«منهاي سي و دو حرف»، مجموعهاي است از داستانهاي كوتاه ركسانا حميدي. او در اين داستانها زباني برآمده از تخيلي پويا و فضايي نامتعارف و يگانه را به نمايش ميگذارد. نام كتاب هم با توجه به تعداد حروف الفباي فارسي، در جاي خود قابل تامل است.
"با توام"، "بچههايي كه هيچ وقت بزرگ نميشوند"، "تشويش پشت ديوارهاي شهر"، "چرخش معكوس عقربهها"، "خواب نيمروز قناري"، "دستها"، "دو تابلو از يك خراش"، "زائو"، "سيگارها و روياها"، "شايد آن گل سرخ..."، "شمعداني بدون ايهام"، "صندلي رو به ديوار"، "ققنوس در آشپزخانه"، "ناتمامي سرسامآور يك مفهوم".
ويژگي و تفاوت نگاه حميدي به پديدههاي پيراموني، از همان نخستين داستان مجموعه، «با توام»، خود را نشان ميدهد. راوي اين داستان يك درخت است و كل ماجراهاي آن در فضايي به ظاهر "رئال" رخ ميدهد. نثر حميدي نيز پخته است و تاثيرگذار:
"...دستهايش يكي روي زمين و ديگري زير شكمش كه با نفسهاي آرام، بالا و پايين ميرفت، حكايت از انتظار غريبي داشت. گهگاه سر خم ميكردي و مورچههايي را كه كنار گوشش جولان ميدادند با انگشتهاي نازكت ميپراندي و بعد ميرفتي.
موهايش كه خيس ميشد، گونههايت را روي موهايش ميكشيدي، آنوقت شبنمي اگر ميديدي آن را در شيشه سبزرنگي جمع ميكردي و هيچ كس را ياراي سوال و جوابي با تو نبود. ميشد كسي جايي تعريف كند كه مرد را ديده كه بيدار شده و به ساعت نگاه كرده و دوباره خوابيده است. اما اينها باوركردني نبود، همه ميدانستند كه مرد، مرده. همه ميدانستند و تو فريب ميدادي تخيل عابران را".
ديگر داستانهاي اين مجموعه نيز از زباني وزين و موسيقايي بهره ميبرند. نويسنده از اين موسيقي كلامي به شكلي مناسب در خلق فضاهاي خاص ذهنياش سود جسته است. در واقع، پارههاي زيباي اين داستانها حاصل پيوند تسلط زباني و موسيقي كلامي حميدي با تخيلي نيرومندند.
در داستان «خواب نيمروز قناري» ميخوانيم:
"باراني را درآورد و دستي به موهايش كشيد. صندلي تاشو را از زير تخت بيرون آورد، باز كرد و روي آن ولو شد. آخرين تابلواش كه پارسال كشيده بود، دوباره تر شده بود و يك قطره رنگ، گويي از گرما در حال شره كردن بود. ترسيد، اما قطره خود را نگه داشته بود و پايين نميآمد...
ميز كشان كشان به سمتش آمد. قوطي رنگ درش را در يك پرتاب به هوا انداخت. فرش حركت مواجي را شروع كرد...كلاه گيسش را از سر برداشت، چشمهايش را از حدقه درآورد و در قوطي، روي طاقچه گذاشت، يكي از پاهايش را لولا باز كرد و مثل كسي كه از وزنه سنگيني رها شده باشد به سراغ تخت قراضهاي كه پتوي كهنهاي روي آن را پوشانده بود، رفت".
حميدي در اين مجموعه، تلفيقي از فضاهاي سوررئال و رئال را شكل داده است. او در بطن ماجراهاي رئال، بي آنكه در پي رسيدن به ناكجاآبادهاي ذهني باشد، تلاش ميكند در نگاه به آن دسته از وقايع نيز كه از بافت واقعيت روزمره بيرون ميزنند، دقيق و عميق باشد.
اين موضوع در كنار ساخت موسيقايي كلام او، به خلق چند داستان بسيار تاثيرگذار در اين مجموعه انجاميده است. داستانهايي كه در آنها نويسنده در پي دست يافتن به اصل و اساس واقعيت خارجي، از دريچه بافتهاي كلامي، ولي با گذر از همين بافتهاست؛ و اين نكته است كه نام مجموعه را توجيه ميكند: «منهاي سي و دو حرف».
«منهاي سي و دو حرف» از سوي انتشارات سرور كيان و در شمارگاه 3000 نسخه در سال گذشته منتشر شد.
نظر شما