به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چاپ سوم کتاب «بوطیقای شعر نو» (نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج) تالیف شاپور جورکش منتشر و راهی بازار کتاب شد.
این اثر علاوه بر پیشگفتار مولف و «گزینه شعر نیما یوشیج» در انتهای کتاب، در 6 فصل سیمای ادبی نیما و مولفههای نظام شعر نو را بیان کرده است.
«گونههای متفاوت آب برداشتن از رودخانه»، «میدان دید تازه»، «تکنیک»، «میدان دید تازه در عمل»، «نیما و پیروان او» و «پیجویی دستاوردهای نیما» عنوان این 6 فصل هستند.
جورکش در سه فصل به پرسشهای «آیا نیما را شناختهایم؟»، «منظور نیما از شعر نو چه بود؟»، «شعر نو را چه مولفههایی تعیین میکند؟»، «بحران شعر معاصر از کجا سرچشمه میگیرد؟» و «نیما چه راهحلی برای آن پیشنهاد میکند؟» پاسخ میدهد و در فصل چهارم و پنجم به تحلیل شعرهای نیما براساس یافتههایش در فصلهای قبلی میپردازد. در فصل ششم نیز مصاحبه با منوچهر آتشی و م.آزاد به عنوان حلقه اتصال نسل امروز با پیشتاز شعر نو، نیما یوشیج آمده و بازتاب ديدگاههاي این پژوهش از منظر این دو شاعر نیمایی نیز ارایه شده است.
مولف در مقدمهای که بر این اثر نگاشته به برخی از عوامل موثر در بحران شعر معاصر اشاره کرده و آورده است: «انتشار انبوه دفتر شعرهای تجربی و بدون پشتوانه اقناع کننده، کم شدن مخاطبان شعر در اثر رشد رویکرد به ادبیات داستانی و تاریخ، نقطه ضعفهای درونی شعر دهههای 40 و 50، کمبود نقد و قلت ناقدان حرفهای و تاثیرگذار، پرنشدن خلاء حضور شاعرانی بزرگ چون احمد شاملو و مهدی اخوانثالث و سرخوردگی مخاطب از شعر یا نوستالژی او در جستجوی آثار مالوف شاعرانی چون فروغ و سپهری از دلایل بحران شعر معاصر هستند.»
وی معتقد است با نگاهی به نظریه و شعر نیما، شاید بتوانیم پیشنهادی برای حل این بحران بیابیم؛ چراکه مطالعه دقیق آثار نیما و جمعبندی نظریههای گوناگون در مورد او، در حکم پاسخ به آشوبزدگی و بحرانی است که نیما حدود 50 سال پیش آنرا شناسایی و تعریف کرده و در رفع آن راهحل سنجیده و گام به گام ارایه داده است.
جورکش بحران امروز شعر، را همان بحرانی میداند که نیما از آن سخن گفت و با ارایه نظامی ارگانیک در جهت پیوند دادن کالبد شعر سنتی با شعری برمبنای اصول دموکراتیک در رفع آن کوشید.
به باور او کار نیما تنها به تغییر اوزان عروضی محدود نمیشود، و نیما با پیافکندن یک نظام منسجم و درهم تنیده، نه تنها کل ساختار شعر را هدف قرار داده است، بلکه «میدان دید تازه» او توانست در نحوه جهانبینی شاعر و مخاطب نیز تغییری ایجاد کند. برهمین اساس شناخت این نظام فکری به شکل «تماتیک و شماتیک»، پیگیری آن در یادداشتها و نظریههای نیما و ارایه نمونههایی از اشعار نیما که این نظام ارگانیک در آنها متجلی شده، انگیزه اصلی این نوشتار است.
از سوی دیگر مولف در نگارش این کتاب نقلقولهایی را از کتابهایی که درباره نیما نوشته شدهاند با ذکر نکات مثبت و منفی آنها آورده است، تا چشماندازی از پژوهشهای دیگر را در این حوزه به مخاطبان ارایه کند.
جورکش در ابتدای فصل نخست این کتاب با طرح این پرسش که «مولفههای شعر نو کدامند؟» بحث را آغاز کرده و معتقد است پاسخهای پژوهشگران به این پرسش متفاوت است، اما تردید کردن در این پاسخهای پذیرفته شده هم به قول نیما میتواند نوعی سرگرمی باشد. از سوی دیگر نیما در نظریهپردازیهای خود بارها از دو واژه «سوبژکتیویته» و «ابژکتیویته» سخن گفته و مولف در این بخش به تدوین منظور نیما از این دو واژه پرداخته است. همچنین بر نقش مهم این دو واژه بر پیکره دیدگاه تازهای که نیما به پشتوانه 30 سال تفحص بر شعر ایران گشوده، تاکید کرده است.
نیما یوشیج معتقد است شعر اگر حتی در بحور سنتی هم سروده شده باشد میتواند «شعر نو» محسوب شود به شرط آنکه «میدان دید تازه» در آن شعر رعایت شود. مولف در تشریح این «ميدان دید تازه» با تاکید بر این موضوع که هیچیک از شاعران و منتقدان درباره این موضوع بهطور مجزا بحث نکردهاند؛ هرچند بهطور پراکنده، گوشههایی از این میدان را نشان دادهاند.
به هر روی تعبیر و تفسیرهایی که بر تئوری نیما نوشته شده، بیشترین تاکید را بر عناصر وزن و بحور نیمایی و موسیقی کلمه میگذارد. این عناصر همگی زیر مجموعهها و فرعیاتی هستند که شعاعهای آن محوری را تشکیل میدهند که نیما «میدان دید تازه» میخواند.
در بخش پایانی این فصل که «سرچشمه برداشتهای متفاوت» نام دارد نیز بر این موضوع تاکید شده است که نیما در زمانهای به پایهریزی مبناهای تئوریک شعر دموکراتیک، که اساس و لازمه شعر چند صدایی است، میپردازد، اما تا مهیا شدن زمینه و بستر اجتماعی آن سالها فاصله است. این مشکلات سبب میشود پیام او از سوی شاعران بعد از او به درستی دریافت نشود.
اما فصل دوم که همان مبحث «میدان دید تازه» است بحثهایی چون استغراق یا دفتر مسطوره (بینایی ویژه، شنوایی شاعرانه، خلوت و قدرت جدا شدن از خود) و ابژکتیویته و سوبژکتیویته (وصف، روایت و مولفههای اصلی دیدگاه نیما) را شامل میشود.
عناصر محوری بوطیقای نیما، که در واقع مولفههای «میدان دید تازه» او را تشکیل میدهد عبارت از استغراق، ابژکتیویته- سوبژکتیویته، وصف و روایت است.
در نظریهپردازی نیما بیش از 20 مرتبه از «استغراق» سخن رفته است. او این مساله که شاعر باید بتواند به جای تک تک افراد بنشیند و دفتر مسطوره آنها بشود را وظیفه شاعر میداند و همچنین معتقد است شاعر باید این قدرت را داشته باشد که در مقام سنگ، لاکپشت واشیاء دیگر نیز قرار گیرد و در آنها حلول کند.
او این طریقه نزدیک شدن به «ابژه» را با چهار واژه حلول، استغراق، تخمیر و ذوب تعریف میکند، که درجههای مختلف نزدیک شدن به شی یا شخص هستند.
در بحث توضیح ابژکتیویته و سوبژکتیویته نیز به منظور نیما از بیان این دو واژه بهطور ساده اشاره شده است. منظور او از این دو واژه همین است که شاعر امروز باید به جای متکلم وحده، که نوعی مونولوگ است، «دیگران» را در شعر خود به گفتوگو درآورد. برهمین اساس توضیحات و تفسیرهایی که نیما در نظریههای خود مطرح میکند، همه در خدمت گسترش همین معناست.
اما در جمعبندی نهایی مطالب این فصل متوجه میشویم توضیحات پراکندهای که نیما حول و حوش ارکان و عناصر محوری بوطیقای شعرش میدهد، نمایی را ترسیم میکند، که در آن، شاعر به عنوان متکلموحده، نقش اساسی ندارد و در آن ذهنگرایی شعر سنتی در مورد ابژه، جای خود را به خود ابژه میدهد. پرسونای شعری، درست مثل یک شخصیت تئاتری در شعر حضور مییابد. هنر شاعر این است که با دقتنظر و گسترش دید، بتواند در شی یا شخصیت مورد نظر حلول کند و ابژه شعری را چنان وصف کند که هست، نه آنطور که شاعر بسته به درونیات خود آنرا تصویر میکند.
اگر «میدان دید تازه» برپایه ارکانی که در بالا ذکر شد، نظام ارزشی نیما را تشکیل دهد، برای حصول آن، تمرینها، روشها و تکنیکهایی لازم است. این تکنیکها موضوعی است که در فصل سوم کتاب به آن پرداخته شده است.
این مبحث موضوعات «تفصیل و تاویل طرح» (شاعر- خلوت)، «استغراق» (حلول، تخمیر، ذوب)، «ابژکتیویته» (مشاهده- سوبژکتیویته)، «وصف» (وصف بدلی، وصف اصلی، نمایش، تصویر، دیکلماسیون، فرم، موسیقی و سمبل) و «روایت» (نقالی، نمایش، داستان، زمان، مکان و زبان) را شامل میشود.
در نگاه کلی به این فصل، آنچه نیما لازمه کار شاعری میداند عبارت از مطالعه آثار کلاسیک، جستجو در خزانه واژگان آرکائیک و عامیانه، مشاهده دقیق، خلوت و استغراق در ابژه هستند.
از سوی دیگر نیما بر طبع شاعرانه انگشت میگذارد. او در تعریف شعر و شاعری، شعر را در درجه اعلای خود مشاهدهای میداند که افراد معین و انگشتشمار برای افراد معین و انگشتشمار دیگر دارند. بنابراین شاعر دارای طبع و قدرت ویژه است، اما طبع، بدون آمادهساختن و در دسترس قرار دادن خود، برای لحظه الهام، نمیتواند راه به جایی ببرد؛ چراکه الهام چیزی نیست جز جرقهای که در آن، مشاهدات، خواندهها، اندیشهها و دریافتهای شاعر در سوخت و سازی ذهنی، در هم میآمیزند.
«میدان دید تازه در عمل» عنوان چهارمین فصل این کتاب است. و مباحثی چون «خانه سریویلی»، «مرغ آمین»، «وصف در عمل»، «استغراق در عمل»، «سمبلیسم در عمل»، «ابژکتیویته در عمل»، «کاربرد صفت»، «مرغ غم»، «کاربرد دراماتیک مونولوگ»، «پِیِ دارو چوپان»، «افکتهای نمایشی»، «حضور راوی» و «زبان طبیعی در عمل» را در برمیگیرد و بهطور کلی به این موضوع میپردازد، که آن چه نیما در تئوریها و یادداشتهای نظریهپردازان خود طرح میافکند، تا چه اندازه در عمل پیاده میشود و شعر او تا چه میزان از نظریههای او پشتیبانی میکند.
همچنین بر این نکته تاکید شده است که بخشی از لذت یک شعر خوب، زاده ترکیب ظریف سایهها و روشناییهای متنی است که آمیزههای خیالوار و تعلیقگونه از واقیعت را مجسم میکند. از سوی دیگر تئوریهای شعری، جزو دانستگیها و تجربههای شاعرانهاند، اما اینکه در لحظه سرایش چه میزان از این دانستهها، در شعر دخیل باشند، بستگی به این دارد که آن تئوریها چقدر درونی شده، تا چه میزانی خود شاعر به آن اعتقاد کامل یافته و بستر آن تئوری تا چه حد مهیا شده است.
در فصل پنجم مولف به سراغ «نیما و پیروان او» رفته است. «میرزاده عشقی»، «غول زیبا- احمد شاملو»، «مهدی اخوانثالث- رهرو راستین نیما» و «زندگی میگوید اما»، مباحث کلی این فصل هستند. جورکش در این فصل به این موضوع اشاره کرده است، که میرزاده عشقی نخستین فردی است که به نیما اقتدا میکند. با نگاهی به شعر «سه تابلو» عشقی نیز متوجه میشویم که گر چه عشقی این منظومه را در اوزان کهن سروده، اما جوهره اصلی کار نیما را که همانا حذف متکلم وحده و احضار ابژه در شعر است، رعایت کرده است.
آخرین فصل این اثر به موضوع «پیجویی دستاوردهای نیما» در مصاحبه با منوچهر آتشی و م.آزاد پرداخته است. در پیگیری عناصر شعر نیما و نظام فکری شعر نو، در تیر 1382 همایشی با حضور آتشی، م.آزاد، مسعود توفان و شاپور جورکش برگزار شد. برهمین اساس مهمترین نکات آن همایش در این مصاحبهها آمده است.
مولف هدف از انجام این مصاحبهها را به دو صورت حضوری و مکتوب، روشن کردن طرز تلقی این دو شاعر مطرح نیمایی از دستاوردهای نیما و شعر نو میداند. در ابتدای این بخش متن پرسش و پاسخ مکتوب این مصاحبه ارایه شده است.
پرسشهای کلی پیرامون این موضوع که بحران کنونی شعر تا چه حد مربوط به بحرانی است که نیما از آن به عنوان بنبست یاد میکند، شعر سپید تا چه اندازه با دریافتهای نیما نزدیکی داشت، اگر پیشنهاد نیما را صرفا یک طریقه و امکان در نظر بگیریم، آثار خود را با این مقیاس چگونه ارزیابی میکنید و اینکه نیما گاه در مورد پیروان خود از عدم رضایت سخن میگوید، این سخن را تا چه حد شخصی یا مربوط به شعر میدانید، مطرح شدهاند.
در بخش انتهایی کتاب نیز «گزینه اشعار نیما» با تقسیمبندی تازه ارایه شده است. این تقسیمبندی «وصف»، «نماد»، «وصفالحال»، «دراماتیک مونولوگ»، «شعرهای دراماتیک» را شامل میشود. در هر بخش نام چند نمونه از اشعاری که در این تقسیمبندی جای میگیرند ارایه و از هر گروه یک نمونه شهر در کتاب آمده است.
این کتاب با فهرست منابع بهکار گرفته شده در تدوین آن به پایان میرسد، اما مولف در یادداشتی که بر پشت جلد کتاب نوشته بر این نکته تاکید کرده است، که برای یافتن پاسخ پرسشهایی چون شعر نو چه مولفههایی دارد یا نظام اندیشگی شعر بر چه اصولی استوار است، پاسخی قاطع نداریم مگر آنکه متوجه شویم، منظور از «میدان دید تازه» که نیما پیوسته بر آن اصرار میورزد، چیست.
برهمین اساس نیز جورکش در این پژوهش، طرح تئوریک آن «میدان دید تازه» را به صورت شماتیک و تماتیک، نمایان و رد آنرا در شعر نیما و شاگردان او دنبال میکند. همچنین معتقد است اگر در این پژوهش مطلبی تازه باشد، این تازگی مدیون خوانش دقیق نظریههای نیماست.
چاپ سوم «بوطیقای شعر نو» (نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج) در 336 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 6 هزار و 500 تومان از سوی نشر ققنوس منتشر و راهی بازار کتاب شد.
شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۰
نظر شما