مشكل ترجمه يك اثر به زبان انگليسي مشكلي نيست كه تازگي داشته باشد؛ به ويژه براي زبانهايي با دربرگيري كم، اين مشكل خيلي بزرگ جلوه ميكند.\
در كنار يكي دو كار از «اونگ سان سو كيا» كه «نامه هايي از برمه» از جمله آنها بود ديگر هيچ كار ديگري از برمه در اين مجموعه وجود نداشت. نونو يي ميگويد با چشماني اشكبار ايستاده بود و به كارهاي انگشت شماري كه از نويسندگان كشورش به زبان انگليسي ترجمه شده بود نگاه ميكرد.
او مي گويد با بازگشت به انگلستان در سال 2010 او يك بار ديگر از اين مجموعه ديدار كرد و اين بار به دنبال پيدا كردن ترجمه رمان خودش بود كه به زبان انگليسي ترجمه شده بود. اين رمان با عنوان «وقتي آنها سرفرود مي آورند بخند» در سال 2008 به وسيله انتشارات هايپريون آمريكا به بازار آمده بود.
اما اين نويسنده مي گويد پس از جستجوي فراوان او نااميدانه از يافتن نسخه اي از كتابش بازماند و اين بار از مسئول اطلاعات در اين زمينه سوال كرد و او با تايپ نام كتاب در كامپيوترش توانست اين كتاب را پيدا كند.
اين مسئول وقتي فهميد كه او نويسنده اين كتاب است، گفت نويسندگان ميانماري بي شك بسيار خوب هستند اما ترجمه زياد آثار كشورهاي ديگر به زبان انگليسي از يك طرف و فقدان ترجمه خوب از آثار ميانماري از سوي ديگر موجب مي شود تا اين كتاب ها در ميان خيل آثار ترجمه شده گم شوند.
او گفت اين كتاب به وسيله مترجم آمريكايي آلفرد برنباوم كه استاد دانشگاه نيز هست به زبان انگليسي ترجمه شده و همسر ميانماري او تي تي آي نيز او را در اين راه كمك كرده است.
اين مترجم در گفتگويي با نويسنده ميانماري گفت همسرش چندان به انگليسي نمينويسد بنابراين او كتاب را براي درك معناي اصلي ميخواند و با جملات ساده انگليسي بازنويسي مي كند و بعد من آنها را به زبان صحيح انگليسي بازنويسي مي كنم.
آقاي برن باوم كه مترجم آثار ژاپني در 30 سال اخير نيز بوده است، مي گويد ويراستاران آمريكايي براي اين زبان ها پشتكار زيادي ندارند و به همين دليل به دنبال يافتن راه كارهاي ديگري هستند.
به همين دليل در سال 2004 اين مترجم با همكاري نويسنده يك بخش از رمان ديگر او با عنوان «زمرد كامايوت» را با هم ترجمه كردند كه ناشربا انتشار آن موافقت نكرد. و در اين جا بود كه مترجم متوجه شد تا چه حد در ترجمه كتاب پيشين نكات ناشناخته و مبهم وجود داشت كه او آنها را درك نكرده بود. مشكل ديگر با شوخي ها و لطيفه هاي محلي مرتبط بود كه مترجم قادر به درك آنها نشده بود و معادل درست انگليسي را برايشان پيدا نكرده بود. در عين حال براي ترجمه اصطلاحات ميانماري نيز اين مترجم با مشكلات زيادي روبه رو شده بود.
اين نويسنده ميگويد به اين نتيجه رسيده كه در ترجمه اثر به زبان اصلي بخش مهمي از آن از دست ميرود و با وجود اين كه در دهه 80 خود او از مدافعان آثار ترجمه شده به زبان ميانماري بود، اما حالا كه تعداد مترجمان زياد شده و اصل كتاب ها هم رابه راحتي در دسترس است او به اين مساله پي برده كه چقدر از هر اثر مخدوش مي شود و او ترجيح ميدهد تا اصل اثر را به زبان انگليسي بخواند تا اين كه كسي ديگر آن را به زبان ميانماري برايش ترجمه كرده باشد.
او مي گويد ناشران خارجي فقط نسبت به ترجمه آثار نويسندگاني توجه نشان ميدهند كه پرفروش باشند و وقتي شما به عنوان يك نويسنده در ابتداي راه قرار داريد پيدا كردن ناشري براي ترجمه و انتشار اثر شما به انگليسي كار دشوراي است. در اين ميان مشكل ديگر اين است كه مترجمان كهنه كار زيادي وجود ندارند و تازه در ميان آنها افرادي كه از خلاقيت لازم برخوردار باشند باز تعداد كمتري را براي اين كار باقي مي گذارد. به همين دليل او با وجود اين كه مي داند كه سيستم حمايت كنندهاي براي ترجمه در كشورش وجودندارد، همچنان به نوشتن ادامه مي دهد. او مي گويد كشور ما برنامه وسيع ترجمه آثار را در نظر گرفته و سعي دارد با كمك به مترجماني كه نياز به حمايت دارند اين مسير را ادامه بدهد.
نظر شما