مصطفي عليپور، در نشست نقد و بررسي مجموعه شعر «نسكافههاي بعداز ظهر» گفت: نسل جوان امروز از اصل زبان آگاهي چنداني ندارد و اين امر به شعر لطمه ميزند. نسل امروز در شعر توپنده است و در سرودن شتاب دارد و معلمپذير نيست. در حاليكه بايد نگاه شاعران جوان نگاهي تصحيحي و جبراني باشد تا در شعر امروز ماندگار شوند./
شراره كامراني و علي اسداللهي نيز از ديگر ميهمانان اين نشست بودند.
عليپور: نشانههاي ويرايشي فرديت شاعر را نشان ميدهند
عليپور، از منتقدان اين نشست گفت: ذهنيت شاعر در اين مجموعه را نماينده ذهنيت نسل خودش ميدانم. از سوي ديگر بايد توجه داشته باشيم سادگي زبان هرگز به مفهوم خروج از ادبيات زبان نيست. شعر چيستي و ماهيت دارد و تنها ميتوانيم معناي نثر را در آن وارد كنيم.
وي با تاكيد بر تعريف فرم در شعر اظهار داشت: اگر فرم را با عمده عوامل آن از موسيقي تا خيال و عاطفه و شهود در نظر بگيريم، ميتوان گفت عمده شعرهاي اين دفتر شبيه يكديگرند. گويي شعر بلندي است كه از بندهاي مختلف تشكيل شده است و وحدت نثري را در آنها بيشتر از وحدت شعري ميبينيم.
اين نويسنده در ادامه توضيح داد: ابهام در شعر امري صحيح است اما واژه به تنهايي نبايد ابهام ايجاد كند. بلكه بايد در ذات شعر خودش را نشان دهد. به عبارت ديگر به ما نشانيهايي ميدهد تا از ذهنيت شاعر آگاهي يابيم. البته شاعر اين مجموعه ايجاز در زبان را حفظ كرده است و حرفهاي زائد در شعرش كمتر ديده ميشود.
وي افزود: وقتي كلمهاي در شعر معناي خودش را ميدهد در حقيقت ميتوانيم بگوييم لفظ نشانهاي بدست نميدهد، هنگاميكه لفظ نشانهاي بدست ندهد با شعر روبرو نيستيم و به نثر نزديك ميشويم.
عليپور به مقالهاي از بهاءالدين خرمشاهي اشاره و تشريح كرد: كجتابيهاي زبان نكتهاي كه خرمشاهي در يكي از مقالاتش به آن پرداخته، مطلب قابل توجه ديگري است و بهكارگيري آن در شعر چندان مناسب نيست. گاه برخي كجتابيهاي زبان را با ايهام اشتباه ميگيرند. بايد توجه داشت اين امر ايهام نيست بلكه تنها مخاطب را سرگردان ميكند.
وي نسل جوان را ناآشنا با ويژگيهاي زبان معرفي كرد و توضيح داد: در ابتدا بايد زبان را شناخت. حرفي را كه در نثر ميتوان بيان كرد در شعر نبايد آورد. زبان در شعر اصل است و تخيل در قالب زبان شكل ميگيرد. در نثر هرچه بيشتر شرح دهيم موفقتريم اما شعر نشانه است.
اين پژوهشگر ويژگي كلي شعر لبش را خاطرهنوشت بودن آن برشمرد كه اين سرودهها را از شعريت آنها دور ميكند و زبان شعر او را نثرگونه و نه شعري معرفي كرد.
وي در ادامه اظهار داشت: نسل جوان شاعران بايد تربيت زباني پيدا كنند و با اصل زبان آشنا شوند. اين در حالي است كه بخش عمدهاي از شاعران جوان ما با زبان آشنا نيستند و گاه مخاطب را به همين دليل سطح پايين در نظر ميگيرند.
عليپور ادامه داد: نسل امروز در شعر توپنده است و براي سرودن شتاب دارد و از سوي ديگر معلمپذير نيست. در حاليكه بايد نگاه شاعران جوان نگاهي تصحيحي و جبراني باشد تا نتيجه مثبت در شعر حاصل شود.
وي در پايان افزود: مولف يك منبع براي تفسير معناست؛ هرچند تنها منبع به حساب نميآيد. برهمين اساس معتقدم بهتر است شاعر از نشانههاي نگارشي و ويرايشي براي رساندن بهتر مفهوم شعرش بهره ميگرفت با مشخص كردن اين نشانهها فرديت شاعر در شعر مشخص ميشود.
نادمي: شعر دهه 80 محبوبيت يافته است
نادمي، دبير نشست، به ارائه تصوير كلي از اين مجموعه شعر پرداخت و گفت: اين كتاب نمونهاي از اتفاقاتي را نشان ميدهد كه در شعر جوان دهه 80 شكل گرفته است. شعر دهه 80 پس از بازيهاي زباني دهه پيش و گاه زبانپريشيهاي آن گونه شعري آغاز شده است. شايد شعر در دهه پيش به نوعي مخاطبستيز بود اما شعر دهه 80 محبوبيت يافته است.
وي ادامه داد: در حال حاضر با شعرهايي روبرو ييم كه تصويري از زندگي را ميدهند و خيال، نقش نخست را در آنها بازي ميكند. همچنين، انسانها هدف اصلي تمام اين شعرها هستند.
اين شاعر، شعر جوان امروز را از نظر ويژگيهاي زباني، خاطره در شعر و عنصر عاطفه به يكديگر نزديك ميداند. از سوي ديگر معتقد است براي اينكه شاعران از خدمتگزاران زبان شوند، بايد مدتها دانشآموز آن باشند.
وي در بخش پاياني سخنانش اظهار داشت: اين شعرها يك خطر را براي ما يادآور ميشوند و آن اينكه شاعران اين نسل ممكن است خانهنشين شوند؛ چراكه شعر را از خاطرات گذشتگان خود يا تصاويري كه رسانه ها به آنها ميدهند، خلق ميكنند.
شكارسري: ارجاع اين شعرها به زندگي شخصي شاعر است
شكارسري، ديگر سخنران اين نشست بود. او در يك ردهبندي كلي شعر را از نظر محتوايي به دو دسته تقسيم كرد و گفت: نخست شعرهايي كه مخاطب را به نقطه مشخصي از جهان ارجاع ميدهند و اشاره به موقعيت زماني و مكاني ويژهاي دارند. اما شعرهاي ديگر تنها ما را به خيال ارجاع ميدهند و براساس بازِهاي زباني و فرمهاي شعري سروده شدهاند. در اين نوع شعرها محتوا چندان برجسته نيست.
وي در ادامه توضيح داد: در گروه نخست گاه مكان ارجاعها شناخته شده اند و يك رويداد ويژه را يادآور ميشوند و گاه اين ارجاعها تنها به زندگي شخصي شاعر بازميگردند. اين كتاب از نظر موضوعي و محتوايي در گروه نسخت جاي ميگيرد. البته ارجاعهاي آن بيشتر به زندگي شاعر بازميگردند.
اين شاعر با تاكيد بر محتواگرا بودن اشعار اين مجموعه تشريح كرد: شعرهايي نيز در اين مجموعه ديده ميشوند كه براساس تكنيكها و بازيهاي زباني سروده شدهاند. اما بهطور كلي اين اشعار مفهومگرا و محتوايي و فاقد ارجاعات سياسي، اجتماعي يا ديني اند.
وي ادامه داد: برهمين اساس راوي در اين شعرها براي خود شخصيت ويژهاي دارد كه ميتوان چند مولفه را به عنوان شاخصههاي آن برشمرد. اين شخصيت به شدت خاطرهباز و نوستالژيك است. در اين مواقع ساختار روايي شعر خطي و دور از پيچيدگيهاي زباني است.
شكارسري وجه روايي اين اشعار را از جنبه ديگر آن مشكلساز برشمرد و افزود: گاه امكان دارد شاعر در داستاني و روايي بودن شعر، سررشته آنرا از دست بدهد.
درونمايه ديگري كه شكارسري درباره شخصيت راوي تشريح كرد وزن تنهايي اين چهره بود. وي گفت: اين چهره تنهاست و گاه اين ويژگي شعر را به خطر مياندازد؛ چراكه تنهايي خودش را به سرعت و به راحتي بيان ميكند. شاعر از بهكار بردن برخي از كلمات كه معني واضحي را بدست ميدهند و تصويري نيستند خودداري نمِيكند.
اين منتقد با تاكيد بر نثرگونه بودن برخي از شعرها يادآور شد: نثر بودن و روايي بودن اين شعرها بر شعريت آنها غلبه ميكند و گاه شاعر يك يا دو كلمه را تاحدي بهكار مي گيرد كه گويي ميخواهد آنرا جزوي از بوطيقاي شعر خودش قرار دهد.
وي در بخش ديگري از سخنانش به اصطلاح «شعري كه زندگي است» اشاره و تشريح كرد: اين زندگي بودن شعر تنها به بيان اتفاقات امروز و بازآفريني آنها در شعر محدود نميشود. بلكه نيازمند بهرهگيري از واژگان امروزي و آزادي زبان است. تا به شاخصهاي طبيعي زبان نزديك شود.
اين شاعر در ادامه گفت: مهمترين ويژگي اين شعرها خود ارجاع بودن آنهاست و به عبارت ديگر تنها تخيل محض است كه شعر را شكل ميدهد. شاعر تلاش كرده تا تنها از تخيل خود براي سرودن شعر كمك بگيرد.
وي حضور اشياء قديمي را در شعرهاي اين مجموعه، ديگر ويژگي اين اشعار برشمرد و افزود: از سوي ديگر شاعر با اصل شعر بازي ميكند و اين بازي با شعر را با فاصلهگذاريهاي پياپي در اين شعرها ميبينيم.
شكارسري در پايان يادآور شد: بهطور كلي اين مجموعه را به عنوان مجموعهاي كه بهطور كامل ميتواند تصويري از هويت شاعر آن بدست دهد ارزشمند ميدانم. اما در جزئيات اين شعرها مسائلي چون ذهنگرايي، مفهومگرايي و بيتوجهي شاعر به زبان آكادميك جاي بحث دارد.
لبش: چاپ كتاب؛ نگاه جدي شاعر به شعر
در پايان اين نشست، لبش با تاكيد بر آگاهياش از بسياري از انتقادات مطرح شده گفت: پس از آنكه از چاپ كتاب فاصله گرفتم، توانستم برخي از اين اشكالات را دريابم. در نظر داشتم اين اشكالات در چاپ دوم برطرف شوند. اما متاسفانه چاپ دوم آن بدون هماهنگي با من صورت گرفت.
وي در ادامه توضيح داد: معتقدم شاعر تا زمانيكه يك كتاب چاپ نكند حتي به خودش هم نگاه جدي ندارد. همچنين شاعر براي شاعري بايد مسيري را طي كند كه اين مسير آغاز و پاياني دارد. اما حتي تا نيمههاي مسير نيز نميتوانيم از شاعري او مطمئن شويم.
اين شاعر در پايان افزود: به بيان ديگر جلسات نقد و بررسي و نگاههاي مختلف به هر مجموعه سبب ميشود تا شاعر مسير اصلي خودش را پيدا كند.
«نسکافههای بعد از ظهر»، نخستین دفتر شعر لبش است که توسط انتشارات فصل پنجم روانه بازار نشر شد. این مجموعه در چهارمین دوره جایزه «گام اول» شایسته تقدیر شناخته شد.
نشست نقد و بررسی «نسکافههای بعد از ظهر»، چهارشنبه(14 اردیبهشت) از ساعت 16 تا 18 در غرفه دیدار بیست وچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران واقع در شبستان، جنب ستاد کمیته ناشران داخلی برگزار شد.
بیست وچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از 14 تا 24 اردیبهشت در مصلای امام خمینی(ره) دایر است.
نظر شما