انتشارات «پيدايش» مجموعه كتابهايي را با عنوان «تازههايي از ادبيات كهن براي نوجوانان» منتشر ميكند. «قصهي شيرين هفت پيكر» نيز يكي از اين كتابهاست كه بهتازگي به بازار كتاب آمده است.
نظامي داستان هفتپيكر را در سال 593 آغاز كرد كه آن را «هفت گنبد»، «هفت اقليم» و «بهرامنامه» نيز ناميدهاند. نظامي در اين داستان، بهرام گور و قصهها و افسانههايي را كه در وصف او در بهرامنامه (ابن مقفّع) آمده، دستمايهي سرايش چهارمين اثر خود قرار ميدهد و با تخيل سرشار خود آن را قصهاي خواندني ميسازد.
«حكيم، دوات برگرفت، قلم در جوهر برد و بنوشت:
گشنسب، موبدان موبد از خواب كه برخاست، سراسيمه خود را به كاخ يزدگرد رساند. شاه آماده ميشد كه به شكار برود. از بيگاه آمدن بزرگ موبدان در شگفت شد و گفت: «چه شد كه بزرگ موبدان بيهنگام به ديدار ما آمده است؟!»
بزرگ موبدان گفت: «خوابي ديدم كه سخت نگرانم كرده است!»
ـ خوابت را بگوي.
ـ خواب ديدم، زبانم لال! زبانم لال!
ـ بگو. بگو. بيپروا و بيكم و كاست خوابت را بازگوي.
ـ خواب ديدم، شاه، بر مرده بهرام ميگريد! سخت نگرانم.
ـ نگران چه چيزي؟
ـ هيچ يك از فرزندانتان تاكنون زنده نماندهاند، عمرتان دراز. اگر اين يكي هم از دست برود، تاج پادشاهي ايران را بر سر كه بگذاريم كه شايستهي آن باشد؟ اگر عمر بهرام نپايد، تاج دودمان ساساني بر زمين ميماند و چه بسا اين دودمان برافتد!
شاه بر آشفت و فرمان داد: «خوابگزار بيايد، ببينيم رأي و نظر او چيست تا براي اين مشكل تدابيري بينديشيم.»
خوابگزار فراخوانده شد و او بيدرنگ، در رسيد و پيشاني به خاك بسود و بعد از آنكه ماجراي خواب را شنيد، گفت: «بهرام بايد بيرون از ايران، نزد يكي از فرمانروايان وفادار و دوست پرورش يابد و بزرگ شود، تا وقت پادشاهي او در رسد زيرا اينجا فتنههاي بسيار او را تهديد ميكنند و بيم خطر ميرود.»
موبدان موبد، رأي خوابگزار را درست و خردمندانه خواند و گفت: «شاه را فرزندي جز بهرام نيست، بايد چارهاي در انداخت.»
شاه كه آرام و قرار از كف داده بود، پرسيد: «چه بايد كرد؟»
موبدان موبد گفت: «حِيره! حيره بهتر از هرجاست. نُعمان، فرمانرواي حيره بيش از ديگر دستنشاندگان، به شاه وفادار است. از ديگر سو، مانويان، در حيره جايگاهي نيافتهاند و خطر بدخواهان نيز او را تهديد نميكند. از سوي ديگر سپردن بهرام به نعمان، پيوند ما را با دولت حيره و عربهاي اين سرزمين، استوارتر خواهد كرد.»
شاه، پيكي چابك و سبكبال را برخواند. چند اسب بادپا از آخورگاه شاهي، در اختيارش گذاشت، با نامهاي به امضاي خود، كه در آن به نعمان گفته بود: «آب اگر در دست داري، زمين بگذار و به نزد ما بشتاب!»
آنچه خوانديم بخش نخست از كتاب «هفتپيكر» نوشتهي عباس جهانگيريان است كه بهتازگي از سوي انتشارات پيدايش در 148 صفحه و بهاي 3500 تومان روانهي بازار كتاب شده است.
اين كتاب توسط محسن هجري ويراستاري شده و حسامالدين طباطبايي تصويرگري آن را بر عهده داشته است.
نظر شما