علي فرهادي داستانهاي نمادين «چاه آرزو» و «آرش كمانگير» را براي كودكان نوشت. اين داستانها مرحله تصويرگري را پشت سر ميگذارند._
نويسنده «ريختشناسي داستانهاي كوتاه صادق هدايت» درباره داستان «چاه آرزو» گفت: اين داستان نقد نظام اقتصاد سرمايهداري غرب در قالب داستان كودك است. در اين داستان ماجراي عدهاي سنجاب بازگو ميشود كه اهل كار نيستند و تصميم ميگيرند با استفاده از تلاش ديگران زندگيشان را بگذرانند.
وي افزود: اين سنجابهاي تنبل، چاهي حفر ميكنند و به بقيه سنجابها ميگويند هر كس آرزويي دارد يك بلوط در چاه بيندازد تا به آرزويش برسد. با اين داستان بدون ياد كردن از نظام سرمايهداري، درباره آن به كودكان آموزش ميدهيم.
فرهادي درباره داستان ديگرش توضيح داد: «آرش كمانگير» داستان ديگري است كه آن را بر اساس اسطوره مشهور آرش كمانگير نوشتهام اما در بازآفريني اين اثر ساختارشكني كرده و آن را با داستان دانشمند هستهاي «مجيد شهرياري» كه به شهادت رسيد پيوند دادهام. اصل روايت همان داستان معروف است اما اتفاقات را به شكل ديگري بيان كردهام.
نويسنده «گونهها و نمونهها در ادبيات فارسي» ادامه داد: در اين داستان به نوعي اختراع باروت را به آرش نسبت دادهام. چون آرش تيرش را از كوههاي البرز تا ماوراي تاجيكستان پرتاب ميكند و تحليل منطقياش اين است كه با نيرويي به جز نيروي طبيعي اين كار را انجام داده است.
وي توضيحاتش درباره اين داستان را اينگونه پايان داد: در اين داستان آرش ميميرد و راز اين عمل را منتقل نميكند.در حقيقت او تمايلي به اين نداشته كه رازش به دست قدرتمندان بيفتد و از آن سوءاستفاده شود.
نظر شما