شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۰
ضرورت غرب‌شناسي

دكتر حسين كچويان در كتاب «تجددشناسي و غرب‌شناسي، حقيقت‌هاي متضاد» معتقد است غرب‌شناسي به عنوان يك حوزه شناختي كه كاملا متمايز از تجددشناسي و علوم انساني غربي است، براي دوام انقلاب اسلامي ايران در جهان تجدد ضروري مي‌نمايد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) اين اثر، جزو مجموعه «متون انتقادي غرب مدرن» از انتشارات اميركبير است و جلد دوم آن به شمار مي‌آيد.
اين روزها موضوع تحول در علوم انساني به گوش همه آشناست. اين موضوع در سال‌هاي پس از انقلاب به طور جدي مطرح شد و طي دو سال اخير بار ديگر در مركز توجه قرار گرفت. توجه بيش از پيش به اين موضوع نشان از عزم مسوولان فرهنگي و پژوهشگران وابسته به آنها براي عملي كردن اين تحول دارد، اما نكته اينجاست كه تاكنون موفقيت‌هاي اندكي در اين زمينه به دست آمده است، ناكامي نسبي‌ كه استادان صاحب‌نام علوم انساني نيز به آن اذعان مي‌كند. 

اين كتاب را نيز مي‌توان به نوعي مرتبط با همين موضوع دانست، چرا كه كچويان، نويسنده كتاب، غرب‌شناسي را موضوع بررسي خود قرار داده است، غربي كه پژوهشگران ايراني تاكنون آن را كمتر به عنوان يك حوزه شناختي مستقل در كنار ساير حوزه‌هاي شناختي بررسي كرده‌اند. آغاز اين پژوهش، راهي است كه شايد زودتر ما را به علوم انساني بومي رهنمون ‌شود.

در غرب، دپارتمان‌هاي شرق‌شناسي بسياري وجود دارند كه سابقه آنها به بيش از نيم قرن و بسيار پيش از آن مي‌رسند. شرق، موضوع بررسي‌ها و سوژه پژوهشي غربيان از منظر گوناگون قرار گرفت، اما چنين پژوهش‌هايي حتي با پيشرفت علوم نوين در شرق نيز شكل نگرفتند.

كچويان بر طرح مبحث غرب‌شناسي و به تبع آن، نقد مدرنيته با وقوع انقلاب اسلامي در ايران تاكيد مي‌كند و معتقد است براي دوام انقلاب و همچنين جلوگيري از استحاله آن در جهان تجدد و تبديل به رخدادي متعلق به تاريخ تجدد، بايد به غرب‌شناسي و تمايز آن با تجددشناسي توجه ويژه داشت.

محور اصلي مباحث اين كتاب، تفكيك «غرب‌شناسي» از «تجددشناسي» است. تجددشناسي ناظر بر بخش عمده‌اي از تلاش‌هايي است كه براي شناخت غرب پس از نزديك به دو قرن آشنايي با آن در ايران صورت گرفته است.

آن‌چه امروزه در ايران «علوم انساني» خوانده مي‌شود، در واقع شكلي از تجددشناسي است و صاحب‌نظران مختلف اين علوم، اعم از فلسفه، تاريخ، سياست، جامعه‌شناسي، اقتصاد، انسان‌شناسي و نظاير آن مدام در كار ارايه شناختي از غرب بوده‌اند.

محتواي اين علوم، نظرياتي است كه محققان و دانشمندان غربي درباره جامعه خودشان مطرح كرده‌اند و به سرعت به برنامه‌هاي آموزشي علوم انساني آنها راه يافت و ما در نظام علمي خودمان آنها را تكرار مي‌كنيم.

علوم انساني مختلف نظير جامعه‌شناسي و فلسفه كه به كشور ما وارد شده‌اند، حاصل تلاش محققان غربي در توصيف وضعيت جامعه خودشان است، اما نكته اينجاست كه از طريق اين مباحث نمي‌توان غرب را شناخت. اين علوم درباره وضعيت جوامع غربي مي‌گويند، اما غرب را به عنوان يك حوزه شناختي به پژوهشگران شرق نمي‌شناسانند. از همين رو، هرگونه تلاش براي غرب‌شناسي از دايره شناختي علوم انساني كه در كشور ما تدريس مي‌شود، خارج است.
به نظر مي‌رسد تاكنون غرب‌شناسي به عنوان يك مساله از سوي پژوهشگران ما طرح نشده و در نتيجه پاسخ شايسته‌اي نيز به آن داده نشده است. آن‌چه نيز كه به عنوان «غرب‌شناسي» مطرح بوده، چيزي جز همان تجددشناسي رايج و علوم جديد شكل گرفته در غرب نبوده است.

كچويان به دلايلي كه ذكر شد، دست به نوشتن اين كتاب زده و در خلال آن كوشيده است مساله «شناخت غرب» را به عنوان يك تمدن متمايز و خاص در كليت خودش طرح كند. او در مقدمه كتابش بارها تاكيد مي‌كند كه غرب‌شناسي همان شناخت بايسته ما از غرب و شرط تداوم و بقاي انقلاب اسلامي است. در نتيجه رويكردهاي اين نويسنده، مي‌توان گفت كه كتاب وي، شرايط و لوازم طرح حوزه شناختي غرب را مي‌كاود.

او به عنوان مقدمه، مباحث كتاب را با طرح موضوع «تجدد و غرب‌شناسي: موضوع محوري انسان، جامعه و تاريخ اخير جهان» آغاز مي‌كند و سپس تجددشناسي غربي را مورد برسي قرار مي‌دهد.

«تطورات تجددشناسي در شرق، كليت‌بخشي و تعميم‌دهي به هستي و تاريخ تجدد، غرب‌شناسي: شرايط امكاني و ويژگي‌ها و همچنين منظر غرب‌شناسانه: جايگاهي بيرون از تجدد» سرفصل‌هاي بعدي اين كتاب‌اند.

چاپ نخست كتاب «تجددشناسي و غرب‌شناسي،‌حقيقت‌هاي متضاد» در شمارگان 3000 نسخه، 209 صفحه به همراه نمايه و بهاي 345000 ريال از سوي انتشارات اميركبير منشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط