زندگي «جلال آل احمد»، نويسندهي ايراني دستمايهي نگارش چهلوهفتمين عنوان از مجموعهي «مشاهير ايراني» شده است. «منوچهر عليپور» در اين كتاب به زندگي شخصي و اجتماعي آل احمد پرداخته است.
چهلوهفتمين عنوان از اين مجموعه به زندگي «جلال آل احمد» نويسنده و مترجم ايراني اختصاص يافته است.
«منوچهر عليپور» در بخش نخست اين كتاب زندگي شخصي و آثار جلال را بررسي كرده است. در بخش دوم هم انديشهها و عملكردهاي اين نويسنده از زبان افرادي مانند «آيتالله طالقاني»، «داريوش آشوري»، «ايرج افشار» و همسر آل احمد يعني «سيمين دانشور» روايت شده است.
بخش سوم كتاب «جلال آل احمد» هم شامل چند داستان كوتاه از اين نويسنده است.
نويسنده در ابتداي اين كتاب و در بخش «آغاز زندگي» آورده است: «زمان و ساعت به دنيا آمدن جلال را پدرش در پشت قرآن ثبت كرده و نوشته است: «بسمالله الرحمن الرحيم، تولد نورچشمي، آقا سيدحسين ملقب به جلالالدين، حفظ الله تعالي، در ليله پنجشنبه بيستويكم شهر شعبان المعظم 1342 تقريباً يك ساعت از شب گذشته مطابق با برج حمل.
خداوند قدمش را مبارك نمايد به حق محمد و آله الطاهرين.»
پدر، نام جلال را آقا سيدحسين ملقب به جلالالدين ميگذارد اما در سال 1309 كه براي او شناسنامه صادر ميشود، نام سيدجلالالدين ثبت ميشود.
نويسندهي «مدير مدرسه» تحصيلات مقدماتي را در تهران گذراند و پس از پايان دورهي دبيرستان به خواست پدر براي فراگيري علوم ديني به نجف رفت. البته پس از مدت كوتاهي دوباره به ايران بازگشت و در سال 1322 وارد دانشكدهي ادبيات شد.
او رشتهي ادبيات فارسي را تا مقطع دكترا ادامه داد اما «از دفاع كردن پاياننامهاش سرباز زد و درجهي دكتراي خود را نگرفت و به قول خودش از آن بيماري (دكتر شدن) نجات يافت.»
عليپور در بخش ديگري از اين كتاب با نام «شغل جلال» به مشاغلي كه جلال پيش از نويسندگي به آنها مشغول بوده، پرداخته است: «آل احمد در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. در سالهاي 1338 تا 1339 در تعليمات متوسطه مشاور بود. در سال 1341 هم مشاور كتابهاي درسي بود. بعدها جلال چند سال به سمت استاد درآمد و در دانشسراي تربيت معلم، دانشكدهي علم و صنعت نارمك و همچنين در دانشسراي عالي تهران به صورت حقالتدريسي تدريس كرد.
هر چند شغل اصلي جلال معلمي بود اما به روزنامهنگاري هم ميپرداخت.»
«آغاز نويسندگي» يكي ديگر از بخشهاي اين كتاب است كه به شروع نويسندگي جلال ميپردازد: «بيترديد نويسندهاي كه بيش از 46 بهار را به چشم خويش نديده اما آثار فراوان و گرانسنگي را اينگونه تحويل جامعهي ادبي كشور داده باشد، بايد از همان دوران نوجواني قلم در دست داشته باشد تا بتواند در جواني و ميانسالي نويسندهاي پخته و تاثيرگذار شود.
آل احمد در «يك چاه و دو چاله» در اينباره مينويسد: اين قلم از سال 1323 تا به حال دارد كار ميكند. گاهي مرتب و گاهي نه به ترتيبي. گاهي به فشار دروني و الزامي و اغلب بنا به عادت. گاهي گول، ولي بيشتر موظف يا به گمان اداي وظيفهاي؛ اما نه هرگز به قصد نان خوردن.»
شايد يكي از بخشهاي جالب اين كتاب، روايت همعصران «جلال آل احمد» از شخصيت و تاثير اين نويسنده باشد.
در اين قسمت روايتهاي دكتر شريعتي، آيتالله طالقاني، سيمين دانشور، داريوش آشوري، ايرج افشار و شمس آل احمد را ميخوانيم.
براي مثال «داريوش آشوري» دربارهي جلال گفته است: «خصلت معلمي و جاذبهي كلام و رفتارش جوانها را دور او جمع ميكرد و او از اين فرصت استفاده ميكرد تا به قول خودش هواي جوانها را داشته باشد. ميخواست جوانترها را به راه آورد، به كار وا دارد و مواظبشان باشد و با آنكه از همه پرخروشتر و پرخاشگرتر بود، گاه پا به پاي لنگترين رهروان قافله گام برميداشت. دل به دلشان ميداد. پاي حرفشان مينشست. با حوصلهاي عجيب، با حوصلهي يك معلم انشا نوشتههاي همه را ميخواند. كمتر نوشتهاي از جوانها بود كه از زير چشم او نگذرد. حاشيه مينوشت و تذكر ميداد. از اين رو محور بخش بزرگي از فعاليتهاي ادبي جوانترها بود...»
نامههاي سيمين به جلال، دو نامهي چاپ نشده از جلال به سيمين، وصيتنامهي جلال آل احمد و چند داستان كوتاه از جلال، بخشهاي انتهايي كتاب «جلال آل احمد» هستند.
اين كتاب نوشتهي «منوچهر عليپور» است كه «انتشارات تيرگان» آن را با قيمت 2400 تومان منتشر كرده است.
نظر شما