وي ادامه داد: به عبارت ديگر در نقشه علم رشته كتابداري و اطلاعرساني كه توسط محققان مختلف طي تحقيق بهدست آمده، قلمرو اين رشته و تواناييهايي كه دانشجوي اين رشته در مقاطع مختلف ميتواند كسب كند، شاخههاي موضوعي رشته و ساير مسايل مختلف آن بهطور كلي مشخص شده است.
وي درباره ارزيابي اين رشته در سطح دانشگاههاي ايران گفت: يكي از مسايلي كه وجود دارد اين است كه كار پژوهشي جامعي شامل زمينهپژوهي اين رشته در ايران (بهصورت بومي) در طرح درسي كه براي اين رشته تنظيم شده انجام نشده و پيوستهاي مختلف اجتماعي و فرهنگي براي حوزههاي كاربردي آن تنظيم نشده است. به عبارت ديگر، بهنظر ميرسد آينده پژوهي خوبي براي تنظيم طرح درس رشته كتابداري انجام نگرفته است.
وي افزود: جهتگيري خاصي در مدارس كتابداري جهان براي آموزش و پژوهش در اين رشته وجود دارد كه بهصورت يك برنامه پژوهشي دنبال ميشود و نوعي برند (Brand) براي آن آكادمي و يا موسسه پژوهشي محسوب ميشود طوري كه براي مثال برخي به سوي فنآوري و مديريت اطلاعات، برخي ديگر به سوي مباني نظري و برخي ديگر به سوي روشپژوهي متمركز شده است، اما در ايران براي آموزش و پژوهش رشته در گروههاي كتابداري تمهيدي براي جهتگيري خاص بهصورت يك برنامه پژوهشي ديده نشده است.
وي ادامه داد: همين نكته موجب شده تا كتابداري در ساير كشورها منسجمتر دنبال شود اما در اينجا كتابدار وقتي ميخواهد انتخاب رشته كند نميداند كه دقيقاً در آينده چه كاري بايد انجام دهد، به جز آنچه از نام اين رشته به ذهن متبادر ميشود يعني كار در كتابخانه.
شقاقي در ادامه درباره علل بيانگيزگي دانشجويان اين رشته سخن گفت و افزود: بخشي از اين موضوع به جامعه كتابداران بر ميگردد كه نتواستهاند تشخص خود را نشان بدهند. مشاغلي در جامعه وجود دارد كه كارشان بسيار مرتبط با كار كتابداران است، مثل ارگانهاي اطلاعرساني، شركتهاي نرمافزاري، آژانسهاي تهيه اطلاعات علمي و همه نهادهايي كه بهنوعي درگير سازماندهي و دسترسپذيرسازي اطلاعات هستند، كه بهعلت عدم ورود قوي و درخور كتابداران، اين مشاغل توسط گروههاي ديگر اشغال شده است.
وي تاكيد كرد: بنابراين اين جامعه كتابداري است كه ميبايست ضمن آشنايي با قلمرو تخصصي خود، به وظايف خود عمل كند.
شقاقي افزود: از طرف ديگر به دليل مهجوريت و تازه بودن نسبي اين رشته در مورد آن شناخت عمومي زيادي وجود ندارد و حتي مديران ما هم با اين رشته آشنايي ندارند و تواناييهاي كتابداران متخصص براي آنها ناشناخته است.
وي تصريح كرد: ما در ادبياتي كه براي اين رشته توليد كردهايم، كتابخانهها را همواره به عنوان زيرمجموعهاي از سازمانهاي مادر توصيف كردهايم و هيچگاه اين گفتمان را وارد ادبيات رشته نكردهايم كه كتابخانهها هويت مستقل داشته و ميبايد بهعنوان قلب تپنده سازمان عمل كنند. اين تعريف منجر به اين ميشود كه كتابخانهها جايگاه پاييني به لحاظ سازماني داشته باشند.
نظر شما