به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، «چارلی» روایت زندگی و تغییرات شخصیت اصلی داستان است كه نام داستان هم برگرفته از اوست. هرچند نام اصلی این كتاب در واقع «گلی برای الجرنون» بوده ولی به دلیل اقتباس سینمایی موفقی كه با نام چارلی از آن صورت گرفته، بسیاری از مخاطبان آن را با همین نام میشناسند.
این داستان ابتدا به صورت داستانی كوتاه در مجلات منتشر شد و بعد از هفت سال كیز آن را به رمانی تبدیل و سپس منتشر كرد. این داستان كوتاه و رمان شباهتهای بسیار زیادی به هم دارند و شاید تنها تفاوت آنها در این باشد كه نویسنده در نگارش رمان سعی كرده بر شرایط احساسی چارلی، خاطرات كودكیاش، هوشمندی او و روابطش با خانواده و خانمی به نام كینیان تمركز بیشتری كند.
چارلی جوانی 32 ساله و یک عقبمانده ذهنی است كه توسط تیمی پزشكی برای یك سری عمل جراحی انتخاب میشود تا روش درمانی جدیدی بر روی او آزمایش شود، با این امید كه ضریب هوشی او بالا رود. در این اثر نویسنده تصویری از جامعه را به تصویر میكشد كه در آن رفتار خوبی با عقبماندههای ذهنی نمیشود و بعد از عمل جراحی بر روی چارلی است كه وی به رفتار زننده انسانها در قبال آنچه بوده پی میبرد؛ انسانهایی كه چارلی را موجودی بیارزش میدانستند.
با این حال، بعد از مدتی خود او نیز به میان همین انسانها میرود و رفتاری ناشایست نسبت به عقبماندههای ذهنی و حتی انسانهای عادی دارد، هرچند در برخی مواقع به دیگران تذكر میدهد تا انسانیت این گروه را نیز در نظر بگیرند.
عمل جراحی بر روی چارلی با موفقیت بسیار خوبی روبهرو میشود و او را تبدیل به یک نابغه میكند؛ عملی كه ابتدا بر روی یک موش به نام الجرنون صورت پذیرفت. این كتاب به شكل مجموعهای از مقالات به قلم چارلی نوشته شده كه تجربیات این فرد را به مخاطب نشان میدهد. به همین دلیل است كه در ابتدای كتاب كلمات و جملات به اشتباه نوشته شده، نظرات چارلی در هم ریخته و پریشان است و رابطههایی كه برقرار میشود به شدت ساده و ابتدایی به نظر میرسند.
آمدن به دنیای انسانهای عادی آنقدرها هم برای چارلی شادكننده و خوشایند نیست. او كه پیش از این معلم خود را بسیار دوست داشت، با بالا رفتن قدرت عقلش دیگر به او توجهی ندارد و نویسنده با روایت این موضوع در صدد است نقدی داشته باشد بر روابط انسانی و نشان دهد برای بشر عقل و احساس در كنار هم رشد نخواهند كرد. چارلی كه فردی به شدت احساساتی و خوش قلب بود، با بالا رفتن ضریب هوشیاش به فردی سرد و مغرور تبدیل میشود و هرچه بیشتر به مسایل جهان آشنا میشود از روابط انسانی فاصله بیشتری میگیرد.
بخشهایی از این اثر كه نویسنده در آن از بازگشتی به عقب دارد از لحظات شايانتوجه داستان است؛ زمانی كه چارلی به یاد خاطراتش در گذشته میافتد و درمییابد بارها توهینها و تمسخر اطرافیانش را درک نكرده است. حتی به یاد اشکهای مادرش میافتد كه از داشتن چنین پسری احساس شرمندگی میكرده و درک تمام این موقعیتها، بعد از عمل جراحی، برای او سخت و عذابآور است.
در بخشی از این كتاب آمده: «امروز دوشیزه كینیان به دیدنم اومد. اون گفت چارلی مثل اینكه حالت خیلی خوبه. گفتم بله حالم خوبه اما هنوز احساس نمیكنم باهوش شده باشم. فكر میكردم بعد از تموم شدن عمل و وقتی نوارها رو از روی سرم بر میدارن باهوش میشم از خیلی چیزها سر درمیآرم. بعد مثل همه میتونم درباره موضوعات مهم چیز بخونم و حرف بزنم...»
كیز 84 ساله و برنده جایزه ادبی هوگو را بیشتر با همین داستان «گلی برای الجرنون» میشناسند. او در سال 2000 میلادی از سوی كانون نویسندگان داستانهای علمی، تخیلی و فانتزی به عنوان برگزیده این سبك نگارشی برگزیده شد و در همان سالی كه «چارلی» را در قالب یك رمان منتشر كرد، به مقام استادی دانشگاه اوهایو، در رشته نگارش خلاقانه منصوب شد.
قراچهداغی، كارشناس ارشد رشته اقتصاد، دوازدهم آبان سال 1326 در كاشان به دنیا آمد و تاكنون بیش از 200 كتاب در زمینههای اقتصاد، روانشناسی و داستان ترجمه كرده است.
«چارلی» (گلی برای الجرنون) سال گذشته با ترجمه مهدی بازیاری از سوی انتشارات «معین» روانه بازار كتاب ایران شده بود.
ترجمه جدید مهدی قراچهداغی از این کتاب در 240 صفحه و با قیمت پنج هزار و 500 تومان از سوی نشر «آسیم» منتشر شده است.
سهشنبه ۱ آذر ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۰
نظر شما