
كتاب «عقلانيت جعفري» نوشته محمدرضا حكيمي، از سوي انتشارات «دليل ما» منتشر و روانه بازار نشر شد. در اين اثر، چند مقاله درباره «مكتب تفكيك» گردآوري شدهاند و در خلال آن، به هدف مكتب تفكيك نيز اشاره شده است.-
«اين چگونگي (تسامح در طلب معارف و شناختها) به زيان خود انسان است؛ زيرا معارف و اعتقادات و شناختهاي انسان، سازنده شخصيت ابدي و شاكله ماندگار آدمي است. بنابراين، نبايد اين شالوده بنيادين (اعتقادات)، نادرست، ظني، التقاطي، ناسره، و نامطمئن باشد (و از اسلام و غيراسلام، و از معصوم و غيرمعصوم گرفته شده باشد)؛ بدينگونه مينگريم كه نبايد معارف اعتقادي را دستكم گرفت و از هركس و هر جا پذيرفت و از غير قرآن و معصوم طلب كرد.»
علامه حكيمي با عنوان كردن اين مطلب، در ادامه ميافزايد: «تسامح در طلب معارف و شناختهاي بنيادين، و سهلانگاري در منابع فراگيري آنها، يا تقليد از بزرگان و استادان در اين عرصه، يا مرعوب گشتن در برابر متفكران، به جز حكم صريح عقل، بنابر آيات و روايات نيز، محكوم و مردود است. قرآن كريم، دعويآوردن "حكمت" كرده، و حكمت را در خويش منحصر دانسته است و بر بشريت براي نزول اين حكمت منت نهاده است.
همچنين قرآن كريم، معلم اين حكمت و آموزگار آن را معرفي كرده، كه پيامبر اكرم(ص) است؛ و پيامبر(ص)، اوصياي خويش را به عنوان جانشينان خود، در تعليم كتاب و حكمت ـبا تاكيد و تكرارـ معرفي فرموده است و به صراحت يادآور شده، كه قرآن و ائمه اهلبيت(عليهمالسلام)، هرگز از هم جدا نميشوند و طلب معارف و حقايق قرآن، از غير ائمه معصومين(عليهمالسلام) گمراهي و ضلالت است.»
محمدرضا حكيمي در بخشي از مقدمه اين اثر، با توجه به مستندهاي اسلامي درباره طلب معارف و حقايق قرآن از پيامبر(ص) و اهلبيت آن بزرگوار(عليهمالسلام) مينويسد: «و ما با اين استنادهاي مسلم در اسلام و در منابع مهم و معتبر اسلامي ـاز عالمان اهل سنت و عالمان شيعهـ بفرياد ميگوييم: طلب معارف حقه و حكمت حقيقي و راستين، و اخذ اصول معرفت و تربيت، از غيرقرآن كريم و پيامبر اكرم(ص) و الوهيين معصوم(عليهمالسلام) (ـبا درك عقلاني و به صورتي مستند، و غيرالتقاطي و غيرتاويلي...)، ضلالت محض و جهالت صرف است.
امام محمدباقر(ع) ميفرمايند: "شرا و غربا، فلا تجدان علما صحيحا، إلا شيئا خرج من عندنا اهلالبيت؛ شرق و غرب عالم را زير پا بگذاريد، هيچ جا علم صحيحي (و دانش درستي، در معرفت و تربيت...) نخواهيد يافت، مگر آنچه از نزد ما اهلبيت رسيده باشد".
پس به نص سخن معصوم(ع)، ميبينيد كه در پيافكار يوناني و هندي و گنوسي و رنسانسي و ... رفتن، در طلب علم صحيح و معرفت حقه و تربيت رشدآميز، آب در هاون كوبيدن، و خود را خسته كردن، و به هيچ جا ـبه نص سخن معصوم(ع)ـ نرسيدن است. و به مفاهيمي كه ما را به حقيقت نميرساند (ـ ابنسينا)، و افكاري كه مخلوط با اوهام و اختلاف هميشگي است (ـ خواجه نصير طوسي)، دل خوش كردن است.
بنابراين، با توجه به سخن معلم حقايق و بصائر، حضرت امام محمدباقر(ع)، و تامل در آن سخن (و امثال آن از قرآن كريم و پيامبر اكرم"ص" و ائمه معصومين"عليهمالسلام")، و اعتقاد راستين و علمي داشتن به آن سخن، و درك عقلي آن ـو با عقلانيت باقري و جعفري، و با سربلندي علمي، و اجتهاد عقليـ ميگوييم: (تشريق) و (تغريب) (دست دراز كردن به سوي متفكران شرقي و غربي ـاز قديم و جديدـ براي اخذ اصول معرفت و تربيت از آنان...)، خروج از حوزه عقلانيت جامع است، و به طبع، مستلزم انحراف و ضلال است... چنانكه ميبينيم آموزگار بزرگ حقايق، حضرت امام جعفر صادق(ع) ميفرمايند: "كساني كه فكر ميكنند شيعه و پيرو ما هستند، و دنبالهرو ديگرانند، دروغ ميگويند، شيعه نيستند."
و خاور انوار معارف ارتضا، امام ابوالحسن عليبن موسيالرضا(ع) ميفرمايند: «از كتاب خدا نگذريد و از بيرون از قرآن (فلسفهها، عرفانها، و نحلههاي فكري ديگر...)، طلب هدايت (مباني معرفت و تربيت) نكنيد، كه گمراه ميشويد!!". اكنون ميبينيم كه خواندن فلسفه را ـدرباره اكثر كسانـ مايه انحراف دانستن درست است، و مطابق سخن معصوم(ع) است.»
حكيمي در بخش ديگري از مقدمه كتاب، از مراجعه نكردن علما به آيات رباني و روايات نوراني گله كرده و مينويسد: «و من به سختي در شگفتم كه چگونه به اين همه آيات قرآني و روايات معتبر ـكه مسالهاي به اين مهمي را مطرح كردهاندـ رجوع نميكنند؟ يا ـمعاذاللهـ بها نميدهند، و در آنها تامل سرنوشتساز روا نميدارند!! اين است كه ميگوييم، "تفكيك" ... و بر آن اصرار ميورزيم، زيرا در صورت تفكيك مشربها، هر مسلمان فاضل خردمند، نخست به سوي منابع اصلي شناخت اسلامي ميرود، يعني: قرآن كريم و احاديث معتبر، و با عقل خودبنياد وحياني، به ذهن خود، شاكلهاي اصيل و مطمئن ميدهد... سپس در صورت داشتن صلاحيت، و در نزد استادان واجد صلاحيت (كه تقليدآموز نيستند...)، مطالب وارداتي در اسلام را، كه به دست متفكران اسلامي تحرير يافته است، ملاحظه ميكند، به صورت اجتهادي و انتقادي، نه تقليدي و انتقالي... وگرنه همان است كه شيخ اعظم انصاري فرموده است: "موجب هلاكت دايم و عذاب خالد است".
اينكه ميگوييم نميتوان در اينباره، اهل مسامحه و آسانگيري بود و نميشود مقلدمآبي و تسامحگرايي كرد، براي اين است كه ما (به جز مباحث هميشه اختلافي، و برخي ابطال شده، در فلسفههاي قديم و جديد، و شرق و غرب...)، به اظهار نظرهايي از سوي بزرگان دين و فلسفه برميخوريم، كه نميشود كسي خود را اهل چيزي و معرفتي و مايهاي بداند، و نسبت به آن نظرها بيتفاوت باشد. تسامح در اين موارد، دليلي بزرگ است كه تسامحگران و آسانگيران و تقليدپذيران و اجتهادگريزان، در مسائل شناختي نابالغند، و در اينبارهها به بلوغ عقلي و استقلالشناختي نرسيدهاند... تسامحگر هر كه گو باش!»
چاپ نخست كتاب «عقلانيت جعفري» با شمارگان 3000 نسخه، 334 صفحه و بهاي 50000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما