شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۱
داستانی كه به خاطره شبيه می‌شود

«سفر به شهريور» بيش از آن‌كه يك رمان براي گروه سني نوجوان باشد، به انشايي با موضوع تعطيلات تابستان شبيه است. طرح اين داستان بسيار ساده است و تقريباً هيچكدام از اوج و فرودهاي موردنياز يك اثر داستاني را در آن نمي‌توان يافت.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان «سفر به شهريور» نوشته هادي خورشاهيان را در قالب طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر كرده است.

اين كتاب ماجراي سفر تعدادي نوجوان را بازگو مي‌كند؛ نوجواناني كه فوتبال بهانه‌اي شده است تا دور هم جمع شوند و تجربه‌هاي جديدي كسب كنند.

«سفر به شهريور» وقتي آغاز مي‌شود كه بنيامين ـ قهرمان داستان ـ از روياي بازي در يك باشگاه معروف بيدار مي‌شود. آيدين برادر كوچكترش روياي خوش او را با يك وسوسه تازه به هم مي‌زند؛ وسوسه سفر به كوه، دريا و جنگل.
آيدين مثل برادرش سوداي فوتباليست شدن را در سر ندارد و دايم در حال كتاب‌خواندن است و حالا با الگوبرداري از نوجواناني مانند هاكلبري فين، تام ساير و هولدن كالفيلد مي‌خواهد سفر به دور دنيا را آغاز كند؛ نقشه‌اي كه خيلي زود با دخالت‌ها پدر و مادر نقش بر آب مي‌شود.

زندگي دو برادر مثل هميشه مي‌گذرد؛ اما با ورود يك خانواده جديد به ساختمان محل سكونتشان وضعيت تا حدودي تغيير مي‌كند؛ خانواده جديد هم اهل فوتبالند و هم عاشق كتاب‌ خواندن و همين باعث مي‌شود كه بنيامين فراري از كتاب به مطالعه تمايل نشان دهد و آيدين كه چيزي از فوتبال نمي‌داند به عضويت تيم فوتبال محله دربيايد.

فوتبال در «سفر به شهريور» نقش عمده‌اي بازي مي‌كند و در نهايت  زمينه‌ساز سفر اصلي داستان است كه بچه‌ها از ابتدا رويايش را در سر داشته‌اند. تيم فوتبال محله در يك مسابقه برنده مي‌شود و سفر شهريوري بچه‌ها به همراه يكي از بزرگترها رقم مي‌خورد.

«سفر به شهريور» آغاز جذابي دارد و شخصيت‌هاي اصلي داستان در ابتداي داستان به خوبي معرفي مي‌شوند. البته شايد اين شروع تنها براي آن دسته از نوجواناني كه مثل قهرمان كتاب «عشق فوتبالي» هستند، جالب باشد:
«در چهارده بازي گذشته‌ي ليگ، هفده گل زده بودم و سي‌وهفت پاس گل هم داده بودم، ولي هت‌تريك نكرده بودم. دوست داشتم در اين بازي حتماً سه گل بزنم تا يك هفته همه‌ي شبكه‌ها نشانم بدهند. دقيقه‌ي يازدهم بازي بود و تا آن موقع حتي يك‌بار هم توپ از خط وسط زمين رد نشده بود، چه برسد به اين‌كه پاي من به توپ برسد. مربي حسابي كلافه شده بود. حريف واقعاً قدر بود. انگار همه‌شان ملي‌پوش بودند بي‌انصاف‌ها.»

با اين افتتاحيه، خواننده گمان مي‌برد كه در حال خواندن خاطرات يك فوتباليست حرفه‌اي است اما چند پاراگراف بعد متوجه مي‌شود كه بنيامين فوتباليست حرفه‌اي نيست و نوجواني مثل همه‌ نوجوا‌ن‌هاي ايراني است؛ پسري كه آرزوي فوتباليست شدن و توپ زدن در ليگ‌هاي حرفه‌اي دنيا را دارد.
 
بنيامين يك برادر نوجوان هم دارد اين‌كه تنها 2 سال از بنيامين كوچك‌تر است اما شخصيتي بسيار متفاوت با برادرش دارد؛ آيدين اهل كتاب و كتابخواني است.

بنيامين اسامي فوتباليست‌هاي خارجي را مي‌داند و آيدين خيلي راحت از هاكلبري‌فين و هولدن كالفيلد حرف مي‌زند. آيدين بنيامين را تشويق مي‌كند كه مثل شخصيت‌هاي داستاني موردعلاقه‌اش راهي سفر شوند و تجربه كسب كنند؛ پيشنهادي كه خيلي زود به گوش پدر و مادر مي‌رسد و به اجبار فراموش مي‌شود.

اثر خورشاهيان پر از كشمكش است؛ خيال‌بافي‌هاي دو برادر براي سفر به دور دنيا، واكنش پدر و مادر به اين خيال‌بافي‌ها، فوتبال بازي كردن در كوچه، شكستن شيشه‌ منزل آقاي منصوري، سكته كردن او، پيك‌نيك در پارك چيتگر، دعوا كردن بنيامين، ورود خانواده آقا مصطفي به ساختمان، تشكيل تيم فوتبال، شركت در مسابقات محلي، برنده شدن در مسابقات و در نهايت سفر به مشهد حوادث كلي است كه ساختار داستان را شكل مي‌دهد.

«سفر به شهريور» اگرچه از نظر تعداد درگيري‌هاي موجود در داستان اثري پرحادثه به‌شمار مي‌رود اما نوع كشمكش‌ها و چينش آن‌ها در داستان نه تنها هيجاني در خواننده ايجاد نمي‌كند كه با پيشرفت داستان انگيزه مطالعه ادامه آن‌را در او از بين مي‌برد.

در داستان 28 فصلي خورشاهيان، كشمكش‌هاي اصلي در 18 فصل نخست اتفاق مي‌افتند و تقريباً در نيمه دوم اين كتاب كشمكش قابل توجهي در داستان ديده نمي‌شود. نوع روايت داستان از درگيري‌هاي نيمه‌ نخست نيز، داستان را بيشتر به خاطره‌اي تكراري از زندگي يك نوجوان شبيه مي‌كند و همين از جذابيت اثر مي‌كاهد.

طرح داستان نيز ساده است و هيچكدام از اوج و فرودهاي موردنياز يك اثر داستاني را در آن نمي‌توان يافت. «سفر به شهريور» را مي توان با انشاي هميشگي مدارس با موضوع «تابستان خود را چگونه گذرانديد؟» شبيه دانست؛ انشايي كه در آن ماجراهاي منجر به سفر تابستاني بنيامين بيان شده است و مانند اين‌گونه انشاها، ماجراهاي پيش از سفر خواندني‌تر از سفر يكنواخت اين نوجوانان است.

«سفر به شهريور» داستان نوجواناني از طبقه متوسط جامعه است كه در يك محله متوسط زندگي مي‌كنند. نويسنده تا حدودي موفق به پرداخت اين فضا شده؛ اما نكته‌اي كه به فضاسازي اين داستان ضربه مي‌زند، شخصيت‌پردازي اثر است. شخصيت‌هاي اصلي داستان رفتاري غلوشده دارند؛ هرچند به دليل طنز پنهان در لايه‌هاي دروني اين اثر، اين رفتارهاي اغراق‌آميز را مي‌توان شگرد نويسنده براي نشاندن لبخند بر لب مخاطب دانست اما در حقيقت برخي از ويژگي‌هاي شخصيت‌هاي داستان ناشي از شخصيت‌پردازي ضعيف نويسنده است.

نويسنده در نخستين صفحات داستان پدر و مادر بنيامين و آيدين را شخصيت‌هايي بي‌اطلاع و ناآشنا به كتاب معرفي مي‌كند، افرادي كه با شنيدن نام هاكلبري فين، تام ساير و هولدن كالفيد فكر مي‌كنند كه پسرانشان چند دوست خارجي پيدا كرده‌اند كه قصد دارند آن‌ها را از راه به در ببرند:
«مامان در حالي كه يك بشقاب كثيف كفي دستش بود و پيش بند ظرفشويي به كمر داشت، ميان چهارچوب در ظاهر شد و با عصبانيت گفت: «ذله شدم از دست تو بچه! اين دوستاي بي‌شعور خارجيت كي‌ان كه آيدين مي‌گه؟ چشمم روشن شازده! حالا خودت به درك، اين طفل معصوم چه گناهي كرده كه مي‌خواي دنبال خودت راه بندازي ببري ولگردي؟» 

واكنش پدر و مادر نسبت به شنيدن نام اين قهرمانان داستاني تا حدودي پذيرفتني است، اگرچه لازم نيست حتماً كتاب‌خوان باشي تا نام برخي از اين شخصيت‌ها را بداني، به عنوان مثال دست كم نام هاكلبري‌فين به گوش بسياري از مردم كه اهل تماشاي تلويزيون باشد آشناست. بي‌اطلاعي پدر خانواده درباره تيم‌هاي فوتبال خارجي از اين‌هم عجيب‌تر است:
«بابا چشم‌هايش را ريز كرد و گفت: «چي چي پول؟ پول چي؟»
اين‌دفعه واقعاً با تعجب گفتم: «ليورپول اسم يه تيم فوتبال انگليسيه. آنفيلد هم اسم ورزشگاه اختصاصي ليورپوله.»

پذيرش اين بي‌اطلاعي هم تا حدودي قابل قبول است اما وقتي ناگهان اين پدر بي‌اطلاع نام روان‌شناسان مشهور را بر زبان مي‌آورد، خواننده در شناخت شخصيت دچار دوگانگي مي‌شود:
«بابا طوري كه انگار بخواهد همسايه‌هاي چهار طبقه‌ ديگر هم بشنوند، با صداي خش‌دارش گفت: «اين روان‌شناس‌ها هم انصافاً مزخرف ميگن. كدوم آدم ساده‌اي مي‌گه بچه توي خونه تربيت مي‌شه. شازده ما كه توي خونه بي‌تربيت شده. عطيه خانم تحويل بگيرين يونگ و پياژه رو.»

ضعف شخصيت‌پردازي اين اثر به ايرادات شخصيت‌ پدر و مادر محدود نمي‌شود و حتي شخصيت‌هاي اصلي داستان يعني بنيامين و آبدين را نيز در برمي‌گيرد. در طول داستان شخصيت قهرمانان نوجوان تغييرات زيادي نشان مي‌دهد، علايق اصلي آن‌ها در طول مدت زماني كوتاهي تغيير مي‌يابد و رفتارها و گفتارهايي از آن‌ها سرمي‌زند كه با شخصيت معرفي شده در ابتداي داستان هم‌خواني ندارد.

گفت‌وگوهاي رد و بدل شده ميان شخصيت‌هاي داستان نيز يكي ديگر از ضعف‌هاي اين اثر به‌شمار مي‌رود. لحن تمام شخصيت‌ها به يكديگر شبيه است و فرقي نمي‌كند حرف‌هاي آيدين 14 ساله، مادرش كه دبيرستان را تمام نكرده يا آقا مصطفاي كتابخوان را مي‌خوانيم؛ با حذف نام شخصيت‌ها نمي‌توان گوينده‌ آن‌را تشخيص داد و همين، لحن گفت‌وگوهاي داستان را تصنعي مي‌كند. زبان طنز داستان نيز به‌ويژه در مواردي كه نوجوانان صحبت مي‌كنند زبان دلنشيني نمي‌شود.

و اما انتخاب زاويه ديد اول شخص، يكي از نقاط قوت «سفر به شهريور» به‌شمار مي‌رود. داستان از نگاه و فكر بنيامين و با زبان نوجوانانه او روايت مي‌‌شود و همين لحن صميمي و زاويه ديد نزديك به نگاه مخاطب، خوانش اثر را ساده و روان كرده است و موجب ايجاد رابطه‌اي صميمي بين خواننده و نويسنده مي‌شود.

پايان‌بندي داستان بسيار ضعيف است. بنيامين به همراه تيم فوتبال راهي مشهد مي‌شود. نخستين سفر نوجوانانه قهرمان داستان كه روياي سفرهايي هاكلبري‌ فين‌وار را در سر دارد تبديل به يك اردوي معمولي مي‌شود كه هر نوجواني آن را تجربه كرده است؛ در نيمه دوم داستان خبري از اوج و فرودهاي داستاني نيست و گزارش يك نوجوان از يك اردوي محله‌اي بازگو مي‌شود.

«سفر به شهريور» نوشته «هادي خورشاهيان» است و انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آن را با شمارگان 15 هزار نسخه و به بهاي 1700 تومان در پاييز 1390 روانه‌ بازار كتاب كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها