به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اغلب داستانهاي اين مجموعه زباني ساده و در عين حال توصيفي دارند و ديالوگ نقش مهمي در پيشبرد موقعيتهاي داستاني ايفا ميكند.
در برخي از داستانهاي اين كتاب فضاي سالهاي دهه 60 و 70 ايران را ميبينيم و به نظر ميرسد مناسبات انساني و تلفيق موضوعات اجتماعي و نگاهي دقيق به روابط خانوادگي، بخشي از دغدغههاي نويسنده در نگارش اين داستانهاست.
بدرطالعي درباره اين مجموعه گفت: فكر ميكنم در اين مجموعه نگاهي متفاوتتر نسبت به كارهاي قبليام وجود دارد. از سويي نگاه مخاطبان نيز برايم مهم است و معمولا به ديدگاه خوانندگان عادي كتابم اهميت ميدهم و سعي مي كنم فضاي داستان فقط با طيف محدودي از مخاطبان همراه نشود.
داستان «برويم خانه عمو» اين كتاب اينگونه آغاز شده است: «مرد همين كه ناهارش را خورد، شمدي دور خود پيچيد و خوابيد. بچهها نشسته بودند پاي تلويزيون،كارتون تماشا ميكردند. آفتاب از روي ايوان و ديوار حياط خانه روبهرو پريده بود كه مرد از خواب بيدار شد.
سعيد گفت: خب مامان حالا پاشيم بريم.
زن گفت: كجا؟
خونه عمو، قول دادي، بايد بريم.
تو اين هواي گرم فكر نميكنم عمو اينا خونه باشن.
پسر خودش را لوس كرده بود. تمام قد جلوي مادر ايستاد...»
«برويم خانه عمو»، «كلاغ»، «به همين سادگي»، «شوخي»، «النگوي خاله شكري»، «تصادف»، «هفت خوان»، «تيغ»، «در ايستگاه» و «آستانه» نام برخي از داستانهاي اين مجموعهاند.
«پستوي زرين»، نوشته محمود بدرطالعي امسال (1390)، به شمارگان هزار نسخه، از سوي انتشارات «مدبران» منتشر شد. اين كتاب 87 صفحه و قيمت آن دوهزار و 200 تومان است.
محمود بدرطالعي، داستاننويس گيلانی است. وی از دهه پنجاه کار داستاننویسی را شروعکرده و نخستین آثار او بیش از 30 سال پیش منتشر شدهاند.
«ساتل ميش»، «بمباران»، «در تاريكي»، «گفتيم بهار آيد و عيشي بكنيم»، «چه روزي،چه آفتابي»، «دايرههاي آبي» و «يادداشتهاي آقاي ضيابري» از جمله كتابهاي منتشر شده وي در حوزه داستانند.
از اين نويسنده در حال حاضر چند مجموعه داستان، نمايش و شعر نيز در همين انتشاراتي در حال چاپ است.
پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۱
نظر شما