سه‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۱
گلشيري با «خون‌آشام» به شهر كتاب رفت

نشست نقد و بررسي مجموعه «خون‌آشام» با حضور «سيامك گلشيري» نويسنده اين مجموعه، مخاطبان و برخي منتقدان آثار او در شهر كتاب مركزي برگزار شد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،‌  گلشیری روز گذشته (14 شهریور) از ساعت ۱۸ ميهمان مخاطبان خود در شهر کتاب مرکزی بود و درباره‌ مجموعه‌ «خون‌آشام» با نوجوانان و منتقدان گفت‌وگو كرد.

در ابتداي اين نشست، اين نويسنده درباره‌ انگيزه‌اش از نوشتن كتابي در ژانر وحشت براي مخاطبان نوجوان سخن گفت. او در اين‌باره توضيح داد: من فكر مي‌كنم هر رمان و يا حتي داستان كوتاهي با يك تصوير آغاز مي‌شود. تصويري كه از اين رمان در ذهن من بود به دوراني بازمي‌گردد كه دانش‌آموز دبستان بودم. در آن زمان خانه‌اي در محله‌ ما بود كه حدد دو سال خالي بود و در اين مدت هميشه چراغ‌هايش خاموش بود. تصوير اين خانه مدرن اما بدون سكنه، انگيزه‌اي براي نوشتن اين داستان «خون‌آشام» شد.

نويسنده‌ «كابوس» در ادامه گفت: با اين تصوير اوليه، دو شخصيت نوجواني را آفريدم كه از ميهماني تولد دوست‌شان بازمي‌گردند و سر از آن خانه مخوف درمي‌آورند و از آنجايي كه به شخصيت دراكولاي «برام استوكر» علاقه‌ زيادي داشتم، كاري كردم كه بچه‌ها با دراكولا برخورد كنند.

گلشيري در پاسخ به پرسش يكي از حاضران درباره دليل انتخاب زاويه ديد اول شخص مفرد براي روايت داستان‌هايش گفت: من فكر مي‌كنم اين داستان است كه تعيين مي‌كند حوادث با چه زاويه ديدي روايت شوند و موضوع داستان‌هاي اين مجموعه طلب مي‌كرد كه راوي آن اول شخص باشد، حوادث از ديد او بازگو شود و در صورت لزوم، نويسنده به ذهن او وارد شود و بقيه شخصيت‌هاي داستان را از طريق رفتار، گفتار و كنش‌هايشان معرفي كند.

يكي از خوانندگان‌ آثار گلشيري ويژگي‌هاي آثار او را اين‌گونه برشمرد: يكي از نقاط مثبت نوشتار شما، توصيفات دقيقتان از وضعيت روحي و موقعيت صحنه‌هاي داستان است اما به نظر من اين ويژگي موجب كند شدن ريتم داستان مي‌شود. يكي ديگر از مواردي كه در داستان‌هاي شما همچون مجموعه «خون‌آشام» با آن مواجه شده‌ام اين است كه اين داستان‌ها شخصيت‌هاي معدودي دارند.

نويسنده «ملاقات با خون‌آشام» در پاسخ به اين انتقاد گفت: اتفاقاً يكي از ويژگي‌هاي داستان‌هاي من اين است كه از توصيف استفاده نمي‌كنم. آنچه از آن به عنوان توصيف نام ‌مي‌بريد توضيح صحنه‌هاي داستان است. من تلاش مي‌كنم داستان را به شيوه‌اي بازگو كنم كه ردپايي از نويسنده در اثر ديده نشود. شيوه روايت داستان‌هاي من به اين شكل است كه انگار دوربيني در صحنه كار گذاشته شده و داستان را ثبت و بازگو مي‌كند. 

وي درباره محدود بودن شخصيت‌هاي داستان گفت: محدود بودن شخصيت‌هاي داستان نيز به فاصله‌ زماني كوتاهي برمي‌گردد كه داستان‌هايم در آن زمان اتفاق مي‌افتند. در چنين داستان‌هايي امكان معرفي و پرداختن به شخصيت‌هاي متعدد وجود ندارد.

گلشيري در پاسخ به انتقاد يكي از حاضران كه موضوع تقليد او از نويسندگاني هم‌چون چخوف، سالينجر و ... را مطرح كرد، پاسخ داد: من از نويسندگان مختلف چيزهاي زيادي ياد گرفته‌ام اما موضوعات بومي داستان‌هايم نشان مي‌دهد كه از شخص خاصي تقليد نمي‌كنم. من سعي مي‌كنم در داستان‌هايم صفت و قيد به كار نبرم و شايد اين ويژگي كارهاي من را به اين نويسندگان نزديك كند.

انتخاب الگوي ايراني براي شخصيت «دراكولا» يكي ديگر از دغدغه‌هاي حاضران در نشست بود. گلشيري در اين‌باره گفت: بعضي داستان‌ها و شخصيت‌ها ژانري را به وجود آورده‌اند. شخصيت «دراكولاي» برام استوكر از جمله اين شخصيت‌هايي است. من به جايگزين‌هايي از فرهنگ ايراني فكر كردم اما با چنان شخصيتي با ويژگي‌هاي مورد نظر من در داستان‌ها و افسانه‌هاي ايراني برخورد نداشتم و به همين خاطر دراكولا را به تهران آوردم.

نشست گفت‌وگو با «سيامك گلشيري» يكي از سلسله نشست‌هايي است كه شهر كتاب براي آشنایی نوجوانان با نویسندگان فعال این حوزه برپا مي‌كند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها