داستان «ميهماني خداحافظي» از نگاه راوي اول شخص روايت و به زباني ساده و روزمره نوشته شده است.
نويسنده در اين كتاب، مناسبات انساني را در روابط و واكنشهاي ميان شخصيتهاي داستان درباره موضوع مهاجرت و تاثير آن مد نظر داشته است.
اعتماد درباره اين كتاب گفت: شايد تا به حال اغلب به مسايل و موقعيت انسانهايي كه مهاجرت ميكنند، نگاه شده است، ولي بخشي از محور اين كتاب به انسانهايي كه دوستان يا خويشاوندانشان مهاجرت ميكنند، اختصاص يافته است.
بخشی از اين كتاب اینگونه نوشته شده است: «درست يادم نيست كه چند وقت بعد از رفتنم بود كه كشف كردم غريبي ميكنم. شايد اولين باري كه سعي كردم در مورد احساسم با دنيز صحبت كنم، بود. شايد آن روز كه انگشترم را از جيبم درآوردم و بعد از ماهها دستم را كشيدم روي ستارهها و منتظر ماندم گرمايي كه آرزو داشتم در دستم ظاهر شود و صداي جيرنگ خوردن دو انگشتر به هم را بشنوم، كشف كردم كه دلم براي شنيدن صداهاي آشنا تنگ شده. دلم براي ولو شدن روي كاناپه خانه پدريام تنگ شده. براي فارسي حرف زدن..»
«ميهماني خداحافظي»، در شمارگان هزار و 100 نسخه از سوي انتشارات «هيلا و ققنوس» منتشر شده است. اين كتاب 124 صفحه و قيمت آن سههزار تومان است.
اعتماد، فارغالتحصيل كارشناسي ارشد معماري از دانشگاه شهيد بهشتي است. پیشتر به قلم وی داستانهاي كوتاهي در نشريات به چاپ رسیده است.
نظر شما