به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست نقد و بررسي كتاب «گوش گلدوني» بدون حضور نويسنده و با حضور منتقدان اين اثر سپيده خليلي، ليلا جلالي و حامد محقق يكشنبه 20 آذرماه در سراي اهل قلم برگزار شد.
سپيده خليلي در ابتداي اين نشست پس از بيان خلاصهاي از داستان كتاب دلايل خود را از انتخاب اين اثر به عنوان اثر برگزيده پنجمين جايزه گام اول برشمرد: من و ديگر داوران اين جايزه «گوش گلدوني» را به خاطر خيالپردازيهاي آن به عنوان اثر برگزيده انتخاب كرديم. البته داستان بهتري هم در بين آثار وجود نداشت؛ متاسفانه داستانهايي كه براي كودكان نوشته ميشود بسيار كليشهاي است و ما به اين نتيجه رسيديم كه اين داستان متفاوت شايستگي تجليل شدن را دارد.
مترجم كتاب «گمشده» با بيان خلاصهاي از داستان كتاب، برداشت خود پس از مطالعه اين اثر را توضيح داد: با توجه به حدس و گمان ميتوانم بگويم پسربچه داستان به علت حرف نشنوي دچار مشكل ميشود و از گوشهاي او نعنا بيرون ميآيد. در نهايت مشكلاتي براي او و خانوادهاش به وجود ميآيد و پدر او را در باغچه ميكارد و در آنجاست كه پس احساس آرامش ميكند. من بار نخست كه كتاب را خواندم فكر كردم اين آرامش به دليل بازگشت او به طبيعت است اما بار دوم به اين نتيجه رسيدم كه چون صداي غرغر اطرافيان را نميشنود به آرامش رسيده است.
ليلا جلالي، منتقد ديگر اين اثر با اظهار تاسف از حضور نداشتن نويسنده در اين نشست درباره كاركردهاي قصه اظهار كرد: قصه با ذات زندگي ما سر و كار دارد. من قصه دوست دارم و براي پسرم قصه ميخوانم و از قصه به عنوان ابزار درماني استفاده ميكنم. بار اول كه شروع به خواندن اين قصه كردم نتوانستم تا به آخر آنرا بخوانم چون اين قصه احساس بسيار بدي در من ايجاد كرد و فكر كردم كار درستي نيست كه با همان احساس آن را نقد كنم.
اين دكتر روانشناس ادامه داد: بار دوم كه اثر را مطالعه كردم در ذهنم اين سوال ايجاد شد كه نويسنده با چه انگيزهاي اين كتاب را نوشته است. كليديترين جمله داستان اين است: «از بس به حرف من و مادرت گوش ندادي اينطوري شد.» اما حرف شنوي تمام و كمال توقعي غيرمنطقي است كه بزرگترها از بچهها دارند و تنهبيهاي كه براي حرف نشنوي اين پسربچه برايش در نظرگرفته شده بسيار بزرگتر از خطاي او و در حقيقت تنزل از مرتبه انسان به گياه است.
خليلي در بخش ديگري از اين نشست درباره ضعف ترجمه و صفحهآرايي كتاب گفت: اين كتاب دوزبانه است اما متاسفانه متن انگليسي آن بسيار ضعيف و پر از غلطهاي نگارشي و املايي است. به صورتي كه به نظر ميرسد يك دانشآموز دبيرستاني با املاي ضعيف آن را ترجمه كرده است. صفحهآرايي كتاب هم خواننده را عصبي ميكند، گاه كلمات به شكلي روي تصاوير قرار گرفتهاند كه خواندن متن را مشكل ميكند.
اين منتقد افزود: من فكر ميكنم اين كتاب براي گروه سني «ج» مناسب است، يعني مخاطباني كه ميدانند اين كتاب يك داستان است و ماجراي آن اتفاق نميافتد. من اين كتاب را براي مطالعه در اختيار چند كودك قرار دادم و انتظار داشتم عكسالعمل بدي ببينم اما اينطور نشد و آنها فقط به داستان خنديدند.
نويسنده كتاب «رنگ محبت» نثر كتاب را از نقاط قوت آن دانست و در اينباره توضيح داد: نثر كتاب شايد براي برخي از منتقدان خوشايند نباشد اما به نظر من نثر كتاب به زبان بچهها بسيار نزديك است و بچهها واقعاً مثل گفتوگوهاي اين كتاب صحبت ميكنند.
جلالي درباره ضعفهاي اين اثر گفت: كتاب رسم الخط كتابهاي ابتدايي را رعايت نكرده است. يكي ديگر از مشكلات تعارض اوديپي بين پدر و پسر است كه در اين كتاب به نمايش درميآيد. پدر اين داستان اصلاً فرزندش را نميبيند و در نهايت به خاطر ترس از حلزونهاست كه در نبود مادر، پسرش را از خانه بيرون ميكند. دليل دوري اين پدر از فرزندش مشخص نميشود و تصوير پاياني كتاب اين ذهنيت را در بچهها به وجود ميآورد كه در نبود مادر، پدر آنها را به سختترين شكل ممكن تنبيه ميكند.
روانشناس و منتقد اين اثر افزود: طبق نظام پياژه كودك در گروه سني «ب» «ديگر پيرو» است و به خاطر ويژگيهاي نظام آموزشيمان ياد ميگيرد كه «بله» بگويد و حرفشنوي داشته باشد. در اين نظام اوج نافرماني كودك در دو سالگي است اما قهرمان اين داستان به خاطر حرف ناشنوي تنبيه ميشود و مخاطب اين اثر كه ياد گرفته است تبعيت كند با خواندن اين كتاب دچار تعارض ميشود.
خليلي با بيان اينكه ويژگيهاي ادبي اثر قابل تحسين بوده است، اظهار كرد: اين كتاب يك افسانه نو است و از نظر داستاني خصوصيتهاي يك داستان خوب همچون مقدمه، اوج و فرود را دارد. به نظر من بچهها به دنبال هيجان هستند و اين كتاب آن هيجان را در اختيار بچهها قرار ميدهد.
كتاب «گوش گلدوني» براي مخاطبان گروه سني «ب» منتشر شده است و داستان پسربچهاي را بازگو ميكند كه يك جفت بوته نعنا از گوشهايش بيرون ميآيد. پدر، اين پيشامد عجيب را به نافرماني پسرش نسبت ميدهد. پدر و مادر تلاش ميكنند فرزندشان را درمان كنند؛ ولي دكترها هم از اين مشكل پسربچه چيزي نميدانند، مساله حل نميشود و نعناها زيادتر ميشوند و در نهايت پدر او را در باغچه ميكارد.
«گوش گلدوني» اثر سيدجواد رهنما است و انتشارات «مشق هنر» آن را با تصاويري از ارمغان رحمانپور در سال 1389 روانه بازار كتاب كرده است. اين كتاب به عنوان اثر شايسته تقدير در بخش داستان پنجمين جايزه گام اول معرفي شد.
دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۸
نظر شما