یکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۴
«پهلوان و آقای نويسنده» داستانی درباره‌ی داستان

«پهلوان و آقاي نويسنده» به قلم «مجيد شفيعي» منتشر شد. نويسنده‌ي اين اثر مي‌گويد كتابش، داستاني درباره‌ي يك داستان است.

ايبنا نوجوان: «پهلوان و آقاي نويسنده» از سوي «انتشارات قطره» منتشر شده است.
اين كتاب كه حال و هوايي فانتزي دارد، سفر ذهني يك نويسنده است كه در آن شخصيت‌هاي اسطوره‌اي و افسانه‌اي زنده مي‌شوند.
 
شفيعي درباره‌ي اين كتاب گفت: «اين داستان ابتدا با نام «گوزن خواب‌هاي پهلوان» سال‌ها در ذهنم بود و با آن زندگي كرده‌ام. نحوه‌ي ارائه‌ و فرم داستان، موضوعي بود كه مدت‌ها فكر مرا مشغول كرده بود. در واقع اگرچه داستان ظرفيت فانتزي داشت اما فكر مي‌كردم ظرفيت ارائه و فرم بهتر را دارد بنابراين در فرم آن تغيير ايجاد كردم.»

او در ادامه گفت: «مدت‌ها دنبال فرم تاثيرگذاري بودم كه اين داستان را با عرصه‌هاي جديد ادبيات پيوند دهم تا اين‌كه به شكل كنوني‌اش درآمد و فكر مي‌كنم نسبت به نسخه‌ي قبلي‌اش تاثيرگذاري بيش‌تري دارد.»

اين نويسنده درباره‌ي موضوع «پهلوان و آقاي نويسنده» هم گفت: «اين كتاب مانند اغلب كارهاي من آميزه‌اي از اسطوره، فلسفه و فرهنگ‌ است. يكي از شخصيت‌هاي اصلي داستان، نويسنده‌اي است كه دچار كابوس است و با نوشتن، كابوس‌هايش كمتر مي‌شوند. البته شخصيت‌هاي نوشته‌ها و داستان‌هاي اين نويسنده زنده مي‌شوند و با او ارتباط برقرار مي‌كنند. يعني هم نويسنده به دنياي آن‌ها مي‌رود و هم آن‌ها به دنياي معاصر نويسنده پا مي‌گذارند. در واقع مي‌توان گفت اين كتاب، داستاني درباره‌ي داستان است؛ چرا كه علاوه بر داستان زندگي و كابوس‌هاي اين نويسنده، به طور موازي، داستان سنگي كه از كهكشان‌ها به زمين مي‌آيد، داستان ستاره‌ي قطبي و چند داستان ديگر روايت مي‌شود.» 

«آقاي نويسنده»‌ي اين كتاب هم به اين موضوع اشاره كرده است:
«اين قصه، فقط قصه‌ي من نيست؛ قصه‌ي سنگ و آسمان و ستاره و گندم‌زار است. قصه‌ي كساني است كه درون قصه‌ي من آمده‌اند تا زندگي كنند و سپس بروند. شايد قبل‌ترها در قصه‌هاي ديگري بوده‌اند و زندگي ديگري داشته‌اند؛ قصه همين‌طور پيش مي‌رود. شايد اشخاص قصه‌ي من كارهايي بكنند كه مسير قصه‌ي من عوض شود يا مرا مجبور كنند كه دنبال‌شان بروم. روزي هم شايد سراغ من بيايند...»

«پهلوان» يكي از شخصيت‌هاي داستان‌هاي «آقاي نويسنده» است كه همان‌طور كه او پيش‌بيني كرده به سراغش آمده: 
ـ آقاي نويسنده! تقصير شماست كه من را اين‌طوري خوار و ذليل درست كردي!
گفتم: تو اين‌طوري نبودي؛ اين‌طوري شدي!
پهلوان:‌ چرا مردم سراغ من نمي‌آيند اما سراغ تو مي‌آيند؟ تو كه زور نداري!
گفتم: خوب، بيايند سراغ تو. من كه جلوي‌شان را نگرفته‌ام. آن‌ها مي‌خواستند بيايند اما ديدند فايده‌اي ندارد.
گفت: آخر اين چه كابوسي است كه براي من درست كرده‌اي؟! شب‌ها از دست اين كابوس وحشتناك، خواب خوش ندارم. مريض شده‌ام. تو مرا به اين روز انداختي! حالا هم داري به روزگار من مي‌خندي


همان‌طور كه «شفيعي» اشاره كرد، غير از شخصيت‌هاي داستان‌هاي آقاي نويسنده، شخصيت‌هاي نقاشي‌هاي «ستاره» هم در «پهلوان و آقاي نويسنده» حضور دارند و داستان‌هايشان به طور موازي روايت مي‌شود: «پهلوان و گوزن نقاشي‌هاي ستاره، گذشتند و خط سبزي را بر جا گذاشتند. ستاره‌ي قطبي، راهي را به آن‌ها نشان داد و هم‌زمان نوري را بر شاخ‌هاي گوزن فرستاد و شاخ‌هاي گوزن روشن شدند. آن‌ها رفتند توي نقاشي‌هاي ستاره يا شايد هم توي نقاشي‌هاي دوست من از گندم‌زار‌هاي «ون گوگ» يا توي نقاشي‌هايي كه من به او داده بودم. اين نقاشي‌ها مثل قاليچه‌ي مامان‌بزرگ مي‌ماند. آن‌ها لاي شاخ و برگ ترنج‌ها و لابه‌لاي گل‌ها رفتند. پهلوان مي‌خنديد... سفرشان ميان گندم‌زارهاي ون ‌گوگ و ترنج‌ها و پيچك‌هاي مثل قالي مادربزرگ چقدر دل‌انگيز شروع شد

شفيعي درباره‌ي سفري كه در اين كتاب به آن اشاره كرده است هم گفت: «آقاي نويسنده كابوس‌هايي مي‌بيند. او براي به دست آوردن آرامش و نيروي خود بايد سفري را آغاز كند. او در اين سفر با شخصيت‌هاي داستان‌هاي خود و نقاشي‌هاي خواهرزاده‌اش (ستاره) روبه‌رو مي‌شود و داستان‌هاي آن‌ها را هم مي‌شنود. به اين ترتيب داستان شكل مي‌گيرد و همه‌ي اين شخصيت‌ها در جايي با هم روبه‌رو مي‌شوند.»

«پهلوان و آقاي نويسنده» پيش از انتشار در ششمين دوره‌ي جشنواره‌ي ادبي اصفهان رتبه‌ي پنجم را به دست آورده است.
اين كتاب 72 صفحه‌اي را انتشارات قطره با قيمت دو هزار تومان منتشر كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها