حبيب الله نيك نژاد،روزنامه نگار و مترجم:انجمن صنفي مطبوعات ورزشي، هفته گذشته در اقدامي بسيار جالب از خبرنگاران و عكاسان سالهاي بسيار دور اين رشته، افرادي همانند عطاالله بهمنش، پرويز زاهدي، حسين حصاري، حاج اسماعيل زرافشان، يونس عليشيري و
اتفاقاً همين چند هفته قبل در كوران مرگ هميشه زندهياد ناصر حجازي بود كه پرويز زاهدي با نوشتن گزارشي از اولين بازي اين دروازهبان بزرگ كه اين روزها مصادف با چهلمين روز درگذشت او ست. در جام سانتو در برابر تيم ملي پاكستاني و متعاقب آن در رويارويي با تيم ملي تركيه و قبول چهار گل پياپي در يك نيمه و نقش و تأثيري كه رايكوف مربي آنزمان فوتبال ايران كه مليتي يوگسلاو داشت، بر روند رو به تكامل ناصر حجازي گذاشت واقعاً برايم خواندني و جذاب بود و اگر پرويز خان زاهدي كه زماني در دبيرستان خامنهايپور در دهه چهل در تهراننو و افتخار شاگردي ايشان را به عنوان دبير زيستشناسي داشته و بعدها هم در مجله دنياي ورزش و روزنامه اطلاعات دوباره اين تاريخ برايم تكرار شد، در شرح زندگي پنجاه ساله ورزشينويسي خود مينوشت كه چگونه به دنياي خبرنگاري ورزشي پاگذارده و بسيار از فراز و نشيبهاي دوران كاري اش و نيز مسائل زندگي شخصي خود را در كتابي بازگو كند، آنگاه راه و رسم تازهايي از دنياي خبري براي خبرنگاران جوان از خود به يادگار ميگذارد. و نيز حسين حصاري كه بهترين كشتيشناس و آرشيو متحرك دنياي كشتي بوده كه بيش از يكصد سفر خارجي با تيمهاي ورزشي رفته، بايد شرح خاطرات خود را به رشته تحرير درآورد تا حداقل خاطرهاي هميشگي از خود به جاي گذارد .مردي كه در دنياي كشتي جهان صاحب اعتبار بوده و دهها مدال ايرانيان را در ميادين و تورنمنتهاي جهاني كه ميرفته تا توسط كشتيگيران ساير كشورها غاصبانه از آنان سلب شود به اردوي تيم ايران آورده و دنيايي از خاطره از دنياي كشتي جهان است.
يادم ميآيد كه بيش از بيست سال قبل در مجله دنياي ورزش و روزنامه اطلاعات عكس و مطلبي از صدرالدين ميرعمادي از جمله اولين ورزشينويسان تاريخ ورزش ايران درج كرديم و بعد از چند روز همسر و دختر آن زندهياد كه دوستي عميق با غلامرضا تختي داشت به موسسه اطلاعات آمدند و درخواست خريد دهها شماره از آن نشريات را داشتند كه با افتخار به آنان داده و وابستگان آن مرحوم ميگفتند از همسر و پدرمان هيچ چيز به يادگار نماند و به همين خاطر انتشار اين مطلب بعد از مرگ او برايمان آنقدر جذاب و خاطرهانگيز بود تا به اينجا آمده و به رسم يادگار مطالبي كه از شرح زندگي او درج شده بود در اختيار گيريم.
به هر حال من به عنوان شاگردي هميشه عصيانگر كه خود حالا 63 ساله شدهام از اساتيد هميشگيام خواهش ميكنم كه زندگينامههاي خود و زندگي در كنار ورزش را به رشته تحرير درآورده تا جوانان از تجربيات آنان درسهاي زيادي بگيرند و بدانند كه حرفه خبرنگاري آنقدر هم كه آنان در فكر جذابيتهاي آن هستند، نیست و بايد به آن به عنوان يك كار كارشناسانه و علمي نگاه كرد و از آنچه بر اين عزيزان بيش از پنجاه سال سن گذشته است با ديدي تعمق و تاملانگيز نگاه كنند، زيرا جوانان امروزي دنياي خبر را فقط از پشت مانيتور دستگاههاي كامپيوتر خود دنبال كرده و به همه چيز به طريقي ناباورانه نگاه ميكنند زيرا از نزديك تجربيات آن را لمس نكردهاند و اين بزرگترين معضل دنياي خبر امروزي است.
نظر شما