نشست نقد و بررسي كتاب «روشهاي تحقيق كيفي در علوم ارتباطات» عصر ديروز(دوشنبه) برگزار شد. اين نشست براي چهار استاد جامعهشناسي و ارتباطات حاضر در آن، به فرصتي تبديل شد تا با ابراز نارضايتي از حاكميت روش تحقيق كمي در ايران و ناكارآمدي آن، بر لزوم پذيرش و گسترش روش تحقيق كيفي تاكيد كنند.\
گيويان نخستين سخنران نشست بود. به اعتقاد او، کتابهای روششناسی معمولا یا به فلسفه روش تحقیق ميپردازند و بیشتر بر مباحث نظری آن متمرکز میشوند یا این که تکینکها و روشهای گردآوری اطلاعات را بررسی میکنند. وی این اثر را تلفیقی از این دو رویکرد دانست و گفت: تعداد اندکی از کتابهای روششناسی سعی در تلفیق این دو رویکرد دارند که البته تنها برخی از آنها در تحقق اين تلفيق موفق میشوند.
مدرس دانشگاه تهران این کتاب را جزو کتابهای موفق در تلفیق مباحث نظری و تکنیک گردآوری اطلاعات در روش تحقیق کیفی خواند و گفت: نویسندگان کتاب بیش از آن که میان این دو روش بلاتکلیف بمانند، ابتدا مبانی را مطرح کرده، سپس سراغ روشهای گردآوری اطلاعات رفتهاند.
مترجم کتاب «روشهای تحقيق کیفی در مطالعه ارتباطات» اين اثر را دچار نقصی مهم دانست و گفت: این کتاب راهنمای جامعي براي روشهای کیفی در حوزه ارتباطات نيست. البته این نقص به خودی خود یک ایراد نیست، چرا که نویسندکان کتاب از ابتدا خط مشی آن را مشخص کرده بودند.
سپس رضایی گفت: این جلسه را باید بیشتر به عنوان بزرگداشت روشهای تحقیق کیفی در ارتباطات تلقی کرد تا نقد یک کتاب. این کتاب حدود پنج سال پیش یعنی زمانی ترجمه شد که روش تحقیق کیفی جایی میان پژوهشهای ما نداشت، برخلاف امروز که دم زدن از این روش در محیطهای دانشگاهی مد شده است، البته مد با معنای خیر و شر آن!
وی با بیان این که «روزهای بدی را در حوزه روشهای کیفی تحقیق پشت سر میگذاریم» گفت: اگر این روش را خوب به دانشجویان میآموختیم، دستکم پایاننامههای آنان میبایست استانداردهای یک پژوهش با روش کیفی پژوهش را میداشت.
رضایی تاکید کرد که جامعه ما به روش کیفی تحقیق نیاز دارد. وی گفت: ما هنوز نتوانستیم در حوزه تجارت دانش، نظر کارفرمایان فرهنگی و اجتماعی را که سفارش کار میدهند، به روش کیفی تحقیق جلب کنیم و طرحهایی که بر مبنای این روش شکل میگیرند را به آنها بقبولانیم. این بدان معناست که حاکمیت روشهای کمی تحقیق کماکان پابرجاست.
به اعتقاد مدرس دانشگاه، آن اندازه از روش کیفی تحقیق که در پژوهشهایمان اعمال میشود نیز به ابتذال افتادهاند. وی گفت: به نظر میرسد روشهای کیفی را نیز به طور کمی به کار میبریم. این بیتوجهی از این نشات میگیرد که ما دغدغه روش کیفی نداریم و اهمیت آن را درک نکردهایم.
وی با اشاره به نقش روش کیفی تحقیق در بومیسازی علوم اجتماعی گفت: متاسفانه راه را به گونهای به خطا رفتهایم که جامعهشناسی ما ناظر به مسایل اجتماع ما نیست. اگر امور جامعه بخواهد موضوع پژوهش ما شود، روش کیفی تحقیق است که ما را به درک صحیح این ساحت میرساند.
سپس فاضلی گفت: مقصود این کتاب از ارتباطات، رسانه نیست، بلکه بیشتر مربوط به مناسبات اجتماعی است. اگر من عنوان این کتاب را انتخاب میکردم، ترجیح میدادم در فضای ایران عنوان آن را «روش تحقیق مردمنگاری در علوم اجتماعی» بگذارم.
وی این اثر را دومین کتاب خوب در حوزه مردمنگاری (اتنوگرافي) معرفی کرد و گفت: این کتاب همچنین یک چشمانداز کاملا آوانگارد در علوم اجتماعی محسوب ميشود که البته از ظرفیت و ذایقه دانشگاه ایرانی فراتر است.
دکتر رضایی اظهار داشت: روش کیفی تحقیق در كشورمان مد شده است، اما من حتی بعید میدانم که این روش در فضای علمی کشورمان مد شده باشد! حتی بسیاری از افرادی که روش کیفی تحقیق را درس میدهند نيز قادر به انجام یک پژوهش با این روش نیستند. دلیل مهم دیگر در رایج نشدن این روش، نپذیرفتن آن از سوی شورای پژوهشی دانشگاههاست.
فاضلی افزود: به گفته نویسندگان این کتاب، پژوهش کیفی باید جذاب و سرگرم کننده باشد و دانشگاهیان تنها یکی از مخاطبان آن به شمار میآیند. همچنین پژوهشگر باید متعهد باشد و از عینی حرف زدن و ادای دانشمندان را درآوردن بپرهیزد که البته رعایت این امور در ایران دشوار به نظر میرسد.
وی این کتاب را در حوزه مردمشناسی انسانشناسی به شمار آورد و گفت: البته عنوان کتاب حکایت از موضوع اصلی آن ندارد!
فاضلی در ابتدای طرح انتقاداتش از این اثر گفت: اين کتاب، روش تحقیق کیفی را معرفی میکند، اما به این روش نوشته نشده است و متن آن جذابیت و کشش ندارد. نمونه و مثال نیز به ندرت در این کتاب به چشم میخورد. این کتاب با هدف آموزش نوشته شده است، اما بسیاری از بخشهای آن کارکرد آموزشی ندارند، در حالي كه جامعه ایران که گامهای نخستین در مردمنگاری را برمیدارد، به کتابی آموزشی در این حوزه نياز دارد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: این کتاب با وجود بینالمللی بودن، به شدت آمریکایی است. امروزه کشورهایی نظیر هند، ژاپن و آلمان نیز به پیشرفتهای زیادی در مردمشناسی رسیدهاند، اما از میان خیل مراجعی که این کتاب معرفی کرده است، هیچ یک متعلق به این کشورها نیستند، حتی مراجع اروپایی نیز به ندرت ذکر شدهاند و این امر از تعصب دانشگاهیان آمریکایی ناشی میشود.
سپس دكتر حسامالدين آشنا گفت: این اثر جزو معدود آثاری است که توسط یک دانشگاهی ترجمه شده است، چرا که اعضای هیات علمی دانشگاهها از ترجمه کتاب، کمترین امتیاز ممکن را میگیرند. سیاستهای ارتقای اعضای هیات علمی در کشورمان به گونهای است که آنان را به ترجمه تشویق نمیکند. این که برخی از اعضای هیات علمی اقتباس یا کتابسازی میکنند، بحثی است که فرصت دیگری را میطلبد.
وی افزود: یکی از تفاوتهای ترجمه یک دانشگاهی با سایر ترجمهها، مقدمه آن است. مترجم اين كتاب در مقدمهاش حرف دلش را میزند. مقدمه دکتر گیویان یک مانیفست درباره جامعهشناسی و ارتباط جهان و ایران است. او این کتاب را ترجمه کرد که بگوید راههای بدیعی برای رشتهسازی وجود دارد، نه روش تحقیق. او نسبت میان روش و رشته را بررسی میکند و بر این اساس خلاقیت نداشتن ما و ناتوانی در پیریزی علوم متناسب با جامعهمان به این خاطر است که روش تحقیق متناسب با ارزش جامعهمان نداریم.
آشنا مقدمه مترجم این کتاب را تلاش برای بازشناسی رشته ارتباطات در ایران دانست و گفت: او رویکرد تشبیه ارتباطات به حمل پیام را کنار میگذارد و در مقابل، رویکرد «آیینی» که انسانیتر نیز هست را میپذیرد.
وی مخاطب نخست این کتاب را استادان دانست و گفت: اکثریت ما به نسلی از تربیتشدگان ارتباطات، جامعهشناسی و مردمشناسی تعلق داريم که تحول روش تحقیق را مطالعه نكرده است.
نظر شما