دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۰
محكي براي قوت ادعاي «خلوص»

كتاب «روياي خلوص (بازخواني مكتب تفكيك)» به قلم دكتر سيدحسن اسلامي از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد. اثر حاضر به بررسي ادعاي مدافعان مكتب تفكيك پرداخته و كوشيده است ناكارآمدي آن را در نظر و عمل نشان دهد و قوت ادعاي «خلوص» را محك بزند.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نام مكتب تفكيك، پرسش‌هاي فراواني را در ذهن ما برمي‌انگيزد؛ پرسش‌هايي نظير «مكتب تفكيك چيست؟ آموزه‌هاي اصلي آن كدام است؟ در برابر ديگر جريان‌هاي فكري چه موضعي اتخاذ كرده است؟ چگونه از آموزه‌هاي خود دفاع مي‌كند؟ چگونه به نقد فلسفي مي‌پردازد؟ آيا نقدهاي اين مكتب، موجه است؟ آيا شرايطي را براي نقد خود فراهم ساخته است؟ آيا خود، تاب ايستادگي در برابر نقد ديگران را دارد؟ آيا تاكنون نقادي شده است؟ آيا به نقد مخالفان خود پاسخي داده است؟ آيا اين پاسخ قانع كننده است؟ اين مكتب چه قرائتي از دين دارد و در برابر قرائت‌هاي ديگر چه موضعي مي‌گيرد؟ نتايج سياسي ـ‌ اجتماعي تفكر تفكيكي چيست؟ آيا مكتب تفكيك مخالف فلسفه و عرفان است؟ دليل اين مخالفت چيست؟ آيا تفسير عقلاني دين را مي‌پذيرد؟ اگر نمي‌پذيرد، آيا خود بديلي براي عقل ارايه كرده است؟ آيا آرمان اين مكتب پذيرفتني است؟» 

اين كتاب مي‌كوشد به برخي از اين پرسش‌ها پاسخ گويد و بستري براي بحثي روشن درباره اين مكتب فراهم آورد.

پيشينه و اصول مكتب تفكيك
سه منبع شناخت حقيقت وجود دارند، يا دست‌كم ادعا مي‌شود كه وجود دارند؛ وحي، عقل و شهود باطني يا كشف. در طول تاريخ درباره امكان و حجيت اين سه منبع بحث‌هاي فراواني شده است.

 برخي افراد منكر سه منبع بوده‌اند و آنها را به يك يا دو منبع فروكاسته‌اند. برخي ديگر نيز با قبول اصالت اين سه منبع درباره نسبت آنها با يكديگر سخن گفته‌اند. عده‌اي از متفكران بر آن بوده‌اند كه اين سه منبع در كنار يكديگر و مكمل هم‌اند و مي‌توان آنها را بر يكديگر منطبق ساخت. از اين افراد مي‌توان ابن‌سينا، شيخ اشراق، ملاصدرا و ابن‌رشد را نام برد.

همچنين ديگراني معتقد به جدايي اين سه منبع بوده و مدعي شده‌اند كه اين سه منبع از يكديگر جدايند و يا بايد جدا باشند و استفاده از هر يك از منابع به جاي ديگري نادرست و موجب گمراهي در رسيدن به حقيقت است. جريان ظاهرگرايي در اسلام و نهضتي كه غزالي بر ضد فلسفه و كلام به راه انداخت، نمونه‌هايي از اين نگرش به شمار مي‌روند. اين نگرش اغلب به تعطيلي يكي از منابع و كنار گذاشتن آن به نفع ديگري انجاميده است.

در اين كتاب سخن بر سر اصالت اين سه منبع نيست. اصالت، حقانيت و حقيقت‌زايي هر سه مسلم فرض شده، بلكه در اين نوشته، سخن بر سر اين است كه آيا مي‌توان نظرا و عملا اين سه را مجزا از يكديگر ديد، يا نه، آيا بدون ‌كمك عقل مي‌توان از فهم وحياني سخن گفت يا خير و آيا مي‌توان با تعطيل عقل از وحي سخن گفت و آن يك را فداي اين يك ساخت يا خير؟
 
برخي افراد به اين‌گونه پرسش‌ها پاسخ مثبت داده‌اند و برآنند كه وحي را مي‌توان بي‌دستيازي به عقل، دريافت كرد و اساسا عقل را نبايد در اين خطه وارد كرد. اين افراد در طول تاريخ به شكل‌هاي گوناگوني پديدار شده و نظرات خود را مطرح ساخته‌اند. تازه‌ترين روايت اين ديدگاه، امروز در كشورمان با عنوان مكتب تفكيك شناخته شده است. روايت استاد حكيمي از اين مكتب، با پيش كشيدن «عقل خود بنياد ديني» اين دوگانگي و تمايز را پررنگ‌تر مي‌سازد.

پيشينه
مكتب تفكيك، يكي از جريان‌هاي فكري ـ ديني چند دهه اخير است كه از خطه خراسان برخاسته است. اين جريان از سوي مخالفانش نوعي اخباري‌گري جديد و رويكردي ضد عقلي يا ضد فلسفي شمرده مي‌شود، در حالي كه هواخواهان اين مكتب نه تنها اين اتهام را از خود رد مي‌كنند، بلكه بر آنند كه با اين نگرش هم به فلسفه خدمت مي‌كنند و هم به دين و با تعيين محدوده هر يك، سهم آنها را ادا مي‌كنند.

بنيان‌گذاران
اين مكتب ريشه در آموزه‌هاي پاره‌اي از عالمان ديني سده اخير دارد. استاد محمدرضا حكيمي از سه ركن عمده اين مكتب ياد مي‌كند كه عبارت‌اند از: سيدموسي زرآبادي قزويني (1294ـ1353 قمري)، ميرزا مهدي غروي اصفهاني (1303 ـ 1365 قمري) و شيخ مجتبي قزويني (1318ـ 1386 قمري).

اين نوشته بر دو محور متمركز است. يك؛ نقد معرفت‌شناختي روايتي از مكتب تفكيك و ديگر، نقد اخلاقي آن. نويسنده اين اثر در پي آن است كه روشن‌سازد آيا مي‌توان باورهاي اصلي اين مكتب را موجه ساخت و ديگر آن كه آيا اصول اخلاقي در تبيين اين مكتب، دفاع از آن و نقد مخالفان رعايت شده است يا خير. از اين‌رو، اين نوشته صبغه معرفتي ـ‌ اخلاقي دارد. به همين سبب اين كتاب در دو بخش فراهم آمده است. بخش نخست، مكتب تفكيك را از منظر معرفتي مي‌كاود و بخش دوم بررسي اين مكتب است از منظر اخلاقي بررسي مي‌كند. 

اگر ديدگاه «ليندا زاگزبسكي» –فيلسوف دين و معرفت‌شناس معاصر- را بپذيريم كه معرفت‌شناسي را نيز به اخلاق باور ارجاع مي‌دهد، در اين صورت اين نوشته يكسره اخلاقي خواهد بود و از اين منظر به نقد مكتب تفكيك مي‌پردازد كه آيا اخلاقا دعاوي اين مكتب دفاع‌پذير است، يا خير. از اينجاست كه از مخاطرات اين تحقيق آگاه مي‌شويم.

دامنه
مقصود از «مكتب تفكيك» در اين نوشته، به طور مشخص، روايت و تقريري است كه استاد محمدرضا حكيمي از اين انديشه ارايه كرده است؛ چرا كه از مكتب معارفي خراسان تحريرهاي ديگري چه بسا ارايه شده باشد كه خارج از حوزه اين تحقيق‌اند. اين روايت از مكتب تفكيك به مسائل متنوعي پرداخته است؛ از نقد فلاسفه و عارفان تا لزوم رجوع به متون اصيل ديني. در اين كتاب به جاي بحث از دعاوي گوناگون اين مكتب، تنها مدعاي تفكيك جريان‌هاي معرفتي مورد بررسي قرار گرفته و از ورود به مسائل ديگر خودداري شده است.

كتاب حاضر در دو بخش و هفت فصل سامان يافته است. «مكتب تفكيك؛ گزارش و بررسي» و «نقد اخلاقي مكتب تفكيك»، عناوين بخش‌هاي اين اثرند.

در انتهاي اين كتاب، نمايه‌اي از آيات، روايات، اعلام، اصطلاحات و موضوعات و اشعار نيز درج شده است.

چاپ دوم كتاب «روياي خلوص (بازخواني مكتب تفكيك)» با شمارگان 800 نسخه، 368 صفحه و بهاي 53000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط