دوشنبه ۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۰
«لوئيس لوری»‌ و «فرهاد حسن‌زاده»

«غزل محمدي» نوجوان 13 ساله، يكي از شركت‌كنندگان در مسابقه‌ي داستان‌نويسي شازده كوچولو بود. او با داستان «درخت سيب» توانست عنوان شاهزاده‌ي سرزمين قصه‌ها را از آن خود كند. او تمرين داستان‌نويسي را از 8 سالگي و با كلاس‌هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آغاز كرده است.

ايبنا نوجوان: 8 تيرماه امسال و هم‌زمان با تولد «آنتوان دو سنت‌ اگزوپری» خالق شازده كوچولوي مشهور، مسوولان جايزه‌ي ادبي «چراغ مطالعه» فراخوان مسابقه‌اي را دادند كه تنها بچه‌هاي زير 15 سال مي‌توانستند در آن شركت كنند.

«غزل محمدي» 13 ساله، يكي از نوجواناني بود كه با ارسال 10 داستان در اين مسابقه شركت كرد و از اين ميان، داستان «درخت سيب»اش انتخاب و غزل به عنوان شاهزاده‌ي سرزمين قصه‌ها معرفي شد.

اين نويسنده‌ي نوجوان در گفت‌و‌گويي با ايبنا نوجوان درباره‌ي آغاز فعاليت داستان‌نويسي خود گفت: «9 ساله بودم كه در كلاس‌هاي ادبي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شركت كردم. در اين كلاس‌ها هر هفته درباره‌ي موضوعي خاص داستان مي‌نوشتيم و بهترين‌ها را به جشنواره‌هاي قصه‌نويسي مي‌فرستاديم. اسم نخستين داستانم هم «آقاي قاشق و خانم چنگال» بود

خبرنگار افتخاري نشريه‌ي «دوچرخه» نخستين موفقيتش را زماني مي‌داند كه داستانش در كتاب «آهنگ بهاران» منتشر شد: «آهنگ بهاران كتابي است كه داستان‌هاي برگزيده‌ي بچه‌هاي عضو كانون در آن منتشر مي‌شود. وقتي كلاس چهارم بودم يكي از داستان‌هايم با نام «كوچك‌ترين خادم هيئت» در اين كتاب چاپ شد كه نخستين موفقيت من است. البته بعد از آن هم داستان‌هاي «زرافه‌ي گردن دراز» و «حيف نان» را نوشتم كه آن‌ها هم در آهنگ بهاران منتشر شدند.»
محمدي به‌خاطر نوشتن داستان «كوچك‌ترين خادم هيئت» از سوي آموزش و پرورش هم تشويق شده است.

غزل محمدي مثل بيش‌تر نوجواناني كه دست به قلم دارند، به مطالعه علاقه دارد. او درباره‌ي كتاب‌ها و نويسنده‌هاي موردعلاقه اش گفت: «به‌نظرم كتاب‌هاي «پرنيان و پسرك» و «بخشنده» اثر «لوئيس لوري» خيلي تاثيرگذارند. لوري در هر كدام از كتاب‌هايش مفهومي را دنبال مي‌كند كه آدم را به فكر مي‌اندازد.
آثار «رولد دال» را هم خيلي دوست دارم، خصوصاً كتاب‌هاي «ماتيلدا» و «جادوگر».»

اما غزل بيش‌تر از همه‌ي اين‌ كتاب‌ها با شخصيت اصلي يكي از رمان‌هاي «فرهاد حسن‌زاده» به نام «هستي» همذات‌پنداري كرده است: «زندگي در كتاب‌ها معمولاً با واقعيت خيلي فرق مي‌كند اما زندگي «هستي» مثل زندگي همه بود و با بقيه فرقي نداشت. به همين دليل وقتي رمان «هستي» را مي‌خواندم احساس مي‌كردم جاي شخصيت اصلي آن هستم. البته با شخصيت كتاب «باران مرگ» هم خيلي احساس نزديكي مي‌كردم.»

باران مرگ، يك كتاب علمي تخيلي پيشگويانه است. قهرمان اصلي اين كتاب «يانا» دختري نوجوان است كه ناگهان با مصيبت بزرگ انفجار يك راكتور اتمي در نزديكي شهر محل اقامتش در آلمان روبه‌رو مي‌شود. 

با داستاني كه «باران مرگ» دارد و البته علاقه‌ي غزل به «هستي» مي‌توان نتيجه گرفت كه اين نويسنده‌ي نوجوان هم به داستان‌‌هاي واقع‌گرايانه علاقه دارد و هم به ديگر گونه‌هاي ادبي: «نمي‌توانم بگويم فقط به يك سبك علاقه دارم. نمي‌توان بين آن‌ها فرق گذاشت چون هر كدام لذت خاصي به من مي‌دهند

غير از داستان، شعر هم يكي از علاقه‌هاي غزل محمدي است: «عاشق شعر نو هستم و شعرهاي سهراب سپهري، فروغ فرخزاد و عمران صلاحي را خيلي دوست دارم. شعرهاي «حسن تولايي» و «عباس تَربُن» براي نوجوانان را هم مي‌خوانم.»
تئاتر و سينما هم از ديگر موضوعاتي است كه اين نوجوان هنرمند به آن علاقه دارد و اين روزها بخشي از وقت خود را در كلاس‌هاي تئاتر مي‌گذراند.

غزل از طريق مربي خود در كلاس‌ داستان‌نويسي از مسابقه‌ي داستان‌نويسي شازده كوچولو خبردار شد و با ارسال نزديك به 10 داستان در اين مسابقه شركت ‌كرد كه از ميان آن‌ها داستان «درخت سيب» او برگزيده ‌شد. 

غزل «درخت سيب» را بهترين داستاني مي‌داند كه نوشته است چون ايده‌ي جديدي دارد: «داستان درخت سيب دو سال پيش كه خواهرم زودتر از موعد به دنيا آمد به ذهنم رسيد. من فكر مي‌كردم صفي هست كه در آن بچه‌ها منتظرند تا نوبت‌شان شود و به اين دنيا بيايند و حتماً خواهر من از نوبتش جلو زده است

«خدا با صدای دلنشینی فرشته‌ها را صدا زد و با حالت نگران به آن‌ها گفت که حتما مواظب من باشند که فرار نکنم و نروم اول صف برای به دنیا آمدن و گرنه دوباره به بهشت برمی‌گردم...»

با اين‌كه اين نويسنده داستان درخت سيبش را دوست دارد اما باز هم فكر نمي‌كرده كه نفر اول اين مسابقه شود: «حتي وقتي اسمم جزء بيست و پنج نفر اول منتشر شد باز هم فكر نمي‌كردم نفر اول شوم. زماني هم كه خانم قيومي با من تماس گرفت و گفت به عنوان نفر اول انتخاب شدم از شوقم گريه كردم.»

جالب است بدانيد كه حال و هواي بيش‌تر داستان‌هاي اين خانم نوجوان طنز است. او آنقدر در نوشتن داستان‌هاي طنز مهارت دارد كه در مسابقه‌ي داستان‌نويسي طنز «تحفه‌ي طهرون» هم جزء برگزيدگان شود: «نمي‌دانم چرا هر داستاني را شروع مي‌كنم به سمت طنز مي‌رود. گاهي اين داستان‌ها خوب از آب درمي‌آيند و گاهي هم نه

ما اميدواريم از اين به بعد همه‌ي داستان‌هاي غزل محمدي خوب از آب در بيايند.
راستي! اگر شما هم مي‌خواهيد داستان «درخت سيب» را بخوانيد، مي‌توانيد فايل ضميمه‌ي همين خبر را باز كنيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها