دکتر ایرج داداشی، رییس پژوهشگاه اندیشه در مراسم بزرگداشت سعدی و عطار گفت: عطار، هستی و عالم را سروده و شعر بزرگ خداوند و انسان را شاه بیت هستی میداند. به نظر سعدی نیز شعر دمش و نفس الهی است که وی را به حلاوت جاودانه رسانده است._
در ابتداي این نشست دکتر علیمحمد صابری عنوان کرد: سعدی شیرازی و عطار نیشابوری به فاصله 80 تا 90 سال از یکدیگر زندگی کرده اند. عطار در سده 513 و سعدی 690 متولد شدند ، هر دو عارف اما به لحاظ سیر و سلوک با یکدیگر متفاوت بودند.
وی سعدی را مجذوب سالک و همچون پرندهای به دنبال حقیقیت و معشوق در مسیر سیر و سلوک دانست و گفت: اما عطار یک سالک مجذوب با طی ایستگاههای عرفان و تصوف به دنبال حقیقت ماسوی الله و محبت الهی است، با این وجود عطار و سعدی هر دو از یک سنتند و با یکدیگر شباهت دارند.
دکتر ایرج داداشی، رییس پژوهشگاه اندیشه و استاد دانشگاه هنر با تامل بر مفهوم واقعی هنر گفت: آنچه هنر خوانده میشود از زبان سعدی، فردوسی، نظامی و مولانا با مفهوم آکادمیک امروز در اذهان دانشجویان متفاوت است، مفهوم هنر متعالیتر از آنچیزی است که امروز تعبیر میشود. هنر هیچگاه بدون حضور، شهود و دیدار نبوده و مفهومی فراتر از توجه به احوالات نفس هنرمند دارد.
وی با تاکید بر اینکه هنر با مکاشفه درون آغاز میشود و حتی بزرگان ادب اروپا نظیر شکسپیر نیز هنر را به معنای امروزی تفسیر نکردند، یادآور شد: شعر نیز دمش و نفس الهی است، به همین دلیل است که حافظ لسانالغیب و سعدی دارای حلاوت جاودانه است. بسیاری از منابع فلسفی روز دنیا برگشت و تاملی بر مفاهیم اشعار سعدی دارند.
داداشی درباره شعر سعدی توضیح داد: سعدی دارای ابیاتی است که در آنها آداب جوانمردی، عشق، زیبایی، چگونگی تدبیر و مملکت انسانی و جمعی به زبانی ساده اما عمیق تشریح شده است. عشق از ابیات سعدی حذف نشدنی و مقابله عشق و عقل در مفاهیم وی حس کردنی است.
در ادامه دکتر مهدی کیایی، سعدی و عطار را از مشایخ در مقام نیابت عامه پیغمبر دانست و توضیح داد: واژه عشق مقدس است که برخی از روی نادانی آن را از اشعار حذف می کنند، عشق در قرآن و کلام معصومان (ع) نیز در قالب «حب»، «یحبون» و «مودب» بیان شده است. عشق را نه عاشق و نه غیر عاشق میتوانند معنا کنند، زیرا عاشق غرق در عشق و غیر عاشق نیز از رمز و رموز آن آگاه نیست، بنابراین بهترین معرف خود عشق است.عشق را خود سعدی اینطور بیان میکند:
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
وی با اشاره به اینکه اشعار سعدی از دیدههایش حکایت میکند، نه صرف الهاماتش، توضیح داد: عطار نیشابوري این مبحث را اینطور تعبیر میکند که:
«چنانش محو دیدارم که گویی محو دیوارم»
کیایی در ادامه افزود: سعدی، عطار و مولانا برای مخاطب شعر نخواندند بلکه با استنساق از قرآن کریم و احادیث سخن گفتند. این شاعران راه رفتند و دلداده عشق شدند. پیچیدهترین و مهمترین موضوع عرفانی مولانا در حدیثی درباره مساله وحدت بیان شده که زمانی اتصال با حق برگزار میشود که بین حبیب و محبوب فاصلهای نباشد.
وی سطح عاشقی حافظ را پایینتر از عطار و سعدی دانست و گفت: حافظ مخاطب را دعوت به عاشقی میکند اما خود در کلاس پیش دبستانی عشق عطار است. مولوی ادعا دارد که باید در کلاس عاشقی بمیرد، وی درباره عطار میگوید:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار میرویم
کیایی درباره تشخیص شیعه و سنی بودن عطار و سعدی میگوید: خود سعدی و عطار در اشعارشان فریاد شیعه بودن سر میدهند. سعدی در یکی از ابیاتش میگوید:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد(ص)
بنابراین اگر در دورهای از تاریخ ادعای سنی بودن دارند، به دلیل شرایط و تقیه است.
سپس دکتر داداشی با خواندن بیتی از اشعار عطار «گفتم دل و جان در سر و کارت کردم، هر چیز که داشتم نثارت کردم» توضیح داد: عطار نسبت به شعر نگاه خاصی داشته است، وی اعتقاد دارد که هستی و عالم سروده و شعر بزرگ خداوند است و شاه بیت این سروده انسان است. شعر عطار ظاهر و باطني دارد که مخاطب در ظاهر آن باقی مانده است.
در مراسم بزرگداشت سعدی شیرازی و عطار نیشابوری مصطفی حسینی، غزلی از دستگاه همایون با شعر استاد معینی کرماشاهی قرائت کرد.
نظر شما