گزارش ايبنا از سخنراني دكتر ميرزا ملااحمد در كنگره بينالمللي مولانا
بزرگداشت انسان كامل در مثنوي معنوي با تكيه بر خصايل پيامبر(ص)
دكتر ميرزا ملااحمد، استاد تاجيكي زبان و ادب پارسي در سخنراني خود در كنگره بينالمللي مولانا، به بحث درباره بزرگداشت انسان كامل در مثنوي با تكيه بر چگونگي تصوير پيامبر اكرم در اين اثر پرداخت.
یکی از جنبههای مهم مثنوی معنوی که جهت تعیین مقام والای آن مساعدت میكند، تصویر انسان و اخلاق حمیده آن است. از نگاه مولوی انسان هر چند به ظاهر عالم کوچک است ولی در معنی و ماهیت عالم بزرگ بوده شریفترین و بزرگترین آفریده پروردگار محسوب میشود:
پس به صورت عالم اصغر تویی/ پس به معنی عالم اکبر تویی
علت اساسی بزرگی و توانائی انسان در آن است که او از خداوند نیرو میگیرد. از این جاست که کل مخلوقات عالم احترام وی را به جای میآرند:
آدمی چون نورگیرد از خدا/ هست مسجود ملایک ز اجتبا
راجع به مقام انسان در آثار جلالالدین رومی دانشمندان زیادی امثال رینولد نیکلسون، بدیعالزمان فروزانفر، آن ماری شمیل، عبدالحسین زرینکوب اشارهها کردهاند، ولی تحقیق جدی و جداگانه این موضوع هنوز صورت نگرفته است.
دانشمند آلمانی آن ماری شمیل در این باره فرمودهاست: «اما بیش از عالم جمادات و گیاهان و حیوانات، دنیای آدمی مولوی را به سوی خود میکشد و کمتر جنبهای از زندگی انسان (هست كه او) بدان نپرداخته باشد...»
طوری که معلوم است، رابطه انسان و خداوند از موضوعات اساسی مثنوی معنوی بوده، در شش دفتر مثنوی با شیواترین تصویرها و خیالبندیها مطرح گردیدهاست. مولانا پیامبر اکرم (ص) را نایب خداوند در زمین میداند که مردم در صورت او تجلی الهی را عیان میبینند:
چون خدا اندر نیاید در عیان/ نایب حقند این پیغمبران
حضرت محمد (ص) که انسان برگزیده و کامل است، در تصویر مولانا جلالالدین رومی در میان کل پیامبران امتیاز دارد. او بیش از دیگران به خداوند نزدیک است:
با محمد بود عشق پاک جفت/ بهر عشق او را خدا "لولاک" گفت
منتهی در عشق چون او بود فرد/ پس مر او را ز انبیا تخصیص کرد
از این جاست که او نه تنها برای همه مسلمانان عزیز و معتبر است، بلکه اهل ادیان دیگر نیز احترامش را به جای میآرند. از جمله نصرانیان نسبت به او علاقه و دلبستگی زیاد دارند. مولوی برای تأکید این مطلب انجیل را مثال میآرد که در آن نام محمد (ص) ذکر یافته است:
بود در انجیل نام مصطفی/ آن سر پیغمبران بهر صفا...
طایفه نصرانیان بهر صواب/ چون رسیدندی بدان نام و خطاب
بوسه دادندی برآن نام شریف/ رو نهادندی برآن وصف لطیف
به حضرت رسول اکرم (ص) نه تنها مردم محبت و صمیمیت دارند، بلکه پرندگان و نباتات نیز مهر میورزند. در مثنوی آمده است که پیامبر (ص) هنگام وعظ گفتن به نخلی تکیه میکرد. پس از آنکه برای او منبر ساختند و او از نخل دور شد تن نخل گریان میگردد:
استونِ حنّانه از هجر رسول/ ناله میزد همچون ارباب عقول
مولوی بزرگی محمد را (ص) هنوز از زمان طفلیاش تأکید میكند. در قصه دانه و حلیم و گم شدن طفل، از زبان پیرمردی در حق او میگوید:
غم مخور یاوه نگردد او ز تو/ بلکه عالم یاوه گردد اندر او
هر عملی که از پیمبر (ص) به وقوع میپیوندد درست و صواب است، زیرا آن از فرموده و وحی خداوند است:
آنکه از حق یابد او وحی و جواب/ هر چه فرماید بود عین صواب
از نگاه مولوی پیامبر اسلام (ص) از هر لحاظ بینظیر و ناتکرار است. از این جاست که اورا خاتم پیغمبران دانستهاند:
بهر این خاتم شدهاست او بر وجود/ مثل او نه بود و نه خواهند بود
با این همه بزرگی محمد (ص) مثل همه انسانهای زمینی است. ترکیب جسم او نیز از دیگران تفاوتی ندارد:
هست ترکیب محمد لحم و پوست/ گرچه در ترکیب هر تن جنس اوست
گوشت دارد، پوست دارد استخوان/ هیچ این ترکیب را باشد همان؟
کاندر آن ترکیب آمد معجزات/ که همه ترکیبها گشتند مات
او نیز مثل همه آدميان زمینی رنج و سختی میبیند، درد هجران میکشد، گاه از غم و اندوه میخواهد خودرا از کوه به زیر افکند:
مصطفی ساکن شدی ز انداختن/ باز هجران آوریدی تاختن
باز خودرا سرنگون از کوه او/ میفگندی از غم و اندوه او
سیمای محمد (ص) در مثنوی اکثرا چون پیر خردمند تجسم یافتهاست. او علی (ع) را به راه نیک زندگی هدایت نموده، برگزیدن طاعات الهی را وسیله اساسی رهایي از همه آفات میداند:
یا علی از جمله طاعات راه/ برگزین تو سایه خاص اله...
در ضمن نصیحت کاتب وحی نیز پیامبر (ص) او را به دوری جستن از کبر و غرور و پیشه کردن فروتنی و خاکساری دعوت میكند:
ای برادر بر تو حکمت جاری است/ آن ز ابدال است و بر تو عاری است
شکر کن غره مشو، بینی مکن/ گوش دار و هیچ خود بینی مکن
در مثنوی پیمبر (ص) همیشه مهربان و غمخوار تصویر شده است. به عیادت یکی از صحابگان بیمار رفتن او را به قلم داده، منافع آن عیادت را تأکید مینماید:
از صحابه خواجهای بیمار شد/ و اندر آن بیماریاش چون تار شد
مصطفی آمد عیادت سوی او/ چون همه لطف و کرم بد خوی او
در عیادت رفتن تو فایده است/ فایده آن باز با تو آمده است
عیادت پیمغبر (ص) به بیمار روح تازه بخشیده و عمر دوباره عطا میکند. پیامبر (ص) مهربانی را حتی در موردهايی که منافقان نسبت به او بدکاری میکنند از دست نمیدهد:
بر رسول حق فسونها خواندند/ رخش دستان و حیل میراندند
آن رسول مهربان رحم کیش/ جز تبسم بر بلی ناورد پیش
در مثنوی شرکت پیامبر (ص) در جنگ و مبارزهها نیز به قلم آمده، هدف آن جنگها را مولوی در استقرار صلح و آسایش در کشور میداند:
جنگ پیغمبر مدار صلح شد/ صلح این آخر زمان زان جنگ بد
مبارزه پیامبر (ص) بهر رهای مردم از هلاکت است. این را مولوی از زبان خود پیامبر اسلام بیان میکند:
زان همی کردم صفوف جنگ چاک/ تا رهانم مر شما را از هلاک
در مثنوی از یاری و مددهای پیامبر اسلام (ص) به محتاجان و نیازمندان یاد شده است. از جمله، باری، گروه عربها در بیابان از بی آبی رنج میکشیدند و خطر مرگ به آنها تهدید میکرد. وقتی که محمد (ص) از این حادثه اطلاع پیدا میکند، زود به یاری میشتابد و آنها را از مرگ نجات میدهد.
جای دیگر "کافران را مهمانداری كردن" رسول اکرم (ص) تصویر شده است که آن به سخاوتمندی و عالی همتی و رحمدلی و مهربانی او شهادت میدهد.
دانشمند معروف انگلیسی نیکلسون راجع به تصویر محمد (ص) در قرآن سخنرانده، ضمنا معجزات پیامبر اسلام (ص) را انکار میكند.
ولی در مثنوی مولوی بارها از معجزات پیغمبر یاد کرده است که بیشتر آنها از قرآن مجید منشا میگیرند. از جمله در بحثی که میان پیغمبر (ص) و بوجهل صورت میگیرد، سنگریزههای کف بوجهل به سخن آمده او را رسول الله میخوانند.
یکی از معجزات دیگری که به پیامبر (ص) نسبت داده میشود، شکافتن ماه است:
مصطفی مه میشکافد نیم شب/ ژاژ میخاید ز کینه بولهب
طوری که ذکر شد محمد (ص) با همه بزرگی در زندگی خیلی فروتن است. جلالالدین رومی در مثنوی تصویر میکند که چه طور پیامبر (ص) باری پس از رفتن «مهمان پر خوری» که «جامه خواب» را آلوده کرده بود، با دستان خود آن بستر را میشوید.
بدین منوال در مثنوی لحظات زیادی از روزگار حضرت محمد (ص) نقل شدهاست، که هر کدام خصایل نجیب او را بر ملا میكنند.
پیامبر اسلام (ص) در تصویر مولوی رمز پاکی و آزادگی است:
چون محمد پاک شد زان نار و دود/ هر کجا رو کرد وجه الله بود
از این جاست که او به آفتاب مانند میشود که هم پاک بیآلایش است و هم به همگان یکسان راهنمايی میکند:
دید صدیقش بگفت: ای آفتاب!/ نی ز شرقی، نی ز غربی، خوش بتاب
مولوی همچنین رسول اکرم (ص) را به ماه مانند میکند که آن هم، راه مردمان را منور میسازد. از این جاست که نور محمدی در سراسر مثنوی و دیوان شمس تبریزی خیلی فراوان به چشم میرسد. نور محمدی که روشنگر راه مردم در ظلمات است، از خورشید الهی سرچشمه میگیرد.
طوری که آن ماری شیمل تایید کرده است، «نور محمدی در سده چهارم هجری قمری (نیمه اول سده دهم میلادی) به کمال، موضوع بسیاری از رسالههای فاضلانه صوفیان و حکمای الهی را تشکيل ميدهد. نور محمد، نوریست از نور حق، سابق بر تمام نورهای آفریده شده؛ نوري كه در تمامی آفرینش تابيده است و جای برای ظلمت باقی نمیگذارد».
در مثنوی به حدیثهای رسول اکرم (ص) نیز خیلی فراوان استناد شدهاند. جلالالدین رومی اکثرا اندیشههای خود را با حدیثهای پیغمبر (ص) جمعبندی میكند. او حدیثها را گاه عینا و گاهی مضمونا ذکر كرده، مطلب خودرا تقویت میدهد. مثلا راجع به ظلم عالمان و وفای جاهلان سخنرانده مینویسد:
گفت پیغمبر: عداوت از خرد/ بهتر از مهری که از جاهل رسد
در مثنوی بعضا حدیثهای پیغمبر توضیح مییابند. ولی مولوی به توضیح ظاهری حدیثها محدود نشده، معنی باطنی و رمزی آنها را بازگو میكند. در این باره خود مولانا نوشته است:
گفت پیغمبر: ز سرمای بهار/ تن مپوشانید یاران زینهار...
راویان آنرا به ظاهر بردهاند/ هم بر آن صورت قناعت کردهاند
ستایش و بزرگداشت رسول اکرم (ص) و ذکر سخنان او در دیوان کبیر شمس نیز خیلی فراوان است که آن موضوع بحث جداگانه است و این جا تنها به نقل یک رباعی که بیانگر اخلاص و صمیمیت شاعر بزرگ است اکتفا میشود :
من بنده قرآنم اگر جان دارم/ من خاک در محمد مختارم
گر نقل کند جز این کس از گفتارم/ بیزارم از او و زین سخن بیزارم
نظر شما