جنگ چهرهي شهر و حتي چهرهي آدمها را تغيير ميدهد. جنگ براي كابل، ويراني و براي «پروانه» ظاهري پسرانه به سوغات آورده است. دختر نوجواني كه تا پيش از جنگ بزرگترين نگرانياش تكاليف مدرسه بود، حالا مجبور است لباسهاي پسرانه بپوشد و شكم مادر و خواهرهايش را سير كند.
تا پيش از آغاز جنگ داخلي افغانستان، زندگي «پروانه» قهرمان اصلي داستان، مثل همهي دختربچهها بوده است؛ اما وقتي طالبان سر ميرسند و جنگ آغاز ميشود، همه چيز تغيير ميكند. مدرسهها تعطيل ميشود. درس خواندن دختران ممنوع ميشود. هيچ زني حق ندارد بدون پوششي كه سرتاپايش را ميپوشاند و بدون همراهي مردي از خانه بيرون بياد.
پدر به دست نيروهاي طالبان دستگير ميشود و چشم اميد بقيهي اعضاي خانواده به «پروانه» است. «پروانه» موهايش را مثل پسربچهها كوتاه ميكند. لباسهاي برادرش را كه در بمباران كشته شده ميپوشد و كار ميكند تا بتواند شكم مادر و خواهرهايش را سير كند. روزهاي نخست رفتن به بازار براي «پروانه» يك سرگرمي محسوب ميشود؛ اما كمكم بازار و ديدن هر روزهي دردهاي مردم برايش خستهكننده ميشود:
پروانه خسته شده بود. دلش ميخواست در كلاس درس بنشيند؛ حتي اگر از جغرافي حوصلهاش سر برود. دلش ميخواست با دوستانش باشد، با آنها دربارهي بازي يا تكاليفي حرف بزند كه بايد در خانه انجام ميدادند. نميخواست از مرگ، خون و درد چيزي بشنود.
ديگر بازار برايش جذابيتي نداشت. ديگر حرف زدن مردي با الاغي كلهشق باعث خندهاش نميشد. ديگر علاقهمند به شنيدن حرفهاي افرادي نبود كه از كنارشان ميگذشت. به هر طرف كه نگاه ميكرد، افرادي بيمار، عصبي و خشمگين را ميديد. زنهايي را ميديد كه بوركا پوشيده روي زمين خالي نشسته بودند و گدايي ميكردند و در همان حال، نوزادشان توي بغلشان خواب بود.
«نانآور» نوشتهي «دبورا اليس» با ترجمهي «شهلا انتظاريان» منتشر شده است. واحد كودكان و نوجوانان انتشارات قدياني(كتابهاي بنفشه) اين كتاب را با شمارگان 1100 نسخه و قيمت 5 هزار تومان در نيمهي نخست سال 90 روانهي بازار كتاب كرده است.
نظر شما