دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۹
برآمدن و مرگ كوروش هخامنشي با تكيه بر منابع تاريخي

«كوروش‌ نامه» نوشته عباس خليلي، ماجراي داستان‌گونه زندگي كوروش، بنيانگذار دولت هخامنشي را از برآمدن تا مرگ او به تصوير مي‌كشد؛ نويسنده كتاب تلاش كرده است كه در بازگويي زندگي كوروش شيوه‌اي داستان‌گونه را برگزيند، با اين همه استناد او به ماخذهاي شناخته شده تاريخي است./

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، كتاب «كوروش نامه» را ساليان پيش زنده‌ياد عباس خليلي از مورخان معاصر (۱۲۷۲ ـ 1350) نوشته و اكنون موسسه فرهنگي و انتشاراتي پازينه آن را بازچاپ كرده است. هر چند از زمان نگارش كتاب خليلي چند دهه مي‌گذرد اما نوشته او هنوز هم ماخذي  جذاب درباره سرگذشت پُرماجراي كوروش هخامنشي است. 

كتاب بيست و پنج بخشي «كوروش نامه»، نوشته عباس خليلي، ماجراي داستان‌گونه زندگي كوروش، بنيانگذار دولت هخامنشي، از برآمدن تا مرگ اوست. اين كتاب كه با تكيه بر منابع تاريخي نوشته شده، تصويري روشن از روزگاري به دست مي‌دهد كه كوروش، پس از چيرگي بر ماد، رو در روي قدرت‌هاي بزرگ آن زمان قرار گرفت. 

او كه توانسته بود با توان سازماندهي و ارتش نيرومند خود، در زماني كوتاه، دشمنان و رقيبان سياسي را مغلوب كند، سرانجام در نبرد با ماساژت‌ها كشته شد؛ در حالي كه آنچه از او باقي مانده بود، سرزميني پهناور و مردمي جوياي سرافرازي و برتري بودند. كتاب «كوروش نامه» خواننده را با دشواري‌ها و سختي‌هايي كه پيش روي كوروش و قوم پارس قرار داشت، آشنا مي‌كند و نشان مي‌دهد كه او چگونه توانست فرمانروايي خود را گسترش دهد. 

سرآغاز بخش‌هاي متعدد كتاب، «دودمان و آغاز كار كوروش» نام گرفته است. وابستگي نژادي كوروش از يك سو به دودمان هخامنشي مي‌رسيد و از سويي ديگر به مادها. مادر او، ماندانا، دختر «آستياگ» آخرين شاه ماد بود. از اين رو كوروش خود را شايسته تكيه زدن بر مسند پادشاهي مي‌ديد. همه اينها در ضمن توضيحاتي آمده است كه شامل جستجوي نويسنده براي پيدا كردن صورت درست نام كوروش است. 

«كودكي كوروش» عنوان بخش دوم است كه روايت تاريخ را درباره زادن و پرورش كوروش بازتاب مي‌دهد. سرنوشت چنين خواسته بود كه بنيانگذار بزرگترين امپراتوري جهان باستان، كودكي باشد كه باليدن او ماجرايي دارد. هر چند ممكن است كه آن ماجرا آميخته با افسانه‌ها نيز باشد. در اين بخش، تكيه نويسنده بر كتاب «گزنفون» است. از اين رو، پنهان نمي‌كند كه روايت اين مورخ يوناني همراه با «تخيلات دلنشين» است. 

شرايط و موقعيت پارس در زماني كه كوروش از دربار «آستياگ» مادي بدانجا بازگشته بود، در بخش سوم بررسي شده است. پيداست كه يك بحث پايه‌اي و مهم هنگام طرح چنين موضوعي، جدايي دو تيره ماد و پارس، پس از ورود به فلات ايران است. چنين بحثي، از موضوعات اين بخش كوتاه است. 

ادامه اين بحث را بايد در بخش چهارم كتاب، كه «زندگاني كوروش و تربيت مردم پارس» عنوان گرفته است، پيگيري كرد. خواننده در خلال مباحث اين بخش، شيوه تربيت كودكان پارسي در آن روزگار را درمي‌يابد و از اين رهگذر با مراحل باليدن و آموزش كوروش در نزد خانواده فرمانروايش آشنا مي‌شود. 

اما خواننده پيش از آن كه گام به گام با او وارد عرصه تاريخ و كشورگشايي شود، در بخشي ديگر، از «اخلاق و خصائل و دين و آيين كوروش» آگاهي‌هايي به‌ دست مي‌آورد. به ويژه چهره كوروش را، آنچنان كه در تورات آمده است، مي‌نگرد و ديدگاه برخي از محققان جهان را درباره كوروش، در همين بخش مي‌خواند. ضمن آن كه از دين و آيين پارس‌ها و مادها نيز نكته‌هايي برشمرده شده است. آنچه در اين بخش بدان تاكيد مي‌شود يكتاپرستي كوروش است. 

با اين مقدمات، اكنون زمان آن رسيده است خواننده همراه با كوروش، به نبردهاي تاريخي و سرنوشت‌ساز قدم بگذارد. نويسنده، در بخش ششم از بنياد امپراتوري ايران در زمان مادها ياد مي‌كند و در بخش پس از آن ماجراي «لشكركشي كوروش به كشور ماد» را برمي‌شمارد. در سال 550 پيش از ميلاد بود كه دروازه‌هاي هگمتانه، پايتخت مادها، به روي سربازان كوروش گشوده شد. اين را بايد سرآغاز دوره‌اي درخشان در زندگي هخامنشيان دانست. 

پيداست كه برخورد مادها و پارس‌ها نمي‌توانست مانند جنگ ميان دو نيروي متفاوت باشد. آنها از يك نژاد بودند. از اين رو بود كه كوروش، پس از چيرگي بر ماد، سازمان اداري و بسياري از آداب و رسوم پادشاهي ماد را پذيرفت. از اين پس، نويسنده، خواننده را همراه سپاه فاتح كوروش مي‌كند. ابتدا از «وداع كوروش با كمبوجيه»، پدر او، ياد مي‌شود. سپس در بخش نهم، از «كوروش در كشور ماد و تجهيز قوا» آگاهي‌هايي به دست داده شده است. 

كوروش نمي‌خواست تنها به هگمتانه و قلمرو ماد بسنده كند. او انديشه‌هاي ديگري در سر داشت. ابتدا كوشيد شيوه مادها در كشورداري را دريابد و آن شيوه‌ها را در روش و سياست خود به كار گيرد؛ سپس هنگامي هم كه از اتحاد سه دولت ليديه، مصر و بابل آگاه شد، در صدد رو در رويي با آنها برآمد. ارتباطي كه فرمانرواي هندوستان با دولت نوبنياد كوروش برقرار كرد، موضوع بخش «كوروش و سفراي هندوستان» است. 

اكنون جهان باستان از پيدايش كوروش و سربرآوردن دولت او آگاه شده بود. پارسيان هيچ گريزي نداشتند جز آن كه خود را آماده درگيري و مقابله با قدرت‌هاي بزرگ جهان آن روز كنند. نخستين مرحله، رفتن به ارمنستان بود. كوروش مي‌خواست زمينه را براي نبردهاي بزرگ و سرنوشت‌سازتر فراهم كند. پيروزي‌هاي كوچك، مي‌توانست او و سربازانش را براي رويارويي‌هاي سهمگين‌تر آماده سازد. ماجراي چيرگي بر ارمنستان در بخش يازدهم و «محاكمه پادشاه ارمن در دادگاه كوروش» در بخش دوازدهم كتاب آمده است. نبرد با كلدانيان، موضوع بخش ديگري است. در همه اين نبردها چهره نمونه‌وار و انساني كوروش ديده مي‌شود كه در دنياي باستان همانندي نداشت. اكنون آوازه او همه جا پيچيده بود. 

در بخش چهاردهم از تدارك كوروش براي نبردهاي ديگر، آگاهي‌هايي به دست داده شده است. بخش پانزدهم نيز به «اصلاحات ارتش به دست كوروش» اختصاص يافته است. به كارگيري انواع نبرد افزارها، ايجاد سواره نظام آموزش ديده و شيوه‌هاي پيشرفته ديگر، از كارهاي كوروش براي سازماندهي ارتش نيرومند خود بود. او پيش از آن كه به نبرد قطعي با «كرزوس» شاه ليديه، بپردازد به نبردهاي كوچكي دست ‌زد. شرح آن درگيري‌ها در بخش شانزدهم آمده است. 

چهار سال از تسخير ماد سپري شده بود كه كوروش تصميم گرفت «كرزوس»، يكي از متحدان سه‌گانه را از پيش پاي خود بردارد و پيش از آن كه مصر و بابل به كمك شاه ليديه بيايند، او را مغلوب كند. ماجراي «تشكيل شوراي جنگي» كوروش و آمادگي او براي اين نبرد، در بخش هفدهم توضيح داده شده است. گفت‌وگوي ميان سرداران جنگي و شيوه‌هايي كه آنان براي رويارويي با ليديايي‌هاي ثروتمند پيشنهاد مي‌كنند، جذاب و خواندني است اما پيش از آن كه خواننده سرانجام رو در رويي سپاه كوروش و ارتش كرزوس را بخواند، نويسنده درباره «كشور ليدي و پادشاهي كرزوس» آگاهي‌هايي در اختيار او قرار مي‌دهد تا اهميت اين نبرد و دشواري راهي را كه كوروش برگزيده بود، بهتر دريابد. 

«پيروزي كوروش در جنگ ليدي» ماجراي برخورد دو نيروي آن زمان است. بخش بيستم نيز درباره پايتخت ليدي، شهر «سارد» است. سارد جايگاه تمدن‌هاي آسيايي و اروپايي بود. نيايشگاه‌هاي بزرگ و كاخ‌هاي زيبا و باروهاي استوار اين شهر و مردمي كه روزگار خود را با شادماني مي‌گذراندند، شهرتي افسانه‌اي به سارد داده بود. داستان محاصره شهر توسط كوروش و گام نهادن او در شهر، در حالي كه محاصره و از پا درآمدن نيروي دفاعي سارد دو هفته طول كشيده بود، در همين بخش آمده است. 

كوروش پس از پيروزي بر ليدياي‌ها به پايتخت بازمي‌گردد تا مقدمات تسخير بابل را فراهم كند. در بخش بيست و دوم، خواننده چگونگي «فتح بابل» را مي‌خواند و در بخشي ديگر، از گستره قلمرو كوروش و منشور او سخن به ميان مي‌آيد. «تشكيلات كوروش پس از استقرار شاهنشاهي» و «پايان كار كوروش» عنوان‌هاي دو بخش پاياني كتاب اند. 

چاپ نخست «كوروش نامه» را موسسه فرهنگي و انتشاراتي پازينه با شمارگان 3 هزار نسخه و بهاي 5 هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان تاريخ باستاني ايران قرار داده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها