فرشاد شيرزادي:مجيد نظافت متولد سال 1341 از جمله شاعراني است كه حتي پس از پايان جنگ به ارزشهاي آن پايبند مانده است. وي كه اخيراً مجموعه شعر «فرشتگان معاصر» را از سوي مؤسسه انتشاراتي فصل پنجم به چاپ رسانده به دغدغه اصلياش كه همان ارزشهاي...
محتواگرايي در شعر
محمدكاظم كاظمي درباره محتواگرايي مي نويسد: محتواگرايي يعني شاعر اصالت را به معنياي ميدهد كه در نظر دارد به دام لفاظي و هنرنماييهاي بيجاي زباني و تصويري نيفتد. وي با اشاره به شعرهاي سعيد نظافت ميآورد: زبان در اين شعرها بسيار شفاف است و كوچكترين ابهام بيجا ندارد. به همين ترتيب آفتهايي چون تزاخم خيال و دور از دسترس بودن تصويرها نيز در شعرهاي اين دفتر روي نداده است.
سعيد نظافت در اين مجموعه به «تكليف شعر» ميپردازد و ميسرايد: منظومههاي روشن و شفاف/ بايد سرودتان/ تكليف شعر/ گفتن خوبيهاست/ شعري كه در ستايش خوبي نيست/ بر ماست/ حتي/ اگر/ مخيل و زيباست./ با ماست/ شعر/ اگر/ تكليف او/ سرودن خوبيهاست.
شاعر دوران جنگ و زمان جنگيدن را هم پايان يافته ميداند. معتقد است كه ديگر زمان جنگ با هر كس و هر كشوري به پايان رسيده است.
نظافت شاعري نوپرداز است كه قالبهاي كهن را كمتر ميآزمايد. هرچند كهن سرودههايش نيز از نظر محتوايي حديث شعرهاي نو را دارند اما در نو سرودههايش نشان ميدهد كه با ابزار كارش آشناست و مقتضيات آن را ميشناسد. به همين لحاظ ميكوشد در هر يك از گرايشهاي نوين (شعر سپيد و شعر نيمايي) شگردهاي شناخته شده و آزموده آنها را به كار گيرد.
از نگاهي ديگر بسيار سادهانديشي است اگر بپنداريم كه با ختم دفاع مقدس هشت ساله، ادبيات پايداري نيز به پايان رسيده و پروندهاش بسته شده است. البته براي آناني كه پايداري را فقط در شرح منظوم گزارشهاي جنگي و نام بردن از عمليات و سرداران ميپندارند، گنجينه اين مضامين به پايان خود رسيده است، ولي براي آنان كه پايداري را علاوه بر دفاع نظامي در جبههها، به ديگر جوانب زندگي نيز ربط ميدهند هنوز اين مضامين زندهاند و جاي سخن گفتن دارند.
مجيد نظافت مينويسد: «هرچند از طلوع شما/ سالها گذشت/ و سمت و سوي روشنتان/ تا/ غروب رفت/ اما/ فرشتگان معاصر/ هنوز هم/ در خاطرات سرخ شما/ سبز ميشويم.
شاعر معتقد است با همه شهدا پيوندي خوني دارد. خودش مي گويد او كه چون كوهي استوارترين بود اما داغ فراوان بر دلش نهاده شد. قلبش هزار بار شهيد شد.
شعر پايداري يكي از ژانرهاي درخشان ولي غريب ادبيات فارسي است. در مقدمه كتاب فرشتگان معاصر آمده است: «از نخستين سدههاي پيدايش شعر فارسي بعد از اسلام نشانههايي از آن ميتوان يافت، در قصايد سنايي و ناصرخسرو و سيف فرقاني و در غزلهاي رندانه حافظ و ديگر وديگران.»
البته انكار نيز نبايد كرد كه اين ژانر درخشان همواره در سايه شاخ و برگهاي شعر درباري و خانقاهي ما به سر برده و گاه نيز براي صدها سال در محاق انزوا فرورفته است. ما شعر جنگ را نيز از مجموعههاي ادبيات پايداري ميپنداريم و ميپنداريم كه اين واقعه ناگزير باري ديگر، اين ادبيات را از سايه برون آورد و آفتابي كرد. شعله شعر پايداري پس از قطعنامه نيز به خاموشي نگراييد و گرايشهاي نويني در آن راه يافت. يكي از گرايشها جد و جهد شاعران براي زنده نگاه داشتن فرهنگ و ارزشهاي دوران دفاع مقدس شكل يافت. از سويي نيز جنگ تحميلي فقط يك واقعه نظامي نبود بلكه يك نظام ارزشي ويژه را نيز با خود همراه آورد كه باختم فيزيكي جنگ اين نظام ارزشي پا بر جا ماند. نظافت را ميتوان به عنوان شاعري معترض و درگير شناخت. شاعري كه گويا جان ناآرامش نميگذارد هرگز نسبت به وضع اجتماعياش بيتفاوت بماند و سر در لاك فرو برد و به دلسرودههاي تنهايي خود بسنده كند. او كه در دوران دفاع مقدس از جوانان پرشور در اين عرصه بود هم خودش در جبهه حضور داشت و هم بوي جبهه در شعرش حس ميشد و ازمعدود نوپردازاني بود كه در محيط كلاسيكپسند خراسان در قوالب نوين شعر جنگ سرود. كتاب «شعرهاي متبسم» او از اولين كتابهاي شعر جنگ بود كه در اين حوزه فرهنگي و ادبي چاپ شد؛ كتابي كه به اندازه استحقاقش شناخته نشد. چرا كه در آن زمان قالبهاي نوين هنوز جاي خود را در موضوع دفاع مقدس باز نكرده بود. يكي از مهمترين دغدغههاي نظافت در «فرشتگان معاصر» از ياد بردن نام و ياد شهيدان است. او بارها در شعرهاي مختلف اين نكته را يادآوري ميكند، چون ميداند كه زنده نگهداشتن نام شهيدان خود در جاودان ماندن ارزشهايي كه آنان حائزش بودند نيز تأثيري تمام عيار دارد. اما او به يك اسم صرف بسنده نميكند و ميكوشد كه رسم آنان را نيز از ياد نبرد. از همين رو است كه به طنز از زنداني شدن شهيدان در سرود ملي ياد ميكند.
در عناصر خيال مجيد نظافت يك نكته ديگر نيز گفتني است و آن بركنار ماندن او از افراط و تفريطي است كه بعضيها گرفتار آن شدهاند. بعضي شاعران بويژه آنان كه با فضاي جنگ و جبهه انس و الفتي چنان كه بايد نداشتهاند در شعرهاي جنگ نيز دست به دامن همان مجموعه عناصري ميشوند كه در ديگر شعرها، يعني معمولاً سخن گفتن از آسمان و پرنده و باران و كوير مي شوند. يعني همان عناصر دم دستي و هميشگي شعرهاي دوره هاي گذشته را به ميان ميآورند. عدهاي ديگر نيز يا از سر وقوف تمام بر عناصر جنگ و جبهه يا براي جنگي نماياندن شعر، فقط و فقط اصطلاحات جنگ و نام مناطق جنگي و نام عمليات را زنجيروار تكرار ميكنند و بدين ترتيب، شنونده را به هر شكلي كه هست وارد اين فضا ميكنند. اين هم نوعي ضعف است و نشان از آن دارد كه شاعر به جاي مايه گذاشتن از خلاقيت خود فقط به كمك بار عاطفي اصطلاحات جنگ شعر ميگويد. اينگونه شعرها كه در محافل و مجالس خريدار دارند و زمينه تشويق و تحسين شاعرانش را فراهم ميكند، زود بيتأثير ميشوند؛ چرا كه راه تقليد در اين روش همواره باز است.
مجيد نظافت در شعرهايش از اين نظر به تعادل و ميانهروي رسيده است. نه شعرش با فضاي جنگ و جبهه بيگانه است و نه از تراكم اصطلاحات و نام مناطق و عمليات جنگي لبريز است. مسلماً اين شعر مجلس گرمكن نيست و البته از شعر نو نيز چنين انتظاري نميرود. نكته ديگري كه باز به محتواي شعرهاي اين دفتر برميگردد، تنوع آنهاست. البته اين دفتر به يادبود تني چند از شهيدان گرانقدر اختصاص يافته است اما شاعر خود را مقيد نكرده است كه از آغاز تا آخر فقط شعرهايي در توصيف آن شهيدان بسرايد. اگر اينگونه ميبود كار يكنواخت ميشد. به طور مثال نظافت در شعري ميآورد: «وقتي بزرگتر شده بوديم/ جز از زبان اسلحه/ حرفي نمانده بود/ با جوخههاي هر شب اعدام/ ما را/ گفتند/ تازه اول عشق است/ باري زمانه زلزلهمان كرد/ آوار مرد بود و/ غبار درد/ و نيل شب/ به مرگ فروميريخت/ اما/ نوري كه در بدايت ما بود، همچنان/ در جانمان به زمزمه ميگفت/ خورشيد در قم است/ اينگونه بود كه/ مردان/ بيهيچ بيم جان/ برخاستند/ و دست برافشاندند/ از آه.»
شاعر اين مجموعه وامدار ديگران نيست و استقلال نگاه و منظر از ويژگيهاي قابل ذكر اين دفتر است. باري اين مجموعه شعر و نظاير آن كه بسيار هم نيستند نشان ميدهد كه ميتوان پس از جنگ نيز ادبيات پايداري داشت و از مفاهيم مقدس چراغي فراروي خود و ديگران روشن نگاه داشت.
نظر شما