«پالتوي قرمز» نوشته ليلي ايمن(آهي) با تصويرگري مرتضي مميز براي پنجمين بار منتشر شد._
اين كتاب، داستان پسربچهاي به نام پرويز را بازگو ميكند كه آرزو دارد هرچه زودتر بزرگ شود. آغاز ماجرا در فصل زمستان اتفاق ميافتد و پرويز در حالي كه پالتوي قرمز رنگي به تن دارد با مادرش به خريد ميرود. او در پيادهروي شلوغ چيزي جز پاهاي مردم را نميبيند و با خودش فكر ميكند كه هرگز بزرگ نميشود.
بزرگ شدن، دغدغه بزرگ زندگي پرويز است و اين موضوع را با مادرش مطرح ميكند. او كه متوجه بزرگ شدن بچه گربهاش شده با او هم درددل ميكند و آرزويش را براي بزرگ شدن با او مطرح ميكند: «پيشي جان، خوش به حالت، تو از روزي كه پيش من آمدهاي خيلي بزرگتر شدهاي. كاشكي من هم بزرگ ميشدم.»
بهار ميرسد و پرويز ديگر به پالتوي قرمز رنگش نياز ندارد. او باز هم با مادرش به خريد ميرود و در كارهاي خانه به او كمك ميكند و همچنان بزرگ شدن دغدغهاش محسوب ميشود.
تابستان و پاييز هم فراميرسد، گربه پرويز بزرگ ميشود و ديگر حوصله ندارد با او بازي كند و همين آرزوي بزرگ شدن را در ذهن پرويز پررنگتر ميكند اما مادر او را دلداري ميدهد: «نترس! تو هم بزرگ ميشوي. هيچكس كوچك نميماند.»
فرارسيدن زمستان باعث ميشود پالتو دوباره از بين لباسها بيرون آورده شود اما پرويز وقتي پالتوي قرمز را ميپوشد متوجه ميشود كه به آرزويش رسيده است: «پرويز خيلي خوشحال بود. دويد توي حياط و فرياد زد: «پيشي، پيشي، بيا ببين من هم بزرگ شدهام. مرغها ببينيد من هم بزرگ شدهام! درختها ببينيد من هم بزرگ شدهام.»
«پالتوي قرمز» را ليلي ايمن(آهي) نوشته و تصويرگري آن برعهده مرحوم مرتضي مميز بوده است. اين كتاب نخستينبار در سال 1342 منتشر شده بود.
چاپ پنجم «پالتوي قرمز» با شمارگان 1500 نسخه و به بهاي 1500 تومان روانه بازار كتاب شده است.
نظر شما