پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۵۳
آموزگار: برتری فرهنگی اثبات‌ناپذير است

ژاله آموزگار، مولف و زبان‌پژوه، در مراسم رونمایی كتاب «در فرهنگ خود زيستن و به فرهنگ‌های ديگر نگريستن» اثر علی بلوكباشی كه ديروز 4 آذر در فرهنگستان هنر برگزار شد، گفت: فرهنگ غيرمادی است؛ ويژگی‌های انحصاری دارد؛ جنبه‌های ذهنی و معنوی را در بر می‌گيرد و كميت‌پذير نيست. از اين‌رو نمی‌توان برتری فرهنگی را بر فرهنگ ديگر ثابت كرد./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آموزگار استاد دانشگاه تهران و متخصص زبان‌های باستانی ایران، در ابتداي اين مراسم به معرفي توصيفي اين كتاب پرداخت و گفت: اين کتاب، مجموعه‌ای سي‌گفتاري درباره فرهنگ و بخشي از كارنامه پربار بلوكباشي است كه پيرامون مسايل مردم‌شناسي دور مي‌زند. از مطالعه اين مقالات كه موضوعات متنوعي را در بر دارند و در پنج بخش‌ جداگانه طراحي شده‌اند، نكات قابل توجه و تازه مردم‌شناسي را مي‌توان يافت و از آن‌جا كه همه ما مردميم، مي‌توانيم خود را با مسايل مطرح‌شده وفق دهيم و ارتباط خوبي با آن برقرار كنيم.

وي در ادامه به چند مقاله از اين كتاب از جمله مقاله «زبان‌هاي رمزي در ايران» اشاره كرد و افزود: مولف اين مقاله را در يادنامه احمد تفضلي نوشته و در آن به زبان‌هاي ساختگي مي‌پردازد كه گروهي از مردم آن‌ها را در ميان خود وضع مي‌كنند. اين زبان‌‌ها كه در مقابل زبان‌هاي طبيعي و رايج، قد علم مي‌كنند «لوترا» ناميده مي‌شوند. نويسنده در اين مقاله به توضيحات و توجيهات لوترا و ذكر گونه‌هاي آن مي پردازد و از زبان زرگري، گنجشگي و مرغي نام مي‌آورد.

وي ادامه داد: بلوكباشي همچنين در مقاله‌اي به چيستان و داستان شكل‌گيري آن پرداخته و ما در اين مقاله با بحثي علمي درباره چيستان روبرو هستيم و در كنار چيستان‌هاي مردمي، مباني علمي آن‌ نيز به‌طور روشن به بحث كشيده مي‌شود.

اين پژوهشگر ادامه داد: در مقاله «آسياب» مولف به معاني جمعي مختلفي كه آسياب كردن در قاموس ادب و فرهنگ ما ساخته مي‌پردازد و به اين اشاره مي‌كند كه چگونه آب در اين آسياب، جايگاه خود را از دست داده است. در اين مقاله با آسياب‌هاي دوران اشكاني، همچنين آسياب‌هاي آبي دوره ساسانيان و تصاوير انواع آسياب‌ها آشنا مي‌شويم.

آموزگار سپس گفت: مقاله «نان و نانوايي» از "مباحث لذيذ" اين مجموعه و در آن سابقه پخت نان‌هاي مختلف و اطلاعات واژگاني آن‌ها گنجانده شده است.

وي اضافه كرد: چون در اين مقاله‌ها، گندم آرد و آرد نان شد، تمايلي به استكان چاي پيش مي‌آيد و استكان چاي ما را به‌ياد قهوه‌خانه مي‌اندازد كه اگرچه در آن فقط «چاي» مي‌نوشيده‌اند، ولي نام آن «قهوه»‌خانه است. در مقاله «معماري آرايه‌هاي قهوه‌خانه سنتي» از اين مجموعه، به همانندي‌هاي معماري قهوه‌خانه و سردينه‌هاي حمام اشاره شده است.

اين زبان‌شناس همچنين به مقاله «حديث شهادت در حاشيه كوير» اشاره كرد و اظهار داشت: در اين مقاله ضمن اشاره به شهادت، سخن از سياوش و سوگ او به‌ميان آمده و نويسنده اسطوره سياوش را با آيين‌هاي مربوط به حاشيه كوير مرتبط كرده است؛ البته نويسنده در اين‌جا از ديدگاه مردمي، از سياوش به‌عنوان شخصيتي مذهبي نام برده كه به‌نظر من پذيرش آن مشكل است و جاي بحث دارد.

آموزگار گفت: اين مجموعه با مسايل مربوط به تمدن آغاز مي‌شود، با مسايل مربوط به زبان، فولكلور، معماري و موسيقي ادامه مي‌يابد، مناسك و شعائر ديني در آن مطرح مي‌شود و سرانجام مسايل مربوط به زايش، آيين‌ها و رسوم مربوط به زايمان پيش مي‌آيد و سرانجام با آيين‌هاي مربوط به مرگ به پايان مي‌رسد.

وي در ادامه با تاكيد بر سودمند و خواندني بودن مقالات اين كتاب، به فصل اول آن پرداخت و عنوان كرد: در فصل اول از بخش اول كه موضوع آن فرهنگ و تمدن است ما با تعريف‌هاي گوناگون از فرهنگ و تمدن روبرو هستيم. نخست، تعريفي از فرهنگ مي‌آيد كه به‌زعم نويسنده در زبان و ادبيات فارسي معاني گوناگون دارد. ادب، آموزش و پرورش، هنر، فن، خرد، هوش و معاني ديگر. مولف سپس به تاريخي كه مردم‌شناسان پيشين ارايه داده‌اند مي‌پردازد و تعريف فرهنگ و تمدن را از «ادوارد تايلر» نقل مي‌كند.

اين پژوهشگر افزود: تايلر فرهنگ و تمدن را مجموعه‌اي از معرفت و عقايد و هنر و اخلاقيات مي داند. اين تعريف كه به‌عنوان تعريفي ظريف و دقيق عنوان شده، به‌نظر من اشكال كوچكي دارد و آن، آميخته شدن فرهنگ (culture) با تمدن يا (civilization) است. چون تايلر فرهنگ و تمدن را مجموعه‌اي پيچيده از معرفت، عقايد، هنر و اخلاقيات مي‌داند كه انسان به‌عنوان عضوي از جامعه آن را مي پذيرد.

وي ادامه داد: تعاريف بسيار ديگري از فرهنگ از قول مردم‌شناسان در اين مقاله نقل شده؛ نويسنده مقاله اذعان دارد كه علما اتفاق‌نظري در تعريف فرهنگ ندارند و نتيجه‌گيري مي‌كند كه فرهنگ، مجموعه رفتارها و عقايد و آداب جمعي است و ساخته انديشه و دست آدمي‌زاد است. سپس آن‌را شكل‌ها و صورت‌هاي رفتاري غير زيستي و غير غريزي انسان مي‌داند و به‌نقل از مردم‌شناسان، اسباب و زبان را نيز وارد اين مقوله مي‌كند.

اين زبان‌پژوه اضافه كرد: سپس معنا و مفهوم تمدن در اين مقاله مطرح و از خواجه‌نصير ياد مي‌شود كه اجتماع را تمدن مي‌خواند و تمدن را مشتق از مدينه؛ و غرض از مدينه برای او نه مدينه به معنای امروزی، كه جمعيتي بود كه اهل آن مدينه‌اند. همچنين نظر اصطلاح عمران و اجتماع را در نظر ابن خلدون كه تقريبا به مفهوم تمدن يا فرهنگ مي‌داند مطرح ميشود و بحث گسترده‌اي در مطالب منقول از ابن خلدون را نقل مي كند. در سخن پاياني مقاله از زندگي انسان به‌طور جمعي سخن گفته و به اجتماعات بشري اشاره مي‌شود كه در آن‌ها فرهنگ‌هاي گوناگون وجود داشته است.

وي در ادامه سخنانش تصريح كرد: از آن‌جا كه اين دو اصطلاح براي خود من در كلاس‌هاي مربوط به فرهنگ، سوال‌برانگيز بود، به‌خود اجازه مي‌دهم كه به تعريف‌هايي كه خود به آن قائلم نيز اشاره كنم.

آموزگار گفت: نخست اين‌كه آيا مي‌توان فرهنگ و تمدن را در تعريف از هم جدا كرد؟ چون معمولا فرهنگ تراوش‌هاي فكري است كه بشر در راستاي اعتلاي خويش از آن‌ها بهره گرفته و با آن‌ها به تعالي خود پرداخته است. فرهنگ، كه همه ما مي‌دانيم كالچر ناميده مي‌شود، از ويژگي‌هاي انسان است و شايد حدفاصل ميان انسان و حيوان؛ اما تمدن نظم اجتماع است. سازمان‌هاي اجتماعي، نسل‌هاي اخلاقي و حتي مناسبت‌هاي فرهنگي در مقوله تمدن قرار مي‌گيرند. به عبارت ديگر، تمدن، مجموعه منظمي از كردارهايي در جامعه است كه بيشتر به نيازهاي مادي مربوط مي‌شوند؛ درحالي‌كه فرهنگ، جواب‌گوي معنويت و روان آدمي است و انديشه را تعالي مي‌بخشد.

وي ادامه داد: شايد بتوان گفت كه جنبه عام و اشتراكي جوامع را تمدن و جنبه خاص آن را مي‌توان فرهنگ ناميد. فرهنگ غير مادي است، ويژگي‌هاي انحصاري دارد، جنبه‌هاي ذهني و معنوي را در بر مي‌گيرد و كميت‌پذير نيست. از اين‌رو به‌نظر من نمي‌توان برتري فرهنگي را بر فرهنگ ديگر ثابت كرد و از سوي ديگر اهميت يك عنصر فرهنگي را معمولا درون همان جامعه‌اي كه عنصر فرهنگي را در خود دارد، مي‌توان يافت. 

به گفته آموزگار، بر خلاف فرهنگ، تمدن با جنبه‌هاي مادي كميت‌پذير و قابل مقايسه و داراي خصيصه پيشرفت است. همچنین بايد اذعان كرد كه جدا كردن تمدن و فرهنگ كار دشواري خواهد بود؛ در عين حال که مي‌دانيم فرهنگ و تمدن در کنار هم، تلاش‌هايي اند كه بشر براي بهتر زيستن خود انجام داده است.

وي تاكيد كرد: فرهنگ و تمدن در جامعه خود را نشان مي‌دهند و مي‌دانيم كه جامعه متشكل از گروهي از انسان‌هاست كه از تشكيلات منظم و معيني پيروي مي‌كنند و در سايه اين تشكيلات به زندگي خود ادامه مي‌دهند و چون گفتيم تمدن هم مجموعه‌‌اي منظم از كردارهاي خاصي است كه مردم در جامعه به آن مي‌پردازند (براي اين كه به زندگي خود نظمي ببخشند)، از اين‌رو تمدن و جامعه قرين يكديگر و لازم و ملزومند و فرد، اين دو عنصر يعني تمدن و جامعه را به هم پيوند مي‌دهد. 

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: افرادند كه جامعه را تشكيل مي‌دهند و همين افراد به‌نوعي تمدن را در جامعه مي‌سازند. پس هر فردي به‌نحوي نشان‌دهنده جزئي از تمدن خويش است؛ اما نمي‌تواند معرف همه تمدن‌هاي جامعه خود باشد. هر جامعه بنا بر خواسته‌هاي خود به سوي تمدني كه برآورنده اين خواسته است كشيده مي‌شود و هر تمدني بقا و آسودگي آن جامعه‌اي را كه اين تمدن در آن نشو و نمو مي‌كند، انتظار دارد. به همين دليل، جوامع بشري به وسايل و فنون مختلف، بنا بر نياز مردم آن جامعه، تجهيز مي‌شوند كه تمدن آن را می‌پرورد.

وی افزود: وقتي نيازهايي كه در آغاز مادي اند مانند غذا و جايگاه زيست، رفع شدند، خود كمك به ماندگاري آن جامعه مي‌كنند؛ ولي پس از رفع نيازمندي‌هاي مادي، مسايل سياسي، اخلاقي و هنري پيش مي‌آيند كه به جامعه نظم خاصي مي‌بخشند و به‌نوعي ديگر باعث ماندگاري آن می‌شوند. با نظم‌هاي سياسي و اجتماعي و قوانين اخلاقي، جامعه متمدن و زندگي هدفمند می‌شود. فرهنگ در قالب معنويات خود را نشان مي‌دهد و با هنر در مفهوم كلي آن، انديشه‌ها را به نسل‌هاي بعد منتقل می‌كند.

وي در انتهای سخنانش تاكيد كرد: تمدن را راحت‌تر مي‌توان پذيرفت و انتقال داد؛ اما پذيرش فرهنگ‌هاي ديگر به انتقال يك فرهنگ به محيطي ديگر چندان آسان نيست.

ناصر فكوهي رييس گروه انسان‌شناسي هنر در فرهنگستان هنر در انتهاي سخنان آموزگار درباره وي توضيح داد: خانم آموزگار در طول ۲۰ سال گذشته، «دينكرد» را ترجمه كرده و به‌تازگي ترجمه آن‌را كه يكي ازآثار مهم در تاريخ ايران است، به‌پايان رسانده‌اند. ايشان از معدود كساني اند كه همراه با مرحوم تفضلي آثار فارسي ميانه را دوباره به فرهنگ ايراني بازگرداندند و به همراه شاگردانشان در پژوهشگاه علوم انساني و دانشگاه تهران به فعاليت‌هاي بسياري از اين دست می‌پردازند.

مراسم رونمايي كتاب «در فرهنگ خود زيستن و به فرهنگ‌هاي ديگر نگريستن» اثر علي بلوكباشي كه توسط نشر گل‌آذين منتشر شده، ديروز، چهارشنبه( 4 آذر) در ساختمان اصلي فرهنگستان هنر با سخنراني ژاله آموزگار، علي بلوكباشي، مرتضي فرهادي و ناصر فكوهي و جمعي از فعالان و علاقمندان عرصه فرهنگ برگزار شد.

ادامه اين گزارش متعاقبا در ايبنا منتشر می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط