جمشيدي در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) گفت: دوسالانه ادبيات انتظار ميتواند يک گفتمان مسلم جهاني ایجاد کند و بنيانگذار مفاهيم موعود و انتظار در ادبیات باشد. چنین همایشی خواهد توانست مفاهيمي چون ظلمستيزي، عدالتطلبي و اميدبخشي را در ادبیات جهان بسط دهد. آثار ارايه شده به اين همايش ميتوانند با ترجمه در عرصههاي جهاني مطرح شوند. ضمن آنكه امروز نويسندگان بسياري در جهان پرچمدار ادبيات متعهد هستند.
نويسنده «معبر به آخرالزمان» در پاسخ به اين سوال كه «با وجود ارايه پوچي و پرداختن به پايانبنديهاي باز در گروه پر تعدادي از آثار داستاني چند دهه اخير، وجوه اين همايش ميتواند چه تاثيرگذاريهايي داشته باشد؟» گفت: متاسفانه قهرمانان اصلي اغلب آثار داستاني چند دهه اخير ما بدون نگاه به آسيبشناسي مقاطعي از ادبيات غرب، انسانهايي سرخورده، سردرگم و شكست خوردهاند. كه البته از ديدگاههايي بايد گفت شايد وضعيت كلي انسان در جهان امروز نيز از جنبههايي به اين شمايل در آمده باشد.
وي ادامه داد: در همه فرهنگها به موعود و منجي اعتقاد وجود دارد، ولي تفاوت فرهنگ ما با ديگر فرهنگها آن است كه ما به منجي زندهاي اعتقاد داريم كه در دوران انتظار در سرنوشتها دخالت دارد و معتقد است كه ما رها شده نيستيم و همه افقها برايمان باز است.
جمشيدي تصريح كرد: دو سالانه جهاني ادبيات انتظار ميتواند با محورهاي ظلمستيزي، عدالتمحوري و اميدبخشي و در مجموع ادبيات فراگير متعهد آغاز شود،در حالي كه اين مفاهيم در همه فرهنگها وجود دارد و دغدغه همه انسانهاست. از اين حيث اين همايش ميتواند بسيار مغتنم باشد.
نويسنده «بوفاري 4» خاطرنشان كرد: اين دوسالانه وقتي با ديدگاههاي جهاني مطرح شود، سمتوسوي حقيقي خود را پيدا ميكند. به نظر من متوليان فرهنگ بايد در اين زمينه همتهايي بلند داشته باشند؛ چرا كه با تاسيس اين قبيل كنگرهها، زمينههاي تقويت فرهنگ خودي و رشد و نمو در فضاي بينالمللي فراهم خواهد شد.
وي همچنين تصريح كرد: ادبيات انتظار زير شاخه ادبيات اعتراض است و ادبيات اميدبخشي است كه اميد و صلح را براي بشر ارايه ميدهد. انسان فروخورده امروز به دليل گردابهای جنگ و خشونت و ظلمي كه منبع آن كشورهاي غربی هستند، افقهايش را در ادبيات داستاني از دست داده است.
اين نويسنده در پاسخ به سوال ديگري مبني بر نحوه تاثيرگذاري اين ادبيات بر روند داستاننويسي معاصر ايران گفت: انسان غربی بعد از جنگهاي جهاني سرخورده و سردرگم ماند و از طريق برخی نویسندگان این کشورها، پوچي بر ادبيات تحميل شد و درنهايت برخی نويسندگان شرقي هم بدون دانش و تسلط آن را به آثارشان وارد كردند.
اين داستاننويس توضيحاتش را در اين باره اين گونه كامل كرد و گفت: اگر نويسنده چشم و گوش بسته مطيع برخي مدهاي رايج باشد، نميتواند از عهده متن اثر برآيد. نويسنده بايد با پختگي ديدگاهش را ارايه دهد و منطق پاياني اثر را شكل بدهد، در غير اين صورت مشخص است كه سستي كرده است.
وي با اشاره به رويكردهاي سينماي امروز هاليوود گفت: گفتمان امروز سينماي هاليوود به سمت فرجامگرايي است و اغلب فيلمهاي روز دنيا درباره فرجام جهان است. ما ميتوانيم اين فرجامگرايي را به سمت هنر و ادبيات شرقي و ايراني ببريم و از اين طريق در گفتمان جهاني حرفي براي گفتن داشته باشيم كه البته اين مساله منوط به تسلط و آگاهي در كار نويسندگان است.
پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۰
نظر شما