پنجشنبه ۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۶
مولانا و عطار انديشمندان بلندمرتبه‌اي بوده‌اند

كريم زماني در شانزدهمين مجموعه از درس‌گفتارهايي درباره عطار گفت:من مولانا و عطار را در جرگه شاعران نمي‌دانم. آن‌ها انديشمندان بلندمرتبه‌اي بوده‌اند که انديشه‌هاي خود را در لباس شعر مي‌گفتند. اگر بگوييم فقط شاعر بوده‌اند، ارزش آن‌ها را پايين آورده‌ايم._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، شانزدهمين مجموعه از درس‌گفتارهايي درباره‌ عطار به بررسي و مقايسه‌ اسرارنامه‌ عطار و مثنوي مولانا اختصاص داشت که عصر چهارشنبه (7 دي) با سخنراني كريم زماني، شارح جامع مثنوي معنوي در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار ‌شد.

كريم زماني سخنانش را با بيتي از عطار شروع كرد و گفت: عطار مي‌گويد: «به عمر خويش مدح کس نگفتم/ دُري از بهر اين دنيا نسفتم». مولانا حدود هفتاد هزار بيت دارد و عطار بيش از سي و چند هزار. اما در اين ميان حتي يک بيت هم نمي‌توانيم پيدا کنيم که در مدح اميري باشدو اين يک مشابهت است.

وي افزود: مشابهت ديگر آن است که مولانا و عطار شعر و نثر خود را از حيطه اشرافيت و دربار خارج کردند و صبغه مردمي به آن دادند. به همين دليل است که هر دو به تمثيلات توجه دارند. چون تمثيل وسيله‌اي براي انتقال معني است. مولانا در اشاره به همين معني است که مي‌گويد: «اين مَثل چون واسطه است اندر کلام/ واسطه شرط است بهر فهم عام».

زماني گفت: ديگر مشابهت اين است که سخن و پيام اين دو بزرگ از اصطلاحات و تعبيرات فني صوفيانه و کليشه‌اي و فلسفي، پيراسته است. در قالب اصطلاحات سخن گفتن آسان است و تنها مطالعه و تعليم مي‌خواهد. حفظ اصطلاحات، بدون آن که باطن ما با آن عوالم پيوند خورده باشد، طعمي ندارد. از اين رو مولانا و عطار پيام خود را ذره‌اي با اصطلاحات نپوشاندند.

وي كه مثنوي معنوي را در هفت جلد شرح داده است، در ادامه سخنانش افزود: به همين دليل است که سخن آن دو با لطافت انتقال مي‌يابد. چون آن اندازه تجربه‌ها و سير و سلوک باطني و روحي و قدرت تبيين و تحليل داشته‌اند که بيان مسايل دشوار، براي شان آسان بوده است: «جمع صورت با چنين معني ژرف/ نيست ممکن جز ز سلطان شگرف».

زماني اظهار كرد: يک شباهت ديگر ميان عطار و مولانا آن است که هر دو آثاري به نظم و نثر دارند. «تذکره الاولياء» عطار که به نثر است، دايره‌المعارفي از احوال اولياء و مشايخ است؛ آن هم با يک نثر روان و گيرا و جذاب. به خصوص بخشي که عطار احوال حلاج را وصف مي‌کند، دقيقا شعر است.

وي افزود: آن‌جايي هم که قلم عطار به شرح حال خرقاني مي‌رسد، به‌راستي اعجاز مي‌کند. عطار حدود 2864 گفتار و کلمات قصار از بزرگان عرفا در کتاب خود آورده است. اگر کسي بخواهد آن‌ها را جدا بکند، خود رساله جالبي خواهد شد.

زماني در ادامه سخنانش گفت: دولتشاه سمرقندي در قرن نهم در کتاب خود «تذکره الشعراء» مي‌گويد که عطار 190 اثر دارد. اين سخن البته درست نيست. آن‌چه عطارشناسان درباره آن اتفاق نظر دارند، چهار مثنوي «اسرار نامه»، «الهي نامه»، «مصيبت نامه» و «منطق الطير» است. عده‌اي هم «خسرو نامه» را جزء آثار عطار دانسته‌اند که البته بعيد است؛ چون روال آن با چهار مثنوي ديگر عطار نمي‌خواند. 

وي افزود: اگر ابيات اين چهار مثنوي را بشماريم، مي‌بينيم که عطار حدود 22 هزار بيت سروده است. حدود ده هزار بيت غزل هم دارد و حدود دو هزار رباعي. شش دفتر مثنوي مولانا هم حدود 26 هزار بيت است. غزليات او هم نزديک به 40 هزار بيت است. دو هزار بيت رباعي هم بايد به آن افزود. اين نيز مشابهت ديگري ميان مولانا و عطار است.

اين پژوهشگر و مولاناپژوه بيان كرد: البته اين را بايد اضافه کنم که من مولانا و عطار را در جرگه شاعران نمي‌دانم. آن‌ها انديشمندان بلندمرتبه‌اي بوده‌اند که انديشه‌هاي خود را در لباس شعر مي‌گفتند. اگر بگوييم فقط شاعر بوده‌اند، ارزش آن‌ها را پايين آورده‌ايم.

تفاوت ميان سخنوري عطار و مولانا با شاعران ديگر
وي افزود: گفته اند که عطار با مولانا، در زماني که مولانا کودکي بود که همراه پدرش از نيشابور مي‌گذشت، ديدار کرده است. اين روايت البته معقول‌تر از روايت پيشين است و هم از نظر تاريخي و هم از نظر عقلي، ايرادي ندارد. بنا بر نقل جامي و دولتشاه، هنگامي که عطار اين کودک را مي‌بيند، «اسرار نامه» را به او تقديم مي‌کند و به پدر او ـ سلطان العلماـ مي‌گويد که به زودي اين کودک در دل سوختگان عالم آتش مي‌زند. اما سوالي که در اين ميان پيش مي‌آيد آن است که چرا مولانا و فرزند او، در آثار خود، اشاره‌اي به اين موضوع نکرده‌اند؟ در «مناقب العارفين» افلاکي هم ذکري از اين ديدار نشده است.

به هر حال شخصيت عطار در ابرهايي از ابهام پوشيده شده است. اين که عطار پير طريقت داشته است يا خير؟ جاي بحث دارد. عده‌اي گفته‌اند که شيخ رکن‌الدين عکاف، مراد طريقتي عطار بوده. برخي هم از قطب‌الدين حيدر نام برده‌اند. يا حتي گفته‌اند که عطار اويسي بوده است. اويسي يعني کسي که پير طريقت ندارد. اين ابهامات نشان مي‌دهد که عطارپژوهي هنوز دوران ابتدايي خود را مي‌گذراند. هر چند بزرگاني در اين باره پژوهش‌هايي کرده‌اند.

وي افزود: اين را هم بگويم که تفاوت «اسرار نامه» عطار با ديگر مثنوي‌هاي او در اين است که عطار در کتاب‌هاي ديگرش طرح کلان داشته و شيوه بيان او لايه در لايه است. اما روش داستان‌پردازي عطار در «اسرار نامه» متفاوت است. اين را هم گفته‌اند که عطار «اسرار نامه» را در اوج پختگي نوشته است؛ که البته من اين را قبول ندارم و «منطق‌الطير» را بسيار پخته‌تر از «اسرار نامه» مي‌دانم. يک مشکل هم که در ترتيب تاريخي آثار عطار وجود دارد، چنين است که زمان سروده شدن آن‌ها مشخص نيست. اما مولانا بارها به رويدادهاي زمانش اشاره مي‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها