پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۴
ماجرای اسارت خلبان عراقی که در بمباران‌های شیمیایی شرکت داشت

یدالله ایزدی در کتاب «عملیات والفجر ۱۰، بمباران شیمیایی حلبچه؛ فشار جهانی به ایران برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸» صفحاتی را به ماجرای اسارت یکی از خلبان‌های عراقی و صحبت‌های او از شیوه جنگ بعثی‌ها و سلاح‌های شیمیایی آنان اختصاص می‌دهد. ماجرایی که هم در مطبوعات داخلی کشور ما و هم در رسانه‌های خارجی بازتاب یافت و ماهیت رژیم بعث و صدام را روشن‌تر کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در پنجاه و چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های روزشمار جنگ ایران و عراق، لابه‌لای مرور حوادث بهار سال 1367 به اسارت خلبانی از خلبان‌های عراق در حوالی حلبچه نیز اشاره می‌شود[1]. البته او دست داشتن در بمب‌باران شیمیایی آن منطقه را انکار می‌کرد اما «اعتراف کرد که حکومت عراق آنان را به شدت از خشونت نیروهای جمهوری اسلامی ترسانده است و ارتش عراق به دلیل ناتوانی برای رویارویی در صحنه نبرد، از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند.»
 
سعی کن اشتباهات گذشته را تکرار نکنی
خلبان اسیر 25 سال بیشتر نداشت و بسیار ترسیده بود. ترسیده بود، چون می‌گفت ذهن ما را از شایعات درباره خشونت و قساوت نیروهای ایرانی و شکنجه‌های بی‌رحمانه آنان پُر کرده‌اند. اسدالله احمدی، راوی قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) تعریف می‌کرد که از این خلبان با چای و میوه پذیرایی شد، اما ترسش همچنان باقی بود. رحم و مروت نیروهای ما و دروغ بودن تبلیغات رژیم بعث را چشم دید، اما اضطراب او از بین نرفت. نامش احمد شاکر بود. او را به حلبچه، که چندی قبل مورد حمله شیمیایی عراقی‌ها قرار گرفته بود، بردند تا آنچه را که به دستور صدام و فرماندهان بعثی در این شهر روی داده بود از نزدیک مشاهده کند. «در حلبچه پیرمردی که چندین نفر از اعضای خانواده‌اش بر اثر بمب‌باران شیمیایی به شهادت رسیده بودند، با خلبان مذکور به گرمی صحبت کرد و به او گفت: تو جوانی، سعی کن دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکنی. شش، هفت نفر از اعضای خانواده من بر اثر بمب‌باران‌های عراق شهید شده‌اند.»
 
بچه‌های سپاه، شرایط مصاحبه احمد شاکر با خبرنگاران را هم فراهم کردند. «این افسر خلبان در گفت‌وگو با خبرنگاران اعتراف کرد که حکومت عراق به دلیل ناتوانی در رویارویی با سپاهیان ایران از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند. وی که خود به دفعات در مناطق عملیاتی بصره و هویزه رزمندگان اسلام را هدف حملات شیمیایی قرار داده بود، در جمع نمایندگان رسانه‌های داخلی و خارجی، به انتقاد از اقدام عراق در بمب‌باران شهر حلبچه که به شهادت یا مجروح شدن تعداد کثیری از مسلمانان کرد عراقی انجامیده، پرداخت و این‌گونه عملیات‌ها را غیرانسانی دانست.»
 
او درباره خودش هم گفت «من در محور عملیاتی شهر حلبچه قصد حمله به ستون نظامی نیروهای ایرانی را داشتم که هواپیمای من هدف اصابت موشک‌های زمین به هوای نیروهای ایرانی قرار گرفت» و سپس با اشاره به استفاده مکرر بعثی‌های از تسلیحات شیمیایی اضافه کرد «وقتی که نیروهای ایران به عراقی‌ها حمله می‌کنند، حکومت بغداد به دلیل ناتوانی و رویارو نشدن با آنان، بلافاصله از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند که ما از روی اجبار و برابر دستور، موظف به اجرای آن هستیم. مسئولان نظامی عراق بمب‌های شیمیایی را که به ظاهر هیچ‌گونه تفاوتی با بمب‌های معمولی ندارند و وزن هر کدام از آن‌ها نزدیک به 200 کیلوگرم است، توسط افراد سرویس‌های اطلاعاتی خود – که از لباس‌های معمولی و عادی استفاده می‌کنند – از پایگاه‌های بلد و کرکوک عراق، در جای مخصوص هواپیما نصب می‌کنند و سپس به خلبان دستور می‌دهند آن‌ها را بر سر مردم کرد عراق و مردم ایران فروبریزند.»
 
دو نوع سلاح شیمیایی، سیانور و گاز خردل
پوشش خبری اسارت احمد شاکر و صحبت‌های او به مطبوعات داخلی کشور ما محدود نماند و دیگران هم به او و ماجرایش پرداختند. مثلاً روزنامه امریکایی کریستین ساینس مانیتور نوشت «سرگرد نیروهای هوایی عراق به نام احمد شاکر از خلبانان اسکادران 24 هوایی، از تصاویر ویدئویی که نشان می‌داد اهالی کرد حلبچه هنگام ورود نیروهای ایران در شهر بوده‌اند، شگفت‌زده شد. وی می‌گویند: نیروهای عراق گه‌گاه و در مواقعی که خطر شکستن خطوط دفاعی عراق وجود داشت از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده‌اند. وی در یک مصاحبه مطبوعاتی به خبرنگاران گفت که در اواسط مارس 1987 میلادی (به تاریخ ما، اواخر اسفند 1367) بیست تا بیست‌وپنج هواپیمای عراقی حامل بمب‌های ویژه در حملات شیمیایی به حلبچه و اطراف آن شرکت داشته‌اند.»
 
این نشریه امریکایی هم اشاره می‌کرد که احمد شاکر منکر حضور در بمباران حلبچه بود، «اما گفت که در بمب‌باران‌های شیمیایی مناطق باتلاقی اطراف بصره در سال 1983 شرکت داشته است. سرگرد عراقی به خبرنگاران گفت عراق دو نوع سلاح شیمیایی در اختیار دارد، یکی از این سلاح‌ها بسیار خطرناک و دیگر کم‌خطرتر است.» توضیح بیشتر اینکه «مقامات ایرانی می‌گویند اشاره سرگرد شاکر به بمب‌های سیانور و گاز خردل است که اولی در بیست ثانیه قربانیان را می‌کشد و دومی با تأنی بیشتر عمل می‌کند و تا بیست دقیقه در فضا باقی می‌ماند.»
 
 
[1] این کتاب با عنوان «عملیات والفجر ۱۰، بمباران شیمیایی حلبچه؛ فشار جهانی به ایران برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸» به قلم یدالله ایزدی  و از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها