چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۹
فردوسي سنگ بنايي گذاشت كه باعث ماندگاري ايران شد

ابوالفضل خطيبي در نشست «نظم قلم؛ پاسداشت فردوسي» گفت: هويت ملي دو ركن بسيار مهم دارد؛ يكي ركن زبان فارسي و ديگري مجموعه‌اي از فرهنگ، تمدن، رسم‌ها و آيين‌هاست كه در شاهنامه به بهترين صورت، تبلور يافته است. فردوسي سنگ بنايي گذاشت كه باعث ماندگاري ايران شد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، خانه فرهنگ گلها به مناسبت روز قلم از ابوالفضل خطيبي، شاهنامه‌پژوه و فردوسي‌شناس درخواست كرد تا در نشستي با نام «نظم قلم؛ پاسداشت فردوسي» درباره شاهنامه فردوسي سخن بگويد. اين برنامه عصر روز سه‌شنبه (14 تيرماه) ساعت 18 تا 20 برگزار ‌شد. 

چند سالي است كه به پيشنهاد انجمن قلم ايران، روز چهاردهم تيرماه، به عنوان «روز قلم» در گاهشمار كشور به ثبت رسيده است. بنابر روايت‌ها، از كتاب آثار الباقيه‌ ابوريحان بيروني، چنين نقل شده كه سياره تير يا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسي، کاتب و نويسنده‌ ستارگان است. از همين ‌روي از ديرباز در ايران، اين روز را روز نويسندگان دانسته و گرامي ‌داشته‌اند. 

خطيبي در ادامه سخنانش گفت: نكته اينجاست كه در زماني كه شاهنامه سروده شد نشاني از ايرانشهر با مركزيت واحد وجود نداشت و هر گوشه‌اي از ايران در دست حكومتي مستقل بود؛ دولت‌هاي ساماني، غزنوي و سلجوقي هرگز بر سراسر ايران حاكم نبودند و تنها بر بخش‌هايي از اين سرزمين حكم مي‌راندند. در چنين زماني كه ايرانشهر در دست دولت‌هاي متعدد بود، فردوسي سنگ بنايي گذاشت كه باعث ماندگاري ايران شد. اين كه مي‌گويند فردوسي ايران را زنده كرد، اشاره به همين معنا دارد. 

اين شاهنامه‌پژوه يادآور شد: فردوسي دهقان زاده‌اي بود كه در قرن چهارم ايرانيان را با پيشينه خود آشنا كرد و در شاهنامه‌اش نشان داد كه چه فداكاري‌ها و پهلواني‌ها از گذشته‌هاي دور در ايران شده است تا اين سرزمين پايدار بماند. تفكر و انديشه ايران متحد و يكپارچه از فردوسي آغاز و در سده‌هاي بعد در ادبيات ما حفظ شد. 

به همين دليل است كه شاعري مانند نظامي هنگامي كه كتاب خود را به اتابك آذربايجان تقديم مي‌كند، او را «خسرو ايران» مي‌نامد؛ چون در ذهن او انديشه ايران يكپارچه وجود داشت. انديشه يكپارچگي ايران تا به روزگار صفويان ادامه يافت و به دست آنها ايراني متحد دوباره شكل گرفت. صفويان در كنار يكپارچگي ايران، به دو ركن ديگر هم توجه داشتند و آنها را در كنار انديشه ايران متحد مي‌گذاشتند؛ آن دو ركن، يكي تشيع بود و ديگري تصوف. 

مصحح دفتر هفتم و هشتم شاهنامه خالقي‌مطلق گفت: به خاطر همين است كه مي‌بينيم در دوره شاه طهماسب صفوي يكي از بهترين شاهنامه‌هاي مصور به نام «شاهنامه طهماسبي» پديد مي‌آيد. چون شاهان صفوي به شاهنامه بسيار اهميت مي‌دادند؛ در عين حال كه پايبند به تشيع هم بودند. 

اهميت دانش‌اندوزي در شاهنامه
وي افزود: من مي‌خواهم روايتي از يك كتاب عربي كه در قرن اول هجري نوشته شده است، بازگو كنم كه در آن نويسنده سعي كرده است ايرانيان را تحقير كند. اين كتاب نوشته «سرير بن جرير» است كه در سال 117 قمري مرده است. او «جهشياري» نام داشت كه يك نام ايراني و به معني «بخت يار» است. 

جرير مي‌نويسد: «ايرانيان گروهي كاتب و ديوانسالار هستند، نه نيزه‌داران و مردان جنگ». در حقيقت او با اين سخن مي‌خواهد ايراني را كوچك كند. چون آنچه در نزد اعراب جاهلي اهميت داشت، شمشير و نيزه بود، نه فرهنگ و قلم. اما در همين زمان، به گواه شاهنامه، آنچه در ايران اهميت داشت سواد و علم‌اندوزي بود. 

تنها كافي است به اين بيت‌ها و مصراع‌هاي شاهنامه توجه كنيم: «به فرهنگ باشد روان تندرست» يا «كه فرهنگ آرايش جان بُود» يا «دبيري بياموز فرزند را» جاي ديگر مي‌گويد: «مياساي ز آموختن يك زمان/ ز دانش ميفكن دل اندر گمان/ گذشته سخن ها ياد دارد خرد/ به دانش روان را همي پرورد». 

وي افزود:‌ اين كه برخي مي‌گويند در ايران باستان دانش‌اندوزي مخصوص طبقات خاصي بوده است و بعد اين داستان را مي‌آورند كه انوشيروان به فرزند كفشگري اجازه نداد دانش بياموزد، سخن درستي نيست. در اين داستان بحث بر سر اين نيست كه انوشيروان مخالف سواد آموزي پسر كفشگر بود؛ بحث بر سر اين است كه كسي از طبقات پايين اجتماع نمي‌توانست به مقام دبيري دربار برسد. 

وي خاطرنشان كرد: اين بسيار تفاوت دارد با اين كه مي‌گويند انوشيروان با دانش اندوزي مخالفت مي‌كرد. به اين روايت هرگز نمي‌توان استناد كرد. سراسر شاهنامه نشان مي‌دهد كه در زمان ساسانيان بسيار به دانش اندوزي اهميت مي‌دادند.

اهميت شاهنامه براي فارسي‌زبانان
وي افزود: در زماني كه شوروي از هم پاشيد و هر يك از كشورهاي وابسته به آن به استقلال رسيدند، در كشور تاجيكستان كه از شوروي جدا شده بود، در ميدان بزرگ شهر دوشنبه ـ پايتخت اين كشورـ مردم مجسمه لنين را پايين كشيدند و به جاي آن مجسمه فردوسي را گذاشتند. 

پس مي‌توان گفت لنين با جنگ تاجيكستان را تسخير كرد و سال‌ها با زور و اجبار آن را نگهداشت اما فردوسي تاجيكستان را بدون جنگ فتح كرد. اين فقط تاجيك‌ها نيستند كه چنين احترامي براي فردوسي قائلند. در كشورهاي ديگر هم بسيار از شاهنامه و فردوسي ستايش مي‌شود. چون شاهنامه شناسنامه ملي نه تنها ايرانيان، بلكه شناسنامه تمام اقوام ايراني، از جمله تاجيك‌ها و افغان‌هاست. حتي تاريخ تورانيان هم هست. 

شاهنامه‌خواني امير صادقي و شعرخواني افشين مارابي از ديگر برنامه‌هاي اين مراسم بود. اين نشست در سالن اجتماعات خانه فرهنگ گلها وابسته به شهرداري منطقه 6 برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها