دانشجوی دکتری تاریخ، در نقد و بررسی کتاب «درآمدي بر جميعتشناسي تاريخي ايران در عصر قاجار» گفت: بسياري گمان ميكنند كه تاريخ فقط شامل تاريخ سياسي يا تاريخ نظامي يا تاريخ امرا و پادشاهان است؛ تاليف چنين كتابي ميتواند بيانگر اين مساله باشد كه بايد از تاريخ انتظار ديگري داشت و آن را مبحثي كاركردي دانست.*
کتاب «درآمدي بر جميعتشناسي تاريخي ايران در عصر قاجار» نوشته سیروس سعدونديان را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر كرده است. نویسنده، عصر قاجار را يكي از شگفتانگيزترين دورههاي تاريخي ايران می داند و می گوید تحولات مختلف، دگرگونيهاي سياسي و تغييرات اجتماعي كه در قرن سيزدهم و چهاردهم هجري قمري بر كشور گذشت ويژگي خاصي به ساخت اجتماعي ايران عصر قاجار داد. در نشست نقد و بررسی کتاب یاد شده نویسنده حضور نداشت.
الياسي، در اين نشست گفت: عنواني كه براي كتاب انتخاب شده، خود به نوعي حكايت از رويكردي تازه به تاريخ دارد. يعني به مباحثي پرداخته شده كه در بررسيهاي تاريخي، كمتر بدان توجه كردهاند. ميدانيم كه مورخان بر اساس دادههاي آماري به تجزيه و تحليل جريانهاي اجتماعي ميپردازند.
وی افزود: در دانشگاهها نيز بيشتر به مطالعات و دانشهاي ميان رشتهاي كه كمك كار تاريخ است، توجه ميشود؛ يكي از آن دانشها جامعهشناسي است. با اين همه علي رغم اهميتي كه كتاب «درآمدي بر جمعيتشناسي تاريخ ايران در عصر قاجار» دارد، اما مباحث نظري كتاب دچار ضعف است. بهتر بود نويسنده، مباحث نظري را در فصل مستقلي ميآورد و جمعيتشناسي تاريخي را توضيح ميداد و ارتباط آن با تاريخ را روشن ميكرد.
الياسي گفت: اين كتاب از اين رو كه آغازگر مباحث تازهاي در تاريخنگاري ايران است، اثري بي بديل شناخته ميشود. اين گونه كارها ميتواند راهي براي اجتناب از تاريخنگاري سنتي در ايران محسوب شود.
وی افزود: مساله ديگري كه بايد بدان اشاره كرد اين است كه كتاب در حد گردآوري آمار جمعيتشناسي ايران در آن دوره تاريخي، اثر قابل توجهي است. تقسيمبندي اطلاعات جمعيتشناسي ايران و بخشبندي آن به دو دوره پيش و پس از مشروطيت نيز از موارد درخور توجهي است كه نويسنده بدان پرداخته است. كتاب او اطلاعات موشكافانهاي از روند شكلگيري جمعيتشناسي ايران ارائه ميدهد. همچنين از لحاظ تبيين شكلگيري نهادهاي جديد مدني، اطلاعات خوبي عرضه ميكند.
این منتقد تاریخ يادآور شد: احصاييههايي كه نويسنده در كتاب خود آورده است، از محاسن كتاب به شمار ميرود. اما فقدان يك مقدمه علمي بايد از كاستيهاي اثر دانست. نويسنده ميبايد در مقدمهاي جداگانه، به روششناسي كار خود ميپرداخت.
الیاسی یادآور شد: نكته ديگر آن است كه كتاب فاقد فهرست منابع و مآخذ است. با وجود زحماتي كه نويسنده در گردآوري اسناد متحمل شده است، اما هيچ اقدامي براي تدوين منابع و مآخذ انجام نداده است. نويسنده كتاب از پرداختن به هرگونه تجزيه و تحليلي خودداري ورزيده است. تنها اطلاعات جمعيتي را آورده، اما علل را بررسي نكرده است.
وی افزود: در گذشته، تاريخ شامل سرگذشت فرادستان بود، نه فرودستان. اطلاعات تاريخي كه در اين كتاب آمده است، اين نويد را به خواننده ميدهد كه براي دوره قاجار، اطلاعاتي هم درباره فرودستان در اختيار داريم. براي نمونه، آگاهيهايي كه در اين كتاب درباره تاريخ خانوادهها و چگونگي معيشت آنها و نيز آماري از محلات آن دوره آورده شده است، گرانبها و ارزشمند است. درباره اقليتهاي ديني و نوع ارتباط آنها با ديگران نيز اطلاعات مهمي درج شده است. اما نياز به تجزيه و تحليل در چارچوبي نظري دارد.
وی در پایان سخنانش گفت: ميدانيم كه نظام خانواده در آن دوره گسترده بود. اكثر فرزندان خانوادهها با پدر و مادر خود زندگي ميكردند و فعاليتهاي اقتصادي آنها با هم ارتباط داشت. اين بر گستردگي خانوادههاي آن روز ميافزاید. اطلاعات درباره چنين موضوعاتي را از اين كتاب ميتوان به دست آورد. اما همان گونه كه از نام كتاب برميآيد، فقط درآمدي بر اين موضوع جديد تاريخي است، نه تجزيه و تحليل آن مباحث.
مولود قاسمي، پژوهشگر تاریخ نیز در این نشست گفت: اين كه تاريخ چيست؟ پرسشی است كه بسيار به آن پرداخته شده است. هر كتاب تاريخي را كه باز كنيد، مقدمهاي درباره حوادثي كه بر انسان گذشته است، دارد. اما كمتر به اين نكته پرداختهاند كه آيا تاريخ دانش مستقلي است؟
وی افزود: آيا ميتوان تاريخ را علم دانست؟ و آيا روش تحقيق مستقل خود را دارد؟ به گمان من به اين پرسشها ميتوان جواب مثبت داد. ميدانيم كه روش علوم انساني با شيوه علوم تجربي فرق دارد. دادههاي تاريخي به صورت زنده در اختيار ما نيست. پس ناگزيريم كه به روش غير مستقيم دست بزنيم و با توجه به اطلاعاتي كهني كه داريم، به نتيجهگيري بپردازيم.
این کارشناس تاریخ گفت: حتی ممكن است كه آن دادههاي تاریخي، درست هم نباشند. از اين رو قضاوت تاريخي كار بسيار دشواري است. مشكل اينجاست كه بسياري از مردم، اطلاعات تاريخي خود را از فيلمها و سريالهاي تلويزيوني به دست ميآورند. اما به تصوير كشيدن تاريخ، كار بسيار سختي است. آنهايي هم كه چنين فيلمهايي ميسازند، اغلب اطلاعات تاريخي چنداني ندارند.
وی افزود: ميدانيم كه جمعيتشناسي يكي از زير مجموعههاي جامعهشناسي است. نويسنده كتاب «درآمدي بر جمعيتشناسي تاريخ ايران در عصر قاجار» در بخش اول كتاب، به خوبي به اين بحث كه رويكردي جديد به تاريخ به شمار ميرود، پرداخته است. متاسفانه در تاريخ ايران اطلاعات آماري درباره جامعه كم داريم. يكي از دلايل آن اين است كه مردم براي فرار از پرداخت ماليات، آمار خود را به درستي ذكر نميكردند. چون تصور آنها چنين بود كه آمار دولتي براي گرفتن ماليات بيشتر از مردم است.
قاسمی یادآور شد: از مباحث كتاب هم ميتوان فهميد كه با توجه به فضاي دوره قاجار، نسبت به تهيه آمار، شاهد نوعي عقب ماندگي در آن دوره تاريخي هستيم. نويسنده به خوبي به اين نكته توجه كرده است. مساله احصاييه نفوس كه از غرب گرفته شده بود، نيز يكي از آن موارد تازه عصر قاجار است.
وي افزود: مورد ديگري كه بايد به آن پرداخت و آن را نقدي بر كار مولف دانست، آوردن تاريخها به صورت هجري قمري و مبلادي است. چه بسا بهتر بود كه تاريخ هجري شمسي نيز در كنار آن دو تاريخ آورده ميشد. به هر حال عصر قاجار از دورههاي مهم تاريخ ايران است. بسياري از مباحث اجتماعي براي نخستين بار در آن زمان مورد توجه قرار گرفت.
نظر شما