سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۴
ابن‌سينا و فارابي فلسفه را دگرگون كردند

رضا داروي‌اردكاني در همايش «ابن‌سينا و فلاسفه مسلمان» گفت: دو مساله «وجود» و «ماهيت» تا پيش از فارابي و ابن‌سينا و در فسلفه يوناني مطرح نبود. آنان با طرح اين دو مساله، فلسفه را دگرگون كردند و فلسفه اسلامي را بنا نهادند.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، همايش دو روزه «ابن‌سينا و فيلسوفان اسلامي» صبح امروز (سه‌شنبه، 26 مهر) با سخنراني جمعي از استادان فلسفه آغاز شد. رضا داوري‌اردكاني، آيت‌الله سيدحسن مصطفوي و كريم مجتهدي، از جمله سخنرانان امروز صبح بودند. آيت‌الله سيدمحمد خامنه‌اي، رييس بنياد حكمت اسلامي صدرا نيز نخستين سخنران افتتاحيه بود. 

سخنراني داوري‌اردكاني به موضوع «مقام و نقش ابن‌سينا در تفكر عقلي» اختصاص داشت. او در ابتداي سخنانش، ابن‌سينا را آموزگار، مفخر و مظهر يك دوران تاريخي ذانست و گفت: كتابي با عنوان «فارابي، موسس فلسفه اسلامي» از من منتشر شده است كه در آن، فارابي را موسس فلسفه اسلامي معرفي كرده‌ام. شايد بتوان گفت كه به باور عده‌اي كه اين نظر را قبول نكرده‌اند، مقام ملاصدرا و ابن‌سينا بالاتر از فارابي است، اما من تاكيد مي‌كنم فارابي به لحاظ فلسفي بر ابن‌سينا مقدم است و مورد احترام اوست. در واقع، ابن‌سينا بسياري از مطالبي را كه فارابي به اجمال مطرح كرده بود، بسط داد.

رييس فرهنگستان علوم، «وجود» و «ماهيت» را مسايلي عنوان كرد كه پيش از فارابي و ابن‌سينا مطرح نبودند و توسط آنان وارد مسايل فلسفي شدند. وي تاكيد كرد: طرح اين دو مساله، جهت خاص و تازه‌اي به فلسفه بخشيد و آن را دگرگون كرد.

وي با اشاره به برداشت‌هاي نادرست از فلسفه ابن‌سينا درباره مساله وجود گفت: متاسفانه زبان، گرچه همه چيز است، اما دشوار‌ي‌هايي را نيز پديد مي‌آورد و معاني مختلف يك تعبير، منشا سوءتفاهم مي‌شود. در تفسير مغربي از ابن‌سينا، عروض را در وجه مفعولي در نظر گرفتند و تفسير كرده‌اند، در حالي كه در فلسفه ابن‌سينا وجود، عرض است.

داوري‌اردكاني ادامه داد: ابن‌رشد مدعي است كه فارابي و ابن‌سينا، وجود را عرض مي‌دانستند، اما اين اشتباه او تنها منشا لفظي ندارد. ابن‌رشد معتقد بود كه نبايد از ارسطو عدول كرد. بنابراين، فردي كه چنين باوري داشته باشد، به يقين چنين تفسيري نيز از «وجود» ابن‌سينا خواهد داشت. اگر او مفهوم «وجود» در فلسفه ابن‌سينا را به درستي مي‌پذيرفت، خداي فلسفه، تنها خداي ارسطو باقي نمي‌ماند. 

وي افزود: در يكي از كتاب‌هايم، نگاه ايدئولوژيك به گذشته را نقد كرده‌ام. افرادي در مغرب، از ابن‌رشد يك ايدئولوژي ساختند كه قهرا ضد ابن‌سينايي است.

به گفته اين استاد فلسفه، مطلب وجود و ماهيت در فلسفه جديد، با غلبه اصالت وجود، به سايه رفت و برخي نكات آن همچنان مبهم ماندند. استادان فلسفه ما بايد بحث وجود و ماهيت را روشن كنند. به يقين، امثال «اتين ژيلسون» نمي‌توانند اين ابهامات را بر ما آشكار كنند. با روشن شدن اين ابهامات، بسياري از سوءتفاهم‌هايي كه ابن‌رشد در فلسفه اسلامي ايجاد كرد و تاكنون ادامه دارند، حل مي‌شوند.

وي با بيان اين كه دو بحث «وجود و ماهيت» در يونان مطرح نبوده‌اند، گفت: طرح اين دو موضوع، اهميتي اساسي براي فلسفه اسلامي دارند. اين دو بحث، سليقه يا نظر نيستند، حتي مساله نيز نيستند، بلكه اصولي‌اند كه فلسفه اسلامي بر آنها بنا شده‌اند.

داوري‌اردكاني در پايان يادآور شد: چگونگي رسيدن اين دو بحث به اصالت وجود ملاصدرا، همان بسط فلسفه اسلامي است كه بايد از سوي فلاسفه ما بررسي شود.

اسلام، تنها عقل را معتبر مي‌شمارد

آيت‌الله مصطفوي، استاد فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، ديگر سخنران اين همايش بود. وي در ابتداي سخنانش درباره درست بودن تعبير «فلسفه اسلامي» گفت: عده‌اي بر اين باورند كه اين تعبير صحيح نيست و تنها بايد به تعبير «فيلسوفان اسلامي» قناعت كرد.

وي افزود: فلسفه اسلامي به اين معناست كه با هدف اسلامي طرح‌ريزي شده است. هدف اسلام، هدايت مردم به توحيد مطلق است. اسلام، مردم را از جهان آخرت آگاه مي‌كند تا تمام قواي خود را صرف اين دنيا نكنند. فلاسفه‌اي كه در مهد اسلام تربيت شده‌اند، خدايي را اثبات مي‌كنند كه خداي احد و واحد است و هيچ گونه كثرت و تجزيه‌اي در آن وجود ندارد. خداي فلاسفه مسلمان، عالم به همه چيز است، در حالي كه خداي ارسطو، چنين نيست. به دليل اشتراك هدف ميان اسلام و فلسفه اسلامي، اشكالي به تعبير «فلسفه اسلامي» وارد نيست.

آيت‌الله مصطفوي در ادامه به موضوع ديگري درباره فلاسفه اسلامي اشاره كرد و گفت: عده‌اي به دليل وارد شدن فيلسوفان اسلامي به مسايل اعتقادي، آنان را متكلم مي‌دانند. اين يك تهمت است كه از سوي برخي معاصران مطرح مي‌شود. به نظر مي‌رسد آنان به جهت و عنوان بحث فلاسفه و متكلمان و تفاوت آنها توجه نكرده‌اند.

وي افزود: متكلمان در چارچوب دين، درباره مسايل اعتقادي بحث مي‌كنند، اما جهت بحث فلاسفه در قالب عقلانيت مي‌گنجد. فيلسوفان اسلامي در بحث درباره عقايد اسلامي، مبحثي عقلاني درباره مساله‌اي واقعي را طرح مي‌كنند. خدايي كه فيلسوف با عقل اثبات مي‌كند، با خداي متكلم فرق دارد. خداي فيلسوف در تمام زندگي‌اش حضور دارد و جنبه تعبدي ندارد.

اين استاد فلسفه، به اشراقي بودن برخي فلاسفه اسلامي اشاره كرد و درباره آنها گفت: شهود به گفت‌وگو درنمي‌آيد و تنها براي فردي كه آن را تجربه كرده، مفيد است و او نمي‌تواند شهودش را به سايرين منتقل كند، زيرا شهود، زبان گفت‌وگو نيست.

وي عقل را زبان گفت‌وگو دانست و گفت: ابن‌سينا تنها فيلسوف عقل‌گراست. شيخ‌الرييس درباره عرفان نيز از جنبه عقلي سخن مي‌گويد و بيان مي‌دارد كه عقل، هنگامي كه بسيار لطيف مي‌شود، به حدس قدسي تغيير مي‌يابد. عقل‌گرايي ابن‌سينا تنها از يونانيان وام گرفته نشده است، بلكه ايرانيان پيش از اسلام نيز ميراث بزرگ عقلي را از خود بر جاي گذاشته بودند. افلاطون در حمله اسكندر به ايران همراه او بود و با بخشي از اين ميراث آشنا شد. 

 آيت‌الله مصطفوي با خيالي خواندن عرفان، بر اهميت عقل تاكيد كرد و گفت: اسلام، تنها عقل را معتبر مي‌شمارد و اين امر از واژه‌هاي متعدد «يتفكرون» و «يعقلون» مشخص است. شيخ‌الرييس فيلسوف عقلاني محض است و اين امر حتي در كتاب‌هاي «اسرار الآيات» و «نمط العارفين» نيز به خوبي مشهود است. در «اشارات» نيز او لحظه‌اي از عقل منحرف نمي‌شود.

وي در پايان سخنانش به بخشي از توصيه‌ها و وصيت‌نامه ابن‌سينا اشاره كرد و گفت: او معتقد است روشنفكري به معناي جدا كردن خود از عامه و داشتن عقايدي غير از عقايد آنان نيست. اگر برهان قاطعي درباره يك موضوع نداري، هرگز آن را انكار نكن، بلكه آن را ممكن بدان.

فرار از يادگيري، فرار از انسانيت است

كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران، ديگر سخنران همايش در نوبت صبح بود. او كه درباره «ابن‌سينا و تحولات تفكر در جهان غرب» سخن مي‌گفت، به احصاي صد و بيست نسخه از كتاب‌هاي ابن‌سينا در كتابخانه‌هاي غربي توسط كتابشناسان غربي اشاره كرد و گفت: تعداد اين كتاب‌ها در كتابخانه‌هاي غربي بيش از اين‌هاست، زيرا نقل‌قول‌هاي فراواني در كتاب‌هاي ديگر فلاسفه از وي وجود دارند.
وي افزود: يك ذخيره فكري توسط ابن‌سينا در غرب پيدا شد كه در قرن دوزادهم متوقف نماند و پس از آن نيز ادامه يافت. در قرن سيزدهم كه دوران آغاز كار دانشگاه‌ها در اروپاست، ابن‌سينا بار ديگر در غرب مطرح شد. توماس آكوئيني يكي از متاثران ابن سيناست، اما اين توجه و تاثر در فلاسفه پيش از وي نيز ديده مي‌شود. «آلبرت كبير» استاد آكوئيني، يك آلماني‌الاصل بود كه در نوشته‌هايش به صراحت تاكيد مي‌كند كه «برويد ابن سينا بخوانيد.»

مجتهدي ادامه داد: از نيمه دوم قرن پانزدهم، تاثير ابن‌سينا در دانشگاه‌هاي غربي بار ديگر پررنگ مي‌شود. در ايتالياي آن دوران در دو دانشگاه «فلورانس» و «پادو» تقابل فلاسفه مسلمان، ابن‌رشد و ابن‌سينا را مي‌بينيم. پادو به ابن‌رشد و فلورانس به ابن‌سينا گرايش داشت. دانشگاه فلورانس، نه مشايي بود و نه اشراقي، اما خود را ابن‌سينايي معرفي مي‌كرد.

مجتهدي در پايان سخنانش گفت: وظيفه همه ما، يادگيري است و هر كه از آن فرار كند، از انسانيت فرار كرده است. آنچه ما را انسان مي‌كند، دغدغه يادگيري است. جوانان ما در محيط زيستي و فرهنگي سالم و با نيروي يادگيري بايد به آينده قدم بگذارند. 

همايش «ابن‌سينا و فيلسوفان اسلامي» فردا (چهارنشبه، 26 مهر) ادامه مي‌يابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط