دوشنبه ۹ آبان ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۹
خسروی: «صندوقچه‌ راز مادر» به حال و هوای نوجوانی من نزديك است

نويسنده تقدير شده پنجمين دوره جايزه «گام اول» مي‌گويد: شخصيت‌هاي «صندوقچه‌ راز مادر» به حال و هواي نوجواني‌ خود من نزديكند و دغدغه‌هاي بچه‌هاي دو – سه دهه پيش را دارند كه با تمام وجودشان جامعه و اوضاع محيط اطرافشان را درك كرده‌اند./

برگزيده‌ بخش داستان نوجوان پنجمين جايزه گام اول در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره هدف از نوشتن اين كتاب گفت: من با هدف برگزيده شدن كتابم را ننوشته‌ام، نوشته‌ام تا صفا و صميميت و عشق به همديگر را با وجود سياهي‌ها بگويم. هر يك از شخصيت‌هاي اين كتاب در عين حال كه به هم نزديكند، نماينده قشر و فرهنگ خاصي از جامعه‌اند. اين كتاب در واقع به نوعي نزديك به حال و هواي بچه‌هاي نوجواني‌هاي خود من است. دغدغه‌هاي بچه‌هاي دو – سه دهه پيش كه با تمام وجود جامعه و اوضاع محيط اطرافشان را درك كرده‌اند.

«صديقه خسروي» در ادامه افزود: دغدغه‌هاي بچه‌هاي آن زمان مختص به يك فرد خاص نبود و به همه مربوط مي‌شد. شخصيت‌هاي اين كتاب اگرچه گاهي دوگانگي دارند، اما براي كمك و سروسامان بخشيدن به اوضاع، به يكديگر كمك مي‌كنند. نسبت به مسائل اطراف‌شان مانند خانه، مدرسه و ساير قسمت‌هاي جامعه هوشيارند و نسبت به آن‌ها واكنش نشان مي‌دهند. براي ادامه زندگي و پويايي آن تلاش مي‌كنند. در كنار خانواده مي‌ايستند، دوشادوش آنان مي‌‌جنگند و براي آسيب‌ديدگان جنگ تسلي خاطرند.

اين نويسنده‌ نوقلم ويژگي منحصر به‌فرد اثرش را اين‌گونه تشريح كرد: داستان در اصل به نوعي قصه زندگي است و زندگي يعني تحول و دگرگوني. نگاه هنرمندانه به زندگي و درك عيني و نظم بخشيدن به آن نشانه ساختار محكم يك داستان است كه از مجموعه عناصر تشكيل‌دهنده آن شكل مي‌گيرد. اين ويژگي‌ها به گمانم تا حد امكان در داستان رعايت شده است. بنابراين داستان‌ها به خاطره كه آميخته به تخيل و واقعيت است، نزديك نيست چون خاطرات شخصي‌ِاند و نويسنده آن‌ها را براي خودش نگاه مي‌دارد.

او درباره نزديك بودن ساختار داستان‌ها به خاطره اظهار كرد: در عين حال من معتقدم كه اين اتفاق‌ها ممكن است براي هر يك از ما افتاده باشد، با يك نگاه به زندگي‌ آدم‌هاي دور و برمان مي‌توانيم با آنان همذات پنداري كنيم، خودمان را جايشان بگذاريم و اين هنر يك نويسنده است. اگرچه من با تمام وجودم فضاهاي داستان‌ها را حس كرده‌ام.

«خسروي» درباره‌ دليل انتخاب موضوع هاي پراكنده در داستان‌هاي اين مجموعه گفت: زندگي و هستي هم شامل موضوع هاي پراكنده و مختلفي اند و بر محور يك موضوع خاص نمي‌چرخند. در زندگي با عواملي مثل جامعه، مدرسه، جنگ، كار، فقر، اقتصاد و ... روبه‌روييم. بنابراين نمي‌شود حول يك محور خاص نوشت. البته اين كتاب هم يك مجموعه از داستان‌هاي به هم مرتبط نبوده است بلكه هر داستان به صورت مجزا عمل مي‌كند و روي يك شخصيت خاص نمي‌چرخد. شخصيت‌ها پويا هستند و هر يك گفتار و انديشه‌هاي منحصر به‌فرد و ديدگاه‌هاي خاص خودشان را دارند.

به نظر مي‌رسد برخي از داستان‌هاي «صندوقچه‌ي راز مادر» چون داستان‌هاي «انگار در مي‌زنند»، «نگاه»، «برفي» و «دست‌ از پادرازتر» نگاهي بزرگسالانه به دنياي نوجوانان دارند. «خسروي» بزرگ‌سالانه بودن نگاهش را در اين داستان‌ها رد كرد و درباره موضوع هاي طرح شده در آن‌ها توضيح داد: من با دو چشم باز و ديدن محيط اطرافم و با ساده كردن زبان، خواسته‌ام نگاه عاشقانه و پاك بچه‌ها را نسبت به مسائل مختلف عمق ببخشم و نشان بدهم چطور آن‌ها با چشم باز دلواپس زندگي انسان‌هاي دور و برشانند.

وي در ادامه افزود: در داستان «برفي» از بچه‌هايي حرف زده‌ام كه نگران انسان‌هاي بي‌ريا و برفي‌اند كه در حسرت آروزها آب مي‌شوند. دلواپس فاصله‌اي كه بين كوچك‌ترها و بزرگ‌ترها وجود دارد و به ويژه در اين زمانه پررنگ‌تر شده‌اند. نگران فاصله لطافت روح و بزرگ منشي نوجوان دو – سه دهه قبل با بچه‌هاي امروز بوده‌اند، فاصله‌اي كه گاه رنج آور شده‌اند.

او درباره داستان «انگار در مي‌زنند» اظهار كرد: در اين داستان، داستان نوجواناني را بازگو كرده‌ام كه نگران غايب‌هايي بوده‌اند كه حضور داشته‌اند. حضوري كه با پاكي و نور همراه است حتي اگر در چارچوب يك عكس قرار گرفته باشد اما اثر و بازتاب آن چنان قوي است كه انسان را بي‌قرار و كلافه مي‌كند و به ورطه انتظار مي‌كشاند.

«خسروي» نگاه غالب در داستان «دست از پا درازتر» را اين‌گونه توصيف كرد: در اين داستان از بچه‌هايي گفته‌ام كه خواسته يا ناخواسته در سايه اعتقاد و ايمان پاك‌شان به نوعي رنج زندگي را تحمل مي‌كنند. نگاه آدم‌هايي را به تصوير كشيده‌ام كه فقط بعد مادي زندگي را مي‌بينند، تازه به دوران رسيده‌ها و كساني كه به دنيا حرص و طمع دارند بدون اينكه ديگران را ببينند. از بچه‌هايي حرف زده‌ام كه با وجود كوچكي براي رسيدن به آرزوهاي خودشان و ديگران مردانه با زندگي مي‌جنگند و خم به ابرو نمي‌آورند و گذشت و ايثار را هم بلدند.

نويسنده‌ برگزيده جايزه گام اول معتقد است شخصيت‌هاي داستان هم مي‌توانند الگو باشند. او در اين‌باره اضافه كرد: شخصيت‌هاي داستان مي‌توانند به مخاطبان نشان بدهند كه شخصيت واقعي هر كس در زندگي حقيقي و در شرايط و موقعيت‌هاي سخت و طاقت‌فرسا نمايان مي‌شود. اين كتاب ادعاي عشق ورزيدن، دوستي و مهرباني به همديگر را دارد. از صلح، صفا، احترام و ايثار حرف مي‌زند و به عبارتي از دل برآمده كه بر دل بنشيند.

«خسروي» در پايان به ويژگي‌هاي ادبيات كودك و نوجوان اشاره كرد: نويسنده كتاب‌هاي كودك و نوجوان بايد با تمام احساسش با مخاطبان اين گروه سني حرف بزند. زبان مورد استفاده براي نگارش كتاب‌هاي مناسب بچه‌ها زباني ساده و روان دارد ولي بچه‌ها گاه حتي از بزرگ‌ترها هم بلندتر فكر مي‌كنند و دورانديش‌ترند.

پنجمين جايزه گام اول، هشتم آبان برگزيدگان خود را در سنندج معرفي كرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها