سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۹
قهرمانان داستانم دلواپس زندگی انسان‌های اطرافشان هستند

«صديقه خسروي» حال و هواي قهرمانان كتاب «صندوقچه‌ي راز مادر» را نزديك به حال و هواي بچه‌هاي دوره‌ي نوجواني‌ خود توصيف مي‌كند و مي‌گويد دغدغه‌هاي بچه‌هاي دو – سه دهه پيش كه با تمام وجودشان جامعه و اوضاع محيط اطراف‌شان را درك كرده‌اند در اين كتاب بيان شده است؛ نوجواناني كه با چشم باز، دلواپس زندگي انسان‌هاي اطرافشان هستند.

ايبنا نوجوان: نويسنده‌ي كتاب «صندوقچه‌ي راز مادر» يكي از برگزيدگان پنجمين جايزه‌ي گام اول است. كتاب او مجموعه‌اي از سيزده داستان كوتاه براي گروه سني نوجوان است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد حاصل گفت‌وگوي خبرنگار ما با اين نويسنده‌ است.

درباره‌ي حال و هواي اثر برگزيده‌تان كمي توضيح دهيد.
حال و هواي قهرمانان كتاب «صندوقچه‌ي راز مادر» در واقع به نوعي نزديك به حال و هواي بچه‌هاي نوجواني‌هاي خود من است. دغدغه‌هاي بچه‌هاي دو ـ سه دهه پيش كه با تمام وجودشان جامعه و اوضاع محيط اطراف‌شان را درك كرده‌اند. نوجواناني كه با چشم باز، دلواپس زندگي انسان‌هاي دور و برشان هستند.

چه شد كه نويسنده شديد؟
چيز خاصي نشد. من نويسنده نشدم. نويسندگي به سراغ من آمد. فكر مي‌كنم اين هنر به شكل بالقوه در وجود خيلي‌ها هست و بعداً بالفعل مي‌شود. تخيل و روياپردازي قوي خودم و علاقه به خواندن، نوشتن و تشويق‌هاي دبيران ادبياتم نيز در نويسنده شدنم بي‌تاثير نبوده است. هميشه دفترچه‌هايي داشتم كه مطالب موردعلاقه‌ام را در آن‌ها مي‌نوشتم و هميشه هم روي سخنم با خدا بود.
در واقع از همان بچگي نوشتن در خون من بوده است و اگر جسورانه نگفته باشم، بازي با كلمات را خوب مي‌دانم و از نوجواني در قالب انشا، گزارش، خاطره و داستان چيزهايي نوشته‌ام. در سال اول دبيرستان، دوران تحصيل من با جنگ تحميلي ايران و عراق هم‌زمان بود. معلم ادبيات‌مان از ما خواسته بود انشائي با موضوع جنگ بنويسم و من بدون اين‌كه مشاهده‌ مستقيمي از جنگ داشته باشم، موضوع باران را به داستاني درباره‌ي جنگ تبديل كردم و در نهايت انشا-داستانم را با سيل باران اشك به پايان رساندم. در مدتي كه انشا را مي‌خواندم كلاس در سكوت عجيبي فرورفته بود. حتي بعضي از بچه‌ها بي‌صدا گريه مي‌كردند. در آن زمان معمول نبود كه در درس انشا به بچه‌ها نمره بالا بدهند اما من از اين انشا نمره 18 گرفتم و اين موضوع يكي از دلايل تشويق من به نوشتن شد.

چه مدتي است كه براي نوجوانان مي‌نويسيد؟
نوشتن حرفه‌اي براي كودكان و نوجوانان را از 13-12 سال پيش شروع كردم. در كلاس‌هاي انجمن نويسندگان كودك و نوجوان حضور مي‌يافتم. استادان آن كارگا‌ه‌ها هم‌چون استاد «حسين بكايي» همان موقع من را تشويق كردند كه كارهايم را چاپ كنند و اعتقاد داشتند من از بهترين شاگردان‌شان هستم.

به نوجوانان علاقه‌مند به نويسندگي چه توصيه‌اي مي‌كنيد؟
فكر مي‌كنم هنر در خون همه هست اما بايد به كمك روش‌هايي آن را شكوفا كنند. به كودكان و نوجوانان علاقه‌مند به نويسندگي توصيه مي‌كنم خيلي كتاب بخوانند و تا مي‌توانند تمرين نوشتن كنند. من وقتي نوجوان بودم زياد مطالعه مي‌كردم و هميشه‌ حرف دلم را روي كاغذ مي‌نوشتم.

نخستين كساني كه داستان‌هاي شما را مي‌خوانند و درباره‌ي آن‌ها نظر مي‌دهند چه كساني است؟
معمولاً همكاران نويسنده‌ام در انجمن نويسندگان كودك و نوجوان، نخستين كساني هستند كه داستان‌هايم را مي‌خوانند و درباره آن‌ها نظر مي‌دهند. افشين فرزند 17 ساله‌ام هم يكي از كساني است كه داستان‌هاي من را مي‌خواند و درباره‌شان نظر مي‌دهد و از نظرات او استفاده مي‌كنم.

چه كتاب‌هايي را مطالعه مي‌كنيد؟
دوست دارم هر اثر زيبا و بامحتوايي را در هر سبك و قالبي بخوانم. فكر مي‌كنم كتاب‌هاي خوب نويسندگان ديگر درس‌هايي براي نويسندگاني مثل من هستند. مطالعه‌ي چنين كتاب‌هايي روح و فكر نويسنده را آموزش مي‌دهد و او را با قالب‌هاي مختلف نگارشي آشنا مي‌كند. سبك داستان‌هاي «آنتوان چخوف» و طنز تلخ نهفته در آثارش را خيلي دوست دارم. كتاب‌هاي خاص گروه سني نوجوان را نيز مي‌خوانم. دوست دارم كه با سبك كار نويسندگان ديگر آشنا شوم اما فقط به اين دليل نيست كه كتاب‌هاي نوجوانان را مي‌خوانم. از خواندن اين آثار لذت مي‌برم.

وقتي نوجوان بوديد، چه كتاب‌هايي مي‌خوانديد؟
من در نوجواني هر كتاب و مجله‌اي كه به دستم مي‌رسيد مي‌خواندم اما كتاب‌هاي كانون شوق بيش‌تري در من به ايجاد مي‌كرد. كتاب‌هاي «هانس كريستين آندرسن»، داستان‌هاي شهرزاد، كتاب «ماهي سياه كوچولو»، شاهنامه، آثار «ژان كريستوفر» و «ژول ورن» را مي‌خواندم. «كيهان بچه‌ها» خوراك هميشگي‌ من و تمام بچه‌هاي اهل مطالعه هم‌سن و سالم بود. در نوجواني‌ام جنگ ايران و عراق آغاز شد و ما نوجوانان آرزو مي‌كرديم زودتر بزرگ شويم و با توجه به فضاي حاكم بر كشور به مطالعه آثار نويسندگاني ‌چون «جلال آل احمد»، «صادق هدايت» و ... روي آورديم.

رابطه‌ي نوجوانان امروز با مطالعه را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
با وجود رشد سريع علم‌، نوجوانان بيش‌تر تمايل دارند از فناوري‌هاي جديد مثل اينترنت، بازي‌هاي رايانه‌اي و مانند آن استفاده كنند و از كتاب فاصله گرفته‌اند. بچه‌هاي اين دوره و زمانه ديگر حوصله‌ي خواندن  رمان‌هاي طولاني و كشدار را ندارند و به دنبال مطالب تلگرافي مي‌گردند. البته هنوز هم يك داستان و رمان خوب با وجود حجم بيش‌تر مطالب بچه‌ها را جذب مي‌كند.

چند كتاب موردعلاقه‌تان را به نوجوانان معرفي كنيد.
به بچه‌ها پيشنهاد مي‌كنم اين كتاب‌ها را حتماً بخوانند. «هستي» شاهكار «فرهاد حسن‌زاده»، آثار زيباي «هوشنگ مرادي كرماني» كه زندگي را بسيار ساده به تصوير مي‌كشند، كتاب‌هايي هستند كه بچه‌ها از خواندن‌شان لذت مي‌برند. مجموعه كتاب‌هاي آقاي گام نوشته‌ «اندي استنتون»، «گورستان» اثر «نيل گي‌من» و كتاب «دنياي سوفي» نوشته‌ي «يوستين گاردر» هم كتاب‌هاي ترجمه‌شده‌اي است كه خواندن‌شان را به بچه‌ها توصيه مي‌كنم. 

پنجمين جايزه‌ي گام اول، هشتم آبان برگزيدگان خود را در سنندج معرفي كرد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۳:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۱
    با تشکر از خانم خسروی ، بهترین کتابی بود که در حوزه نوجوان خواندم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها