پنجشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۷:۰۷
خاطرات جنگ تحريف نمي‌شوند

محمدعلي گوديني 18 خرداد 1335 در يكي از روستاهاي شهرستان كنگاور چشم به جهان گشود. وي سال 48 براي كار و ادامه تحصيل به تهران مهاجرت كرد. خودش مي‌گويد اول در مغازه‌ها پادو بودم و بعدها در كارخانه‌هاي كوچك و بزرگ كارگري كردم. گوديني در كودكي به...

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)فرشاد شيرزادي:محمدعلي گوديني 18 خرداد 1335 در يكي از روستاهاي شهرستان كنگاور چشم به جهان گشود. وي سال 48 براي كار و ادامه تحصيل به تهران مهاجرت كرد. خودش مي‌گويد اول در مغازه‌ها پادو بودم و بعدها در كارخانه‌هاي كوچك و بزرگ كارگري كردم. گوديني در كودكي به خواندن كتاب‌هاي كودك و نوجوان مي‌پردازد و از اوايل دهه 50 نوشتن و خواندن شعر و داستان را به‌طور جدي‌ دنبال مي‌كند. او تا امروز داستان‌هاي متعددي براي كودكان و نوجوانان نوشته كه دو جلد از آنها به نام «آسمان پر ستاره» و «آواز گلدره» منتشر شده است. گوديني همزمان با تأسيس حوزه هنري به همكاري با شاعران و نويسندگان اين مركز فرهنگي پرداخت. سپس به جبهه رفت و از حوزه فاصله گرفت. اين نويسنده تا امروز 16 عنوان رمان و مجموعه داستان چاپ شده دارد. «آتش سرد» عنوان يكي از آخرين آثار وي است كه از سوي نشر «روز‌گار» منتشر شد.
 
- آفرينش آثار ادبي، با مضمون پايداري براي شما چگونه شكل گرفت؟ چه سيري را پشت سر گذاشته‌ايد كه به اهميت اين آفرينش در ادبيات داستاني‌مان رسيده‌ايد؟
: اول بگويم كه شايد بسياري از اين كارها شتابزده نوشته شد. بسياري از كساني كه داستان جنگ نوشتند نويسندگان نوقلم بودند. داستان‌نويسان صاحب نام هم بنا به دلايلي كه نمي‌خواهم بگويم وارد اين عرصه نشدند. بنابراين، چاپ و انتشار همين آثار نيز غنيمت بود. اهل قلم به دليل احساس مسئوليت به عرصه آمدند. داشتيم كساني را كه يك دستشان قلم بود و يك دستشان اسلحه! بعضي از اين نويسندگان به مرور زمان قلمشان قوام يافت. احمد دهقان با كتاب «سفر به گراي 270 درجه» از جمله همين اشخاص است. داستانهاي جنگ، آميخته با مضامين انقلاب و احساس انقلابي مردم شكل گرفت. كارهاي من اغلب، خلاف آثار ديگران، سفارشي نبود. بعضي چندين اثر سفارشي نوشتند. همين جا بايد بگويم كه به شخصه كتاب‌هاي سفارشي و تخيلي را قبول ندارم. به‌نظرم اگر آثار دفاع مقدس لااقل خاطره باشد بهتر است. چون بعد‌ها مي‌توان از اين خاطره‌ها داستان توليد كرد. پس آنچه نوشتم، خودم به عينه ديده‌ام يا تجربه و لمس كرده‌‌ام و البته ادعايي هم ندارم كه كارهايم همگي آثار خوبي هستند.
- آنچه شما در سفارشي نويسي نمي‌پسنديد چيست؟
يكي از بدي‌هاي سفارشي‌نويسي محدود شدن قلم نويسنده است. اگر بخواهيد از خودتان چيزي اضافه كنيد و يا كار تخيلي بنويسيد به بيراهه مي‌رويد. پس نويسنده فقط در مورد دانسته‌هاي بستگان و آشنايان شهيد مي‌تواند بنويسد. ولي بعضي از اين كتاب‌ها توسط ارگان‌هاي مختلف با شمارگان بالا خريداري مي‌شود كه البته امر بسيار خوبي است. بعضي از اين آثار هم كتاب‌هاي خوبي هستند. اما مجموعه اينها باعث نمي‌شود كه ما بگوييم در نوشتن آثار جنگي موفق بوده‌ايم. بعضي مواقع كار نهادهايي كه نسخه‌هاي بسياري از يك كتاب جنگي را خريداري مي‌كنند به مراتب بيشتر از نوشتن اثر اهميت دارد. امروز يكي از معضلات ادبيات دفاع مقدس، از منظر آسيب‌شناسانه همين است.
- نويسندگان دفاع مقدس تا چه اندازه توانسته‌اند اين گونه كارها را به جامعه معرفي كنند؟
: به نظرم شعرا وظيفه‌شان را انجام داده‌اند. شعر جوششي است و شاعر يك صحنه‌اي مي‌بيند و همانجا شعري مي‌سرايد. شاعران گاه با شنيدن يك خبر از تلويزيون يا ديدن تصويري شعرشان را مي‌گفتند. چكامه سراسر احساس است. كسي هم نمي‌تواند از آن ايراد بگيرد. اما نويسندگان وقتي در حوزه ادب پايداري احساسي نوشتند كارشان ضعيف جلوه كرد. شاعران به دليل ژانر كاري‌شان موفق‌تر از نويسندگان ظاهر شدند. پس از فرو نشستن گرد و غبار جنگ امروز هم نويسندگان دغدغه مالي دارند و به همين دليل اثر قابل توجهي تا امروز خلق نشده است. 

- از دغدغه‌هايي كه به نوشتن «آتش سرد» انجاميد برايمان مي‌گوييد؟
: «آتش سرد» سه، چهار سال دست ناشران مختلف بود و كلي دست به دست گشت تا نشر روزگار آن را چاپ كرد. خب، چرا بايد چنين باشد؟! 

- به نقش خاطره‌نويسي اشاره‌اي گذرا كرديد. مي‌خواهم به طور كامل‌تر نظرتان را راجع به داستان كوتاه و خاطره در اين بين جويا شوم؟

: كتاب‌هاي خاطره را كه مي‌خوانم هميشه مي‌روم در آن حال و هوا و همان ايثارگري‌ها به‌خاطرم مي‌آيد. خاطره خميرمايه فيلم‌ها و داستان‌هايي متعلق به نسل‌هاي بعد است. ديگر كسي نمي‌تواند اين‌ها را تحريف كند. البته نمونه‌هاي اين آثار ارزشي به حمايت نياز دارد. نحوه توزيع و خريداري چنين كتاب‌هايي هم بايد اصلاح شود. 

- شايد توليد انبوه خاطره كمكي به خلق ادبيات جنگ نكند. در اين مورد چه مي‌گوييد؟
: منظورم اين نيست كه هر كه هرچه نوشت چاپ كند. خاطره را بايد به شيوه درست نگهداري كرد. 

- نگهداري اين خاطرات بر عهده چه نهادهايي است؟
: وظيفه چندين نهاد است كه متأسفانه همگي به شكل موازي كار يكديگر را هم خنثي مي‌كنند. براي زندگينامه شهيد صياد شيرازي به‌طور مثال پنج، شش يا ده كتاب نوشته شد و هر كتاب را هم ارگاني منتشر كرد. اگر يك نفر همه‌شان را بخواند مي‌بيند چقدر ميان اين آثار شباهت ديده مي‌شود. معتقدم فعاليت‌هاي فرهنگي حوزه جنگ بايد در هم ادغام شوند. نمي‌خواهم بگويم كتاب‌هايشان مفيد نيستند، آثار خوبي هم هستند و بعضي به چاپ‌هاي چندم رسيده‌‌اند اما وقتي خواننده دو كتاب در يك زمينه خواند و به اختلاف‌هايشان رسيد، فكر مي‌كند اين آثار افسانه‌اند. منظورم از اهميت دادن به ايجاد يك نهاد متولي و قوي اشاره به چنين نكاتي است. گاه اين خاطرات هرچه بماند و كهنه‌تر شود، ارزش بيشتري پيدا مي‌كند و گاه بخشي از بازار را اشباع مي‌كند. 

- بسياري از اين خاطرات از حيث نقل و روايت حوادث و ارزش‌هاي جنگ شبيه يكديگرند يعني وقتي خواننده بيستمين كتاب را خواند گويي اولي را خوانده است. چنين امري در خاطره نويسي خالي از اشكال نيست. نظر شما چيست؟
: اين امر را نبايد به صورت منفي‌ نگاه بكنيم. اين‌ها در تضاد با هم نيستند. درست است كه شباهت دارند چون جنگ ما با هيچ جنگي در جهان شباهت نداشت. بايد اين مهم را برداشت كرد كه همه‌شان همديگر را تأييد مي‌كنند. منتها كسي كه فردا بخواهد از اين‌ها فيلم بسازد يا رماني بنويسد يا در نسل‌هاي آينده اثري فرهنگي بيافريند، بايد همين آثار در اختيارش باشد تا بتواند از آنها يك مخرج مشترك پيدا كند و كاري قوي تحويل دهد. ممكن است با اين مصالح اثري خلق شود كه تيراژش به هزاران نسخه برسد. به نظرم اگر مواردي در اين آثار عليه يكديگر بيان شود خطرناك است.
 
- چه عناصري در نوشتن داستان هاي جنگي براي شما بيشتر اهميت دارد؟
:برايم پيش از هر چيز عنصر عينيت بخشيدن به داستان توسط نويسنده اهميت دارد. مثلاً كسي كه خودش در جنگ حضور داشته و به جبهه رفته، از اين حيث مي‌تواند صحنه‌هاي واقعي جنگ را بيان كند. من اوايل جنگ به خيابان بهشت مي‌رفتم و در سردخانه آنجا اجساد را مي‌ديدم. چنين نبود كه فقط به جبهه رفته باشم. علاوه بر بهشت زهرا خانواده شهدا را هم ديده بودم. يك عده هم هستند كه اصلاً اين چيزها را نديده‌اند و هنگامي كه مي‌خواهند داستان بنويسند با آثار ديگران اختلاف پيدا مي‌كنند.
اينجا آثار خاطره‌اي جنگ اهميت مي‌يابد و بايد مخرج مشترك ازشان گرفت. اگر در اين بين كسي بتواند از پس كار برآيد اثرش ارزش پيدا مي‌كند. اگر دهقان را مثال مي‌زنم به اين خاطر است كه وقتي اثرش را مي‌خواني گويي به همانجا رفته‌اي. انگار در همان شرجي و ميان همان نخلستان‌ها حضور داري.
 
- اين روزها چه‌كار مي‌كنيد؟
: كتابي در دست چاپ دارم با نام «سرباز وطن» كه زندگينامه سرلشكر ظهيرنژاد،فرمانده اسبق نيروي زميني و ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها