حسن ذوالفقاري مدرس و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس، معتقد است عناصر و شگردهاي سعدي را هم از جهت زباني ميتوان بررسي كرد و هم از ديد ادبي. از منظر زباني، نخستين هنر او در واژهگزيني است./
به گفته حسن ذوالفقاري مدرس و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس، نخستين خصلت سعدي در گلستان، كلام سهل و ممتنع اوست. اين كاري دشوار است كه سخن را به گونهاي آرايش دهيم كه در عين سادگي، صنعتگرانه هم باشد و از همه مهمتر اين كه اعتدال هم در آن رعايت شده باشد. سعدي چنين هنري دارد. ظاهر كلام او ساده است؛ اما لايههاي دروني آن را كه بشكافيم، پي به صنعتگريهاي ماهرانه او خواهيم برد.
وي افزود: از همين روست كه در برخورد با هنر سعدي از خود ميپرسيم كه زيبايي و لطافت كلام او از كجا سرچشمه ميگيرد؟ آيا به دلیل استعارهها، سجعها و تشبيهات اوست؟ هر قدر كه دقيقتر ميشويم، ميبينيم كه اين آرايهها نيست كه سخن او را زيبايي ميبخشد؛ بلکه استفاده هنرمندانه او از ظرايف زباني است كه سعدي را به چنان جايگاهي رسانده است. گاه او از يك كلمه استفاده ميكند و لطف و زيبايي خيره كنندهاي به عبارتش ميدهد.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: حكايتهايي در گلستان وجود دارد كه ساده اندو صنعتگري اديبانه ندارند. در مقابل حكايتهايي در اين كتاب وجود دارند كه پر از صنعتگري اند. اما آن آرايشهاي صنعتگرانه، آنقدر به جا بكار برده شدهاند كه در نگاه اول اصلا به چشم نميآيند. لطف سخن سعدي در همين پوشيدگي كلام است. سعدي سجعها، موازنهها و تشبيههاي فراواني به كار ميبرد؛ اما پوشيده و ماهرانه است.
اين نويسنده كتابهاي درسي يادآور شد: عناصر و شگردهاي سعدي را هم از جهت زباني ميتوان بررسي كرد و هم از ديد ادبي. از منظر زباني، نخستين هنر او در واژهگزيني است. سعدي كلمات را مناسب و در جاي خود انتخاب ميكند. هيچ وقت ديده نميشود كه او كلمهاي را اضافه بياورد. ميدانيم كه حشو لازمه وزن و سجع است و شاعران براي پر كردن وزن از عناصر زايد استفاده ميكنند. اما سعدي با آنكه به كلامش وزن ميدهد، هرگز دچار حشو و زوايد نميشود.
نويسنده «دايرهالمعارف داستانهاي فارسي» خاطرنشان كرد: يكي ديگر از هنرهاي زباني سعدي، كاربرد درست فعل است. تمام بار معنايي در زبان فارسي بر دوش فعل است. سعدي اين را ميدانست و نسبت به اهميت فعل آگاه بود. مثلا او در حكايت «خطيب كريه الصوت» كه تنها 3 خط است، 27 فعل بهكار ميبرد. تنوع او در بهكار بردن افعال، كلامش را از يك دستي خارج ميكند. حالا اين هنر او را با نثر امروزي مقايسه كنيد كه در هر 3 خط ، فقط يك فعل بهكار ميبرند.
به گفته مدرس و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس، درازنويسي مهمترين آسيبي است كه زبان فارسي امروز با آن روبرو است. اما سعدي اين گونه نيست و در تمام صفحات گلستان او، كوتاهنويسي را به روشني ميبينيم. او اين توانايي را دارد كه با يك فعل، معاني متفاوت بسازد. مثلا او با يك فعل «آمد»، از مصدر «آمدن»، 80 معني درست كرده است.
وي افزود: حضور موثر عناصر ادبي در زبان سعدي يكي ديگر از جلوههاي هنر اوست. برخي نثر او را شاعرانه دانستهاند. يعني آنقدر عناصر شعري در زبان او هست كه ميتوان آن را نثر شاعرانه تلقي كرد. براي نمونه در باب پنجم گلستان به حكايتي بر ميخوريم كه ماجراي عاشقي است كه با ديدن معشوق، از شدت علاقه جان ميدهد. درونمايه داستان همين است، اما سعدي در اين حكايت كوتاه، 9 سجع، 5 تشبيه، 4 مراعاتالنظير و يك ايهام بهكار برده است.
نويسنده «فرهنگ بزرگ ضربالمثلهاي فارسي» خاطرنشان كرد: توصيفهاي متعدد و وزن و آهنگ را هم بايد به گستره هنر او افزود. ميبينيم كه ماجرا ساده است؛ اما هنگامي كه سعدي وارد فضاي عاشقانه ميشود، صنعتگري او شدت ميگيرد و كلامش بيش از پيش هنرمندانه ميشود.
وي افزود: در سخن سعدي تناسبهاي كلامي بسيار زيادند. آرايههاي ادبي، مانند جناس، هم بهكار ميگيرد. اما هنر او را بايد در استفاده از تضادها دانست. از صنايع ديگري كه بهكار برده، صنعت عكس است. او با اين هنر، جملههاي ماندگاري پديد آورده است كه بصورت ضربالمثل درآمدهاند. صنعتهاي «لف و نشر»، «جمع و تقسيم»، «درج و اقتباس» نيز از هنرهاي زبان اوست.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: ما نياز داريم كه گلستان را بشناسيم. بي دليل نبود كه گذشتگان ما با گلستان مانوس بودهاند. چرا كه مضامين اخلاقي سعدي همواره راهنماي زندگي ايرانيان بوده است. از سوی ديگر سعدي به ما ميآموزد كه چگونه بنويسيم و چگونه حرف بزنيم. اگر كسي ميخواهد نويسنده خوبي شود، ناگزير است كه بارها و بارها گلستان را بخواند. اين را هم بايد در نظر گرفت كه گلستان او يك ميراث فرهنگي است كه بايد آن را به نسل بعد منتقل كرد.
وي افزود: سعدي استاد تضادهاي فعلي است. در غزلياتش هم با همين هنر است كه شاهكارهاي بيمانندي را خلق كرده است. از سويي ديگر اين هنر به او اجازه ميدهد كه به ايجاز دست پيدا كند و در گزينش واژگان راه تعادل را در پيش بگيرد. در روزگار او بهكار بردن واژههاي عربي بسيار متداول بود.
ذوالفقاري به متون كهن دوره سعدي اشاره كرد و گفت: در متون آن دوره، بيش از 60 درصد واژهها عربي اند. اما سعدي در انتخاب واژههاي عربي، افراط نميكند. تنها در يكي دو حكايت است كه او بيش از معمول از لغات عربي بهره ميبرد. اما در همان حكايتها هم چنان از آن واژهها استفاده ميكند كه خواننده متوجه ناآشنا بودن آنها نميشود. واژگان عربي كه سعدي بهكار ميبرد، همگي متعارفاند و در زبان مردم كاربرد داشتهاند.
نظر شما