحل بعد بازماندند و تنها چهار رمان «بازگشت به كيليبگز» اثر سرژ شالاندون، «شيوه فرانسوي جنگ» اثر آلكسيس ژني، «از حلقه پچ پچهها» اثر كارول مارتينز و «عشق زيباي انساني» اثر ليونل ترويو رقابت نهايي جايزه گنكور را رقم زدند.
با پايان يافتن دو ماه حدس و گمان و اعلام نامزدهاي سه مرحلهاي گنكور، شگفتي سال رقم خورد و جايزه گنكور به همان رمان اول آكسيس ژني اهدا شد. آلكسيس ژني معلم فرانسوي براي نگارش و انتشار رمان 600 صفحهاي «شيوه فرانسوي جنگ» يك دهه زمان صرف كرده بود. به راستي شيوه فرانسويها براي جنگ چيست؟ آيا فرانسه فاتح جنگ جهاني اول در سال 1939 نيز آمادگي رويارويي و ثبت حماسههاي ماندگاري چون نبرد وردن را در رويارويي با آلمان نازي داشت؟ اين رمان به گونهاي نقد اجتماعي تاريخ استعماري فرانسه است كه راوي جوان آن در برابر تحصيل نقاشي از ويكتوريان سالانيون، يكي از افسران قديمي ارتش استعمارگر فرانسه حاضر ميشود قصه جنگهاي نكبتبار آن دوران و استعمار ملتهاي الجزاير و هندوچين را براي خواننده بازگويي كند. آلكسيس ژني پس از به پايان رسيدن نگارش نخستین رمانش در سال 2005 تصميم به انتشار آن ميگيرد و پس از 15 تا 17 بار امتناع ناشران فرانسوي، رضايت بهترينشان، نشر گاليمار را جلب ميكند. نشر گاليمار اين رمان را اواسط تابستان 2011 به بازار عرضه كرد و خلال چهار ماه تا پايان سال حدود 190 هزار نسخه از رمان فروش رفت.
امانوئل كارر؛ رويگرداني آكادمي گنكور و خوشامدگويي داوران رنودو
برنده جايزه رنودوي 2011 يك برنده معمولي مانند ساير برندگان جايزه پرافتخار رنودو نبود؛ بلكه با ارایه اثري سياسي به نام «ليمونوف» هم چهره خبرساز بازار نشر تابستاني فرانسه لقب گرفت و هم دو جايزه سالانه زبان فرانسه و جايزه تازه تأسيس «برنده برندگان فرانسوي» را دريافت كرد؛ و او کسی نبود جز امانوئل كارر. آثار داستاني امانوئل كارر به دهها زبان ترجمه شده و در گوشه و كنار جهان منتشر شدهاند. نخستين رمان كارر با نام «رفيق پلنگ» (نشر فلاماريون) از ابتداي دهه 80 ميلادي نام او را در فرانسه مطرح كرد. رمان «سبيل» دومين اثر كارر سال 1986 به بازار آمد و دو دهه بعد در سال 2005 توسط خود كارر از آن اقتباسی سینمایی شد و بر پرده نقره ای به نمايش درآمد. در سال 1995 نیز جايزه رمان فمينا به رمان «كلاس كوهستان» نوشته كارر تعلق گرفت و دو سال بعد فيلمي براساس آن هم توسط كلود ميلر ساخته كه جايزه جشنواره فيلم كن 1997 را كسب نمود. «مبارز» (2000) ديگر رمان كارر نيز همچون ديگر آثار او توسط نيكول گارسيا در سينما به نمايش درآمد. در سالهاي اخير «رماني روسي» (2007) و «زندگيهايي جز زندگي من» (2009) نیز از او منتشر شده است.
رمان «ليمونوف» جدیدترین اثر این نویسنده داستاني درباره زندگي ادوارد ليمونوف مؤسس حزب ملي بلشويك روسي است. ادوارد ليمونوف در اواخر سال براي نامزدي انتخابات رياست جمهوري روسيه در سال 2012 تابعيت فرانسوياش را باطل كرد. تابعيت فرانسوي ادوارد ليمونوف يادگار سالهاي تبعيد او همراه همسر محبوبش ناتاليا مدودوفا از دهه 80 ميلادي در فرانسه بود. همين زندگي اسرارآميز و بو دار ادوارد ليمونوف در آمد و شد بين روسيه، اوكراين، تبعيد به آمريكا، رفتن به فرانسه و بار ديگر روسيه و آغاز فعاليتي ارتجاعي در عرصه سياسي روسيه موضوع اصلي رمان «ليمونوف» نوشته امانوئل كارر است. نشر آلبين ميشل فرانسه نيز سال گذشته در اقدامي متقابل با انتشار رمان «ليمونوف» يكي از كتابهاي قديمي ادوارد ليمونوف را تحت عنوان «روزنوشت يك تبعيدي، شرارت و تصوير شخصي يك راهزن در بزرگسالي» را تجديد چاپ كرد. از سوي ديگر نشر ديلتانت فرانسه هم به نوبه خود كتابي ديگر از ليمونوف به نام «سخنگويي كه كلاهي كارگري بر سر كشيده» به بازار ارايه كرد.
جايزه بزرگ رمان آكادمي زبان و ادبيات فرانسه بريتانيا را رسوا كرد
رمان «بازگشت به كيليبگز» نوشته سرژ شالاندون در رقابت با رمانهاي «بادامهاي تلخ» اثر لوران كوسه و «جذبه بريتني اسپيرز» اثر ژان رولن جايزه پرافتخار آكادمي زبان و ادبيات فرانسه در سال 2011 را از آن خود كرد. سرژ شالاندون كه سال 2006 با رمان «قول» جايزه مديسي را دريافت كرده بود، امسال از شانسهاي اصلي دريافت گنكور به شمار ميرفت و تا مرحله پاياني نيز در جمع چهار اثر برتر قرار داشت. او متولد 1952 سي و چهار سال از زندگياش را به حرفه خبرنگاري در روزنامه ليبراسيون فرانسه سپري كرد. رمان «بازگشت به كيليبگز» بازگشت شالاندون به دوران سخت خبرنگاري در نزاع ايرلند شمالي با بريتانياي كبير بود. كيليبگز نام شهر بندري كوچكي در دونگال كانتي ايرلند است. نويسنده در اين رمان به دنياي خيانتكارانه فردي در سن 80 سالگي به نام تيرون ميهان ميرود كه روزگاري دراز به مدت 25 سال را حتي پس از فرماندهي ارتش سري ايرلند شمالي در جنگ عليه بريتانيا و تحمل سالها زندان به رفقاي خود خيانت ميكرد و در خدمت سرويسهاي جاسوسي بريتانيا بود. قصه طولاني رمان روايت سه نسل از خانواده ميهان از دوران كودكي تا پيري تيرون ميهان را در برگرفته است. او كه در خانوادهاي ايرلندي در سايه زندگي با پدري خشن و مادري سرگردان در فقر و بيچارگي بزرگ ميشود، از همان دوران كودكي بذر نفرت نسبت به انگليسيها به عنوان عامل اصلي تيرهروزي خود و خانوادهاش را در دلش به ارث ميبرد و بلافاصله در دوره جواني به عضويت ارتش سري ايرلند شمالي درميآيد. با اين حال ملاك اصلي اهداي جايزه آكادمي زبان فرانسه ميزان خدمت اثر به ادبيات و زبان است كه به نظر ميرسد شالاندون توانسته است با اثر تازهاش هم داستاني جذاب ارایه کند و هم اثري فاخر در حوزه زبان فرانسه بيافريند.
جايزه مديسي؛ ميشل فوكو به ياري ماتيو ليندون آمد
15 رمان فرانسوي، 11 رمان خارجي و 7 اثر تحليلي-غيرداستاني نامزد جوايز سهگانه مديسي شدند و سرانجام «هر چه را دوست دارد ميخواهد بگويد» اثر ماتيو رمان فرانسوي به عنوان برگزيده مديسي 2011 معرفي شد. اين رمان با كسب پنج رأي در همان دور نخست رأيگيري جايزه رمان مديسي را دريافت كرد. جايزه رمان خارجي مديسي نيز قاطعانه و يك صدا به رمان «زن گريزان از توجه» اثر ديويد گراسمن (نشر سويل) رسيد. با اين حال انتخاب برنده جايزه غيرداستاني مديسي كار سادهاي نبود و به دور سوم رأيگيري كشيده شد كه سرانجام به پرفروشترين اثر غيرداستاني سال 2011 فرانسه «در جنگلهاي سيبري» اثر سيلون تسون تعلق گرفت.
با خواندن رمان تازه ليندون به نامهايي چون ژروم ليندون، پدر نويسنده و بنيانگذار نشر مينوي فرانسه، ميشل فوكو، ساموئل بكت و آلن رب-گريه برميخوريم كه هر يك به نوبه خود در داستاني از سالهاي دهه 60 و 70 به روايت اصلي گره خوردهاند. «هر چه را دوست دارد ميخواهد بگويد» در حقيقت بازگويي قصه كودكي و نوجواني ماتيو ليندون و اداي احترام او به دوستش ميشل فوكو است. ميشل فوكو فيلسوف برجسته قرن بيستم فرانسه در كنار بزرگاني چون كلود-لوي استراوس از بنيانگذاران ساختارگرايي به شمار ميرود.
اهداي جايزه مديسي غيرداستاني به سيلون تسون، ديگر موفقيت نشر گاليمار در صدمين سال تأسيس آن بود و ميتوان اين ناشر قديمي را برنده اصلي جوايز ادبي 2011 دانست. پس از اهداي گنكور به رمان «شيوه فرانسوي جنگ» (گاليمار) جايزه ديگري نصيب يكي از آثار نشر P. O. L شد كه در حقيقت يكي از شاخههاي نشر گاليمار است. «در جنگلهاي سيبري» كه تحسين همگان را برانگيخته است، روايت شش ماه زندگي تنهاي نويسندهاي مسافر است كه در كنار درياچه بايكال در جنوب روسيه سپري شده بود.
جايزه فمينا؛ سه مرد جايزه داوران زن فرانسوي را بردند
رقابت سه مرحلهاي جوايز سه گانه فميناي 2011 با انتخاب رمانهاي «جين مانسفيلد 1967» نوشته سيمون ليبراتي در بخش فرانسوي، «گفتن نامش» اثر فرانسيسكو گلدمن در بخش خارجي و «مردي كه به ناپلئون ميانديشد» اثر لاور مورا در بخش غيرداستاني به پايان رسيد.
«جين مانسفيلد 1967» در دور نخست رأيگيري با 9 رأي موافق جايزه رمان فرانسوي فمينا و رمان «گفتن نامش» اثر فرانسيسكو گلدمن با كسب 7 رأي موافق در برابر 5 رأي که به رمان «آزار» اثر الساندرو پيپرنو تعلق گرفت، جايزه رمان خارجي فمينا را دريافت كرد. كتاب غيرداستاني «مردي كه به ناپلئون ميانديشد» اثر لاور مورا از انتشارات گاليمار نيز سومين جايزه را براي نشر گاليمار رقم زد.
جايزه فمينا در سال 1904 يك سال پس از اهداي جايزه سالانه گنكور توسط 22 نويسنده همكار با مجله فرانسوي «زندگي شيرين» راه اندازی شد. اين جايزه مانند جايزه قديمي گنكور با سابقهاي بيش از يك قرن از جوايز مهم ادبي فرانسه به شمار ميآيد. اعضاي هيات داوران فمينا از منتقدان و نويسندگان زن تشكيل شده اما برندگان آن لزوما هميشه زن نبودهاند. سال 2010 رمان «زندگي كوتاه و تمنا پاياني ندارد» اثر پاتريك لاپير موفق به كسب جايزه رمان فرانسوي فمينا شد و رمان «پاكسازي» اثر سوفي اسكانن جايزه رمان خارجي 2010 را كسب كرد.
جوان 19 ساله جايزه فلور را برد
شگفتي ديگر فصل جوايز ادبي فرانسه با اهداي جايزه فلور صورت گرفت. «از روزگاري كه بودند» نخستين اثر بلند نويسنده جوان 19 سالهاي به نام مارين دوفالوارد جايزه ادبي فلور را دريافت كرد. او امسال موفق شد هم حيرت همگان را از شيوايي ادبياش برانگيزد و هم يكي از جوايز بزرگ هشتگانه پاييز ادبي فرانسه را از آن خود سازد. قصه رمان «از روزگاري كه بودند» زندگي يك پسر جوان در يك خانواده بورژوا (متوسط) است كه روز به روز بر احساس بيميلي او نسبت به زندگي افزوده ميشود اما از راه طنزپردازي و كلام نيشدار و خيالپردازي به مبارزه با آن ميرود. هر چند كاراكتر اصلي رمان دوفالوارد مانند بسياري از كاراكترهاي نمايشي ابزورد تكراري و ملالآور به نظر ميرسد، شيوه پرداخت داستاني دوفالوارد و كشمكش قهرمان او با سرنوشت خاكستري و بي شور و هيجانش اثر او را خواندني و جذاب جلوه ميدهد. سال 2010 جايزه فلور به رمان «روزگار پادشاه» اثر عبدالله تايا نويسنده مراكشيالاصل جوان تعلق گرفته بود و پيش از آن هم سال 2009 سيمون ليبراتي با رمان «ژوستين خارقالعاده» موفق به كسب فلور شد.
جايزه دسامبر؛ امانوئل كارر به داد فرهبورگ و بيي رسيد
با اهداي جايزه ادبي رنودو به رمان «ليمونوف» اثر امانوئل كارر، انتخاب برنده جايزه دسامبر 2011 كمي سخت شد. چرا كه مذاكرات اعضاي هيأت داوران دسامبر به آنجا رسيده بود كه امانوئل كارر برنده جايزه دسامبر باشد. اما از آنجا كه اهداي يك جايزه بزرگ ادبي فرانسوي به يك نامزد دسامبر حذف آن از فهرست نامزدها را به دنبال دارد، رقابت نهايي بين رمانهاي «گاستون و گوستاو» اثر اليويه فرهبورگ و «غربت: سفري در فرانسه» اثر ژان-كريستوف بيي شكل گرفت. سرانجام هر دو اثر هم برنده جايزه 2011 معرفي شدند.
جايزه دسامبر ابتدا سال 1989 به ابتكار ميشل دنري صاحب كارخانه كاغذ لوكس كاسگرن با عنوان جايزه ادبي نوامبر تأسيس شد. نخستين جايزه 200 هزار فرانكي نوامبر به رمان «مانورهاي پاييزي» اثر گاي دوپره اهدا شد. تا آنكه اهداي جايزه 1998 به رمان «ذرات بنيادي» اثر ميشل هولبك كه بر خلاف خواسته دنري صورت گرفت دست كشيدن او از حمايت مالي جايزه نوامبر را به دنبال داشت و پيير برژه تاجر مشهور فرانسوي اهداي جايزه نوامبر را از سال 1999 به شرط تغيير نام آن به دسامبر بر عهده گرفت. از آن سال به بعد جايزه دسامبر هر سال به يك نويسنده آوانگارد فرانسوي در محل هميشگي هتل لوتسياي محله سن ژرمن پاريس تقديم ميشود. در سالهاي گذشته ميشل هولبك (برنده گنكور 2010) و چهرههايي چون پيير ميشون، شارل دانتزيگ، يانيك هانل، ماتياس انارد، ژان-فيليپ توسن و سال 2010 فردريك شيفتر موفق به كسب جايزه دسامبر شده بودند. در جمع اعضاي سرشناس هيات داوران دسامبر ميتوان به نامهايي چون املي نوتومب، شارل دانتزيگ، فيليپ سولرز و لاور آدلر اشاره كرد.
اسپورتس جايزه انترايه را مديون ليبراتي است
به رغم باز ماندن رمان «خيلي، خيلي زود» اثر مورگان اسپورتس از فهرست نهايي جوايز بزرگ هشتگانه فرانسوي، اهداي جايزه فمينا به رمان «جين مانسفيلد 1967» اثر سيمون ليبراتي شانس تازهاي براي او زنده كرد و در دقايق پاياني فصل جوايز ادبي رمان «خيلي، خيلي زود» اثر مورگان اسپورتس جايزه انترايه را از آن خود ساخت. اين در حالي است كه طبق اعلام داوران انترايه رمانهاي «بادامهاي تلخ» اثر لارنس كوسه (گاليمار)، «ماشينهاي تصادفي» اثر استفان هافمن (آلبين ميشل) و «جين مانسفيلد 1967» اثر سيمون ليبراتي (گراسه) سه نامزد نهايي جايزه معرفي شده بودند. اسپورتس در رمان «خيلي، خيلي زود» بار ديگر نيز مانند رمان «طعمه» بر يكي از موضوع های خبري روز و جنجالهاي رسانهاي دست گذاشته بود. قصه رمان تازه اسپورتس به ربوده شدن جواني يهودي به نام ايلان حليمي توسط باند تبهكاري «گروه بربرها» به سال 2006 در پاريس مربوط ميشود. آنها اين مرد جوان را از يكي از محلات حاشيه شهر پاريس ربودند و به دنبال آن پليس و نيروهاي امنيتي پاريس طي هفتهها عمليات گستردهاي را براي دستگيري آنها صورت دادند اما سرانجام باند آدمربايان ايلان حليمي 24 ساله را پس از شكنجه و ضرب وشتم به قتل رساندند. با اين حال روايت رمان اين گونه است كه با وجود قرار گرفتن محل زندگي خانواده فرد ربوده شده در يكي از محلههاي پايين شهر پاريس، گروه بربرها مبلغ كلاني براي آزادي قرباني درخواست ميكند كه خانواده قادر به پرداخت آن نبود. تبهكاران تصور داشتند از آنجا كه قرباني آنها يهودي است خانوادهاش نيز صاحب ثروت انبوهي است و براي بازگرفتن دوباره فرزندشان پول زيادي پرداخت خواهند كرد. سرانجام پس از 24 روز بازداشت مرد جوان، عدم تمكين خانواده از پرداخت اين مبلغ كلان و رفتارهاي خشونتآميز روزانه ربايندگان با مرد جوان گروه بربرها او را به قتل ميرسانند.
نظر شما