به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست تخصصی موسسه فرهنگی هنری جمشید جاماسیان به «سرگذشت کتاب اوستا و متون کهن» اختصاص داشت که با سخنرانی پدرام سروشپور، پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران باستان عصر یکشنبه (4 دی ماه) برگزار شد.
سروشپور گفت: در سال 1630 میلادی کسی به نام «هانری لُرد» کتابی نوشت که درباره زرتشتیان آگاهیهای مختصری داشت. نویسنده دیگری به نام «گبریل دوشینون» در سال 1671 کوشید که در کتابش اطلاعات افزوني درباره زرتشتیان به دست آورد. او نوشت که هنوز دین کهن ایرانیان زنده است و پیروان آن کتاب مقدسی دارند که به زبانی خاص نوشته شده است.
وی افزود: در سال 1700 میلادی «توماس هاید» خاور شناس بزرگ دانشگاه آکسفورد، نظریهای ارایه داد. براساس نظریه او برای شناخت یک دین باید به منابع درونی و نوشتههای اصیل آن دین مراجعه کرد. این سخن باعث حرکت تازهای در میان دانشمندان اروپایی برای شناخت بیشتر اوستا شد.
این پژوهشگر اظهار کرد: تا آن که در سال 1723 یک بازرگان سوراتی به نام «ژرژ بوشه» کتاب «وندیداد»، یکی از پنج کتاب اوستا، را به دانشگاه آکسفورد، تقدیم کرد. وندیداد را در کتابخانه دانشگاه نگهداری کردند، اما کسی توانایی خواندن آن را نداشت. این انگیزه مضاعفی برای شناخت اوستا بود. چند سال بعد یکی از انگلیسیهای بمبئی دو دستنویس اوستایی را خریداری کرد و به انگلیس برد اما باز کسی قادر به خواندن آنها نبود.
وی افزود: این آشناییهای مختصر ادامه داشت تا آن که «آنکتیل دوپرون» که میخواست زبان اوستایی را فرا بگیرد، زمانی که تنها 20 ساله بود و در مدرسه زبانهای شرقی درس میخواند، به خدمت کمپانی هند درآمد و در سال 1757 به هند رفت. پس از سه سال به بندر سورات رفت و در آنجا از «موبد داراب کرمانی»، که از شاگردان برجسته «موبد جاماسب ولایتی» بود، زبان اوستایی و پهلوی را فرا گرفت و چند سال بعد، به آکسفورد بازگشت و سپس راهی فرانسه شد.
سروشپور گفت: دوپرون در سال 1771 نخستین ترجمه «زند» را منتشر کرد و دست به مطالعات اوستایی زد؛ اما از آنجا که همواره رقابتی فرهنگی میان انگلیسیها و فرانسویها وجود داشته است، انگلیسیها به ویژه کسی به نام «ویلیام جونز» با او به شدت به مخالفت برخاستند. البته دوپرون موافقانی داشت که یکی از آنها «کلویکر» آلمانی بود که اوستا را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
وی افزود: در سال 1793 «سیلوستر دوساسی» بر روی کتیبهها و سکههای ساسانی مطالعه کرد و دریافت که زبان اوستا با زبان پهلوی ساسانیان کاملا متفاوت است اما آن کسی که تحول عظیمی در مطالعات اوستا شناسی بهوجود آورد «اوژن بورنوف» بود. او تحقیقات بسیاری بر روی ترجمههای دوپرون انجام داد و دو ایراد بزرگ از کار او گرفت.
این پژوهشگر به دو ایراد بزرگ نیز اشاره کرد و گفت: یکی آن که موبدانی که زبان اوستایی را به دوپرون آموخته بودند، خود به این زبان مسلط نبودهاند؛ و دیگر آن که میباید دوپرون برای شناخت زبان اوستایی از زبان سانسکریت استفاده میکرد.
وی افزود: کتابی که به نام کتاب دینی زرتشتیان شناخته میشود و «اوستا» نام دارد، آن گونه که در تاریخ آمده، برای نخستینبار «اشو زرتشت» آن را به خواست گشتاسب شاه بر 12 هزار پوست گاو، یا به گفته منابع دیگر بر 12 هزار لوح زرین، نوشت و آن را در «گنج شاهی» یا خزانه آتشکده سمرقند نگهداری کرد. گفته شده که از کتاب اوستا دو رونوشت تهیه شد و آن دو را «دژنبشت» نگهداری کردند.
وی در ادامه سخنانش گفت: تا آن که اسکندر مقدونی به ایران حمله کرد و یکی از رونوشتهای اوستا آتش گرفت و از میان رفت و نسخه دیگر را به درخواست ارسطو، استاد اسکندر، به یونان بردند. بعد در زمان بلاش اشکانی، مقداری از متن اوستا گردآوری شد. گفتهاند حداقل مقداری که بلاش توانست جمعآوری کند، یک سوم اوستا بود.
وی افزود: در زمان ساسانیان، اردشیر بابکان، به راهنمایی «موبد تنسر»، دستور داد اوستا را دوباره گردآوری کنند. شاپور پسر اردشیر تمام کتابهایی را که به زبان اوستا نوشته شده بود، تهیه کرد. این کتابها شامل کتابهای پزشکی و ستارهشناسی و علوم دیگر بود. شاپور دوم نیز سعی کرد بخشهایی از اوستا را که مربوط به دوران کهن بود، بشناساند و سره را از ناسره جدا کند.
سروشپور اظهار کرد: «موبد آذرباد مهراسپندان»، از موبدان بزرگ آن زمان، انجام چنین کاری را بر عهده گرفت و برای آنکه ثابت کند که اشتباه نکرده و راه را درست رفته است، آزمایش «ور» (آتش) را انجام داد و از این آزمایش سربلند بیرون آمد. در زمان خسرو انوشیروان ساسانی اوستا در 21 نسک (کتاب) طبقهبندی شد. کار با ارزشی هم که ساسانیان انجام دادند، ابداع خط دین دبیره (خط دینی) بود که کاملترین خط فرهنگی جهان به شمار میآید. در این خط تمام حالتهای آوایی با تمام اصوات وجود دارد.
دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۰
نظر شما