يدالله پرمون در دومين بحث از نشست اول همايش آواشناسی و واجشناسی که پنجشنبه ۲۷ فروردین در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد، به معضلات ثبت گويشها و زبانهای ايراني از نگاه آواشناسی پرداخت.
پرمون پس از ارائه لزوم بررسي گويشهاي ايراني و تهيه پيكره زباني و با اشاره به فعاليت گسترده زبانشناسان، دانشجويان و فارغالتحصيلان براي جمعآوري اين گويشها، تاكيد كرد كه آوانگاري اولين قدم براي بررسي زبانهاي ايران است و شايد انجمن زبانشناسي بهترين مكان براي اتخاذ تصميم براي انتخاب يك رويه منسجم براي تدوين اين پيكره باشد.
به اعتقاد او، مهمترين مشكلات پيادهسازي و آوانگاري اين گويشها، يكدست نبودن آنهاست: «اين آوانگارهها يكدست نيستند و شايد يك زبانشناس با وسواس زياد به دليل اين مغايرتهاي آوانگاري نتواند به مطالعات قبلي در زمينه آواشناسي يك گويش اعتماد كند و در نتيجه ترجيح دهد خودش دوباره به بررسي آن بپردازد. اين دوبارهكاريها، من را بر آن داشت تا اين موضوع و پيشنهاد را به بحث بگذارم.»
پرمون ادامه داد: مجموعه گويشنامههاي ايراني طبق آمار منتشر شده ار سوي فرهنگستان زبان و ادب فارسي تا سال ۱۳۸۰ بالغ بر ۷۲۰ اثر است كه به شكل مقاله، كتاب، پاياننامه كارشناسي ارشد و رساله دكتری متشر شده. اين آمار فقط آثاري را در بر ميگيرد كه عموما توسط زبانشناسان ايراني درباره زبانهاي ايرانی نوشته شدهاند. بنابراین اگر مجموعه آثار افراد غير زبانشناس و غيرايراني را به آن اضافه كنيم، آمار بسيار بيشتر خواهد شد.
يدالله پرمون تاكيد كرد: يكي از دغدغههاي گويشوران گويشهاي مختلف در سطح ايران، اين است كه تخصص زبانشناسي ندارند؛ اما علاقمند به گويش خود هستند و سعي ميكنند مجموعهاي از واژگان، ضربالمثلها و ساختار زبان خودشان را به شيوهاي غيرتخصصي ارائه كنند. بنابراین اين مجموعهها شايد نوعی معرفي از آن گويش باشد ولي قابل اتكا نخواهند بود.
او درباره پيشينه دانشگاهي اين تحقيقات گفت: آنچه در جموعه فرهنگستان ارائه شده به اوايل سده سیزدهم هجری برمیگردد كه مطالعات گويشي از آن زمان آغاز شده است. اما اين مجموعه نسبتا بزرگ كمتر توانسته به عنوان يك آرشيو از مواد گردآوري شده از پهنه كشور ايران، تكيهگاهي براي پژوهشهاي بعدي باشد. پيكره زباني ارائه شده در اكثر قريب به اتفاق اين آثار در زمينه آواشناسي به شدت غيرقابل اتكا هستند.
از ديدگاه اين زبانشناس، ايرادهاي اصلي در ارتباط با تدوين پيكره در گويشنامههاي زبان فارسي را ميتوان در ۴ مورد خلاصه كرد:
۱. نبود توجيهي پذيرفته در ارتباط با گستره جغرافيايي برگزيده.
۲. بياعتنايي به رويه استاندارد استخراج ماده زباني در بخشهايي همچون گزينش گويشور، انتخاب پرسشنامه، روش انجام مصاحبه، ضبط ماده زباني و .. .
۳. عدم رعايت استانداردهاي تدوين پيكره با تكيه بر فناوريهاي جديد در تشخيص ظرائف آوايي و استفاده ار شيوههاي آوانويسي استاندارد.
۴. نبود ماده زباني خام صوتي يا تصويري در كنار پيكره.
مدير طرح ملي «اطلس گويشي» تاكيد كرد: بايد توجه داشت كه ماده زبانيیی كه ثبت ميشود، ميتواند قابل استفاده باشد؛ اما هنگامي كه صحبت از مواد آوايي است، با در نظر گرفتن ظرايف آوايي لازم براي توصيف آنها، مشكلات افزایش مییابند. استفاده از نمادهاي آوايي و نشانههاي زير و زبري دلبخواهي و كليدهاي تلفظي مورد استفاده، در اختيار نبودن نماد آوايي با نشانههاي زير و زبري مناسب، به كار بردن اسامي غيراستاندارد براي عناصر آوايي، ناتواني در تشخيص كيفيت آنها و به تبع این امور، به كارگيري نمادها و نشانههاي نادرست، خلط نمادهاي آوايي و نشانههاي زير و زبري، آميرش حروف الفباي فارسي و عربي و بياعتناي به فناوري روز، از عواملي است كه باعث ناهماهنگ شدن آوانگاشتهها ميشود.
پيشنهاد اين واجشناس و گويششناس، براي حل اين مشكلات استفاده از جدول آواهاي بينالمللي معروف به آيپياِي (IPA ) است. از خصوصيات اين الفبا ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱. در برداشتن امكانات كافي براي بازنمايي كليه فعاليتهاي دستگاه توليد گفتار.
۲. در برداشتن امكانات كافي براي نمايش ريزترين تنوعات تلفظي قابل مشاهده در گفتار اهل زبان.
۳. معرفي تناطري يك به يك و هميشگي ميان آواي مستندسازيشده با نمادها.
پرمون همچنين خاطرنشان كرد: كمتر نمونهاي در جدول وسيع آيپياِي وجود دارد كه شواهدی از وجود آن در گويشهاي ايراني مشاهده نشده باشد. به اين ترتيب الفباهاي قديمي در معرفي گويشها ناتوان است.
نظر شما