دكتر اكبر حبيبالهي، مترجم اين اثر، در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اظهار داشت: تمايل چنداني به ترجمه ندارم، اما به دليل كمبودي كه در حوزه منابع فلسفه قرون مياني احساس كردم، رساله «سير نفس به سوي خدا» اثر بوناونتورا را به فارسي برگرداندم.
وي با بيان اين كه «اين ترجمه بر اساس سه متن انگليسي، فرانسه و لاتين انجام شده است» آن را شامل هفت بخش برشمرد كه هر يك از آنها از بندهاي متعددي تشکيل شدهاند.
كارشناس فلسفه قرون وسطي درباره سبک نگارش اين رساله گفت: سبك نگارش و زبان حاکم بر اين رساله با توجه به اين که در دوره دوم زندگی بوناونتورا؛ يعنی دوره رياستش بر نظام رهبانی فرانسيسی نوشته شده است، زبان تکمعنايی و قياس ارسطويی نيست، بلکه زبان مورد استفاده او زبان استعاره، تشبيه و نماد است.
وي افزود: در رساله «سير نفس به سوي خدا» به گونهای با همان استعاره خط و ديالکتيک افلاطونی مواجه میشويم. بر اين اساس، مفاهيمي نظير جهان، انسان و کتاب مقدس در زبان استعارهای مانند نردبانی عمل میکنند که انسان را به خداوند میرسانند.
اين نويسنده و مترجم ادامه داد: بين جهان، انسان و خداوند به عنوان خالق، رابطهای از نوع تشابه وجود دارد. تمام موجودات سايه، اثر و تصوير خداوندند و بدينگونه است که نفس انسان نيز بنا بر ساختار تثليث از ذات خداوند ريشه ميگيرند و مانند آينهای عمل میکنند که میتوانيم در آن خداوند را به نظاره بنشينيم.
به گفته حبيباللهي، انسان در اين کتاب سير و سفری را شروع میکند که آغاز و پايان آن خداوند است. بر اين اساس زبان کتاب مقدس نيز دارای ساختاری تشابهی است، به اين معنا كه ميان جهان، انسان و کتاب مقدس تشابه وجود دارد. البته در رساله «سير نفس به سوي خدا» زبان نمادين نيز به چشم میخورد و مصداق آن، شش بال کروبی و شش پله تخت سليماناند كه نمادها و نشانهايی از حقيقت متعالیتر و حقيقیتر مانند شش مرحله عروج نفس به سوي خداوندند.
وي به ناتواني قياس صوری و منطق صوري ارسطويي در تبيين انديشه بوناونتورا اشاره كرد و گفت: قياس صوری و منطق صوري ارسطويي در اينجا ناتوان است، چرا كه چنين منطقي از نظر منابعی که در دسترس دارد، نمیتواند به ژرفای تفکر بوناونتورا وارد شود. بنابراين، تنها روشی که میتواند اين غنا را در بهترين حالت ممکن ارايه كند، زبان تشابهی است.
حبيباللهي ادامه داد: اگر ما به قانون درونی، يعنی تشابه که بر موجودات مادی و روحانی حاكم است، دست پيدا کنيم، در واقع به تشابه موجود ميان خالق و مخلوق دست يافتهايم. در اين صورت است که میتوان توازی چشمگيری را بين مفهوم فلسفه مسيحی و مفهوم منطق مسيحی نزد بوناونتورا ملاحظه کرد.
وي با اشاره به گذشت حدود شش سال از اين ترجمه گفت:
بررسي دوباره ترجمه اين اثر نياز به زمان دارد، چرا كه قصد دارم ترجمهاي چند متني و دستكم لاتين ـ فارسي از آن ارايه كنم.
نويسنده كتاب «فلسفه بوناونتورا» ترجمه و پژوهش در حوزه فلسفه قرون وسطي را دشوار خواند و گفت: کتابهاي فارسي در اين حوزه بسيار اندکاند و براي ترجمه و پژوهش بايد به منابع خارجي رجوع كرد.
وي اين كتاب را در بازار نشر ايران، اثري بديع خواند و گفت: اين اثر متن اصلي بوناونتورا به عنوان فيلسوف قرون وسطي را ارايه ميكند و از همين رو، منبعي براي تحقيق به شمار ميآيد.
پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۰
نظر شما